خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > پناهجویان جنگل کاله | |||
پناهجویان جنگل کالهایرج ادیبزادهبندر کاله (Calais) در شمال فرانسه، هر روز میعادگاه صدها و یا هزاران پناهجو از ایران، افغانستان، عراق و کشورهای آفریقایی است که میخواهند از اینجا بگذرند و خود را به انگلیس برسانند. اما مشکلات فراوانی بر سر راه است که خوابیدن در جنگل و خیابانها، گرفتاری به دست پلیس، گرسنگی و سرما از آن جملهاست.
کوروش محرابی از پناهجویان ایرانی است که به مدت سه سال در کاله، با کمک کلیسا و انجمنهای بشر دوستانه برای کمک این پناهجویان مشغول است. او از وضعیت بندر کاله و پناهجویان در انتظار سفر به انگلیس میگوید: بعد از بسته شدن کمپ، الان پناهندهها مجبورند شب و روزشان را در خیابان، جنگل و جایی دور از چشم پلیس به سر ببرند. چون پلیس بعد از دستگیری آنها، حدود20-25 کیلومتر، آنها را بیرون از شهر میبرد، بعد از یک روز زندانی، آزادشان میکند و دوباره مجبورند این مسیر را پیاده بیایند. گاهی وقتها در جنگلها، خودشان با پلاستیک و چوب چادرهایی میزنند که بعد از یک تا دو هفته، پلیس شناسایی میکند و همهی آنها را خراب میکند، آتش میزند، گاز اشکآور میزند که دیگر آنجا نمانند. به هر صورت یک جنگی هست بین پلیس و پناهجویان. پناهجویان میخواهند به هر صورت رد شوند و پلیس هم میخواهد به هر صورت آنها را از این شهر براند. یعنی از آن هستهی مرکزی که در کاله بهوجود آمده، این را نابود کند. خب، هر روز دیگر این وضعیت هست. تعداد اینها چند نفر است؟ به غیر از آنها که در جنگل هستند و بیرون نمیآیند، آن چیزی که دیده میشود؟ نهایتا 400 نفر همیشه هستند. یعنی اینها همیشه منتظرند که بتوانند خودشان را به انگلیس برسانند؟ هر شب سوار کامیون میشوند، اکثرا هم اشتباهی یا به سمت بلژیک یا به سمت آلمان میروند و تمام این مسیر را هم باید پیاده برگردند. چون سوار قطار که بشوند، اولین ایستگاهی که کنترل شود، آنها را پیاده میکنند، چون بلیط ندارند. پلیس چه پیشگیریهایی کرده است؟ پلیس فقط اقداماتش ایذایی است. یعنی آنقدر پناهجو را اذیت میکند، به ستوه میآورد که خودش پشیمان شود و برگردد. چون از نظر قانونی، پناهجویان باید اعلام پناهندگی کنند. اینها هم نمیمانند، چون وضعیت درآمد اینجا با انگلیس خیلی فرق دارد، بنابراین سعی میکنند به انگلیس بروند. سکور کاتولیک است و منهم با آنها همکاری میکنم. کلیسا هم دو روز در هفته غذای آنها را میدهد، پنج روز در هفته به نوبت آنها را به حمام میبرند و لباس زیر نو میدهند. از نظر پزشکی، بیمارستان کاله یک قسمت باز کرده مخصوص پناهندهها، چون بیماریهای گال و بیماریهای مسری پوستی زیاد است، چون نمیتوانید هفتهای یکبار حمام کنید. بیست تا بیست و پنج روز یکبار نوبت شما به حمام میرسد، بنابراین بیماریهای پوستی خیلی زیاد است. «انجمن سلام» هم شبها شام گرم به آنها میدهد و شنبهها، از سرتاسر شمال، لباس، کفش و همه چیز جمع میشود و یکشنبهها هم داخل کلیسا به نوبت میبریم. لباس، کفش و از این قبیل اقلام را برای آنها تهیه میکنیم. حتما کودکان و زنان هم در بین آنها هستند. آنها چه کار میکنند؟ آیا آنها هم در جنگل هستند؟ هیچ فرقی ندارند. من خودم به نوبهی خودم، خیلی خانوادهی ایرانی دیدم که آمدند و سه الی چهار شب در جنگل بودند، حتی نخوابیدند. حالا از ترس همان مزاحمتهای مافیا، پلیس و سرما. چون اینجا شمال فرانسه خیلی مرطوب است و همیشه بارانی است. هیچکاری هم نمیشود برای آنها کرد چون غیر قانونی است، اگر کسی را بخواهی به خانه ببری. مردم محل چگونه با اینها روبرو میشوند؟ مردم محل به هر حال کسانی هستند مثل خود ما که در ایران، هر مشکلی که برایمان پیش میآمد، میگفتیم افغانیها باعث بهوجود آمدن این مشکل هستند. به هر حال کسانی هستند که علاقهای ندارند به پناهجو. بهخصوص که شما اگر از نزدیک ببینید، بعد از صرف غذا که در مرکز شهر است، اینها همهی آشغالها را هم پخش میکنند و میروند. یعنی تمام هزینهها، تمام مشکلات به عهدهی خود مردم این شهر است. اما با تمام اینها، اگر کمکهای همین مردم نباشد، واقعا یک پناهنده نمیتواند اینجا دوام آورد. بیشتر این پناهجویان از کدام کشورها هستند؟ اکثرا افغانی. در درجهی اول افغانیها هستند، بعد آفریقاییها، چون از چند تا کشور میآیند. کردهای عراق هم هستند که اکثرا عهدهدار حمل و نقل مسافر هستند. به اصطلاح خود فرانسویها؛ مافیا. ایرانی هست ولی ایرانیها تعدادشان خیلی کم است. در بین 400 تا 500 نفر پناهنده، 20 تا 25 نفر ایرانی اند. در فرانسه اگر درخواست پناهندگی بدهند، پروندهشان، بررسی میشود. مدت زمانش فرق می کند. کسی هست بعد از چهار ماه جواب گرفته، کسی بعد از سه سال. ولی برای رفتن به انگلیس، حداقل 20 تا 25 روز وقت لازم است. کسی را من دیدم که هشت ماه در کاله با این وضعیت زندگی معطل مانده است. خواندیم که درگیری بین این پناهجوها حوادث خونینی هم اتفاق افتاده است. چون تعداد زیاد است و متاسفانه خودشان هم مراعات نمیکنند. چنین نیست که موقع تقسیم غذا داخل یک صف خیلی مرتب بایستند. هر ملیتی، صف خودش را دارد و یک نفر کافی است آن وسط اسم یک ملیت دیگر را ببرد، دقیقا میشود فلسطین را در آنجا مجسم کرد. پلیس که میآید، خیلی زود پراکنده میشوند. اما در جنگل، عدهای از افغانیها یک عراقی را ببینند به تنهایی، به قصد کشت وی را کتک میزنند. آنجا هیچ رحمی نیست. خستگی است. اعصاب شان خراب است. گرسنگی، بلاتکلیفی، هر روز در جنگل زندگی کردن و یک زندگی انسانی نداشتن اینها همه در اعصاب موثر است و نمیتوانند خودشان را کنترل کنند. برای بردن به حمام ما به آنها بلیت میدهیم. با وجود داشتن بلیت، سکور کاتولیک مجبور شده تا حالا سه تا ماشین عوض کند، چون هجوم میآورند و مراعات همدیگر را هم نمیکنند. یعنی هر کسی فکر میکند حق خودش است. اینجا کشور خودش است. برای این است که ما همیشه مشکل داریم. ایرانیهایی که میآیند بیشتر در چه سنینی هستند؟ اکثرا 20 سال. ولی به ندرت در میان آنها 40 سال و 50 سال هم پیدا میشود. چون من فارسی صحبت میکنم، همدردی بیشتر احساس میشود. گاهی مواقع هم خارج از برنامه اینها را به حمام میبرم، ولی آن چیزی که من دیدم اکثرا به دنبال سراب هستند. بله این را میدانم که در ایران مشکلات اقتصادی بسیار است، کشور انگلیس جای خوبی است برای رفتن و پول درآوردن. اما خب، مشکلات جانبی آن هم هست که اطلاعی از آن ندارند. الان انگلیس تقریبا راهها را بسته است؟
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
این برخورد حیوانی اروپایی ها را مردم ایران نمی خواهند درک کنند. باعث تاسف است.
-- rezar ، Feb 3, 2008زحمات شما قابل ستایش است پناهجویان اگر در وطن خود جایی داشتند مسلما در وطن خود میماندند وخدمت میکردند با تشکر
-- حسین ، Oct 20, 2008hi.dadashe khodam az kale raft engelis,harfaye shoma kamelan doroste,ama shans yekam hast ke rad beshi,albate faghat az rahe ab.az toonel nemishe,khataresham ziade.
-- hossein ، Dec 15, 2008