خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > «ایران به فشارهای بینالمللی بسیار حساس است» | |||
«ایران به فشارهای بینالمللی بسیار حساس است»ایرج ادیبزادهبیلان یا کارنامه آنچه که بر روزنامهنگاران در سال گذشته میلادی، یعنی در سال ۲۰۰۷ گذشته و کارنامه آزادی بیان را در جهان حکایت میکند، نگرانکننده و تکاندهنده است. ۸۶ روزنامهنگار در راه اطلاعرسانی کشته شدند. ۸۸۷ روزنامهنگار به زندان افتادند. ۱۵۱۱ روزنامهنگار مورد تهاجم قرار گرفتند. ۶۷ روزنامهنگار ربوده شدند. در زمینه وبلاگنویسی نیز ۴۸ وبلاگنویس یا بازداشت و یا مورد تهاجم قرار گرفتند. ۲۶۷ سایت اینترنتی از سوی دولتها مسدود شده است. در دیداری با آقای رضا معینی، مسئول قسمت ایران در سازمان گزارشگران بدون مرز در پاریس، از وی میپرسم بیلان آزادی بیان در جهان و در سال ۲۰۰۷ بسیار نگرانکننده و رو به افزایش است.
در آغاز سال میلادی، هدف ما نگران کردن نبود. هدف ما این نبود که با آمار بد بخواهیم بگوییم که سال بدی بود؛ که بود. اما یک واقعیت دیگری هم هست. این واقعیت که در جهان مسألهی قتل، زندانی کردن و ربودن گزارشگران به امری عادی تبدیل شده است. ما از این نگرانیم و برای ابراز نگرانی خودمان این را در نظر گرفتیم که سال جدید میلادی را با دادن این آمار آغاز کنیم که چه بر سر روزنامهنگاران ما آمده است و این چه تأثیراتی بر اطلاعرسانی و حق دانستن ما در سراسر جهان دارد. به همین دلیل ما تصمیم گرفتیم که این آمار را (هر چند که خود شما میگویید که نگرانکننده است، که هست؛ اما بیشتر تکاندهنده) طرح کنیم و به این خطر برسیم. روزنامهنگاری حالا به یکی از خطرناکترین حرفهها در جهان مبدل شده است. پنج سال پیش ۲۵ روزنامهنگار در راه اطلاعرسانی کشته شدند و در سال ۲۰۰۷ این تعداد به ۸۶ نفر رسیده است. هیچ توجیهی را ما برای این پیدا نکردیم؛ جز آن که مسألهی اطلاعرسانی، مسألهی پراهمیتی است و متأسفانه حفظ جان و ارزش جان روزنامهنگاران که چشم و گوش ما در جهان هستند، بیارزش شده است. در این رابطه است که ما با اعلام این آمار که البته باید بگویم ۸۶ نفر آمار تکمیل شدهای است که ما بر سر آن توافق داریم و معتقدیم که کشته شدهاند. تعدادی نزدیک به ۱۰ تا ۱۵ روزنامهنگار دیگر (هم هستند) که پروندههای اینها در حال بررسی است که آیا به طور واقعی به قتل رسیدهاند یا نه و متأسفانه ممکن است که این آمار باز هم بیشتر شود. اما در هر حال هیچ توجیهی ندارد؛ جز بیعملی دولتها و عدم به کار گیری لوازم و به طور مشخص اقداماتی است که میتواند در رابطه با جان روزنامهنگاران و حفظ جان روزنامهنگاران اهمیت داشته باشد. ما فکر میکنیم که در تمامی این کشورها، برخورد دولتها اهمیت دارد؛ از جمله در مورد عراق، سومالی و دیگر جاها که دولت ممکن است که نتواند خشونتها را تعدیل دهد؛ اما میتواند با تعقیب و مجازات عاملان و آمران قتلها، در این رابطه اقدام کند. گذشته از دولتهایی که دوست ندارند خبرهای واقعی به مردم برسد، تروریستها نیز جان روزنامهنگاران را تهدید میکنند. در عراق، پاکستان، افغانستان و سومالی، عملاً نیروهای دولتی نیستند. ما از پنج سال پیش این را مشاهده کردیم و دیدیم و در گزارشهایمان تأکید کردیم که روزنامهنگاران در میان چنگال نیروهای دولتی و تروریستها قرار گرفتهاند. در پاکستان به طور مشخص باندهای اسلامگرا و همچنین در عراق و جنگهای مذهبی، به نوعی فرقههای مذهبی عملاً در این رابطه تأثیر دارند. اما آنچه که به طور مشخص میتواند مسئولیتها را معین کند، یک دولت مسئول حفظ جان شهروندان است. بنابراین در رابطه با گروههای مسلح، چون امکان دسترسی و دیالوگ و گفتن نیست، ما میتوانیم محکوم کنیم؛ اما در رابطه با دولتها خواهان انجام اقداماتی در تحویل دادن تعداد کشتهشدگان و سرکوب روزنامهنگاران هستیم. ایران در کارنامه سال ۲۰۰۷ سازمان گزارشگران بدون مرز، جای خود را به عنوان بزرگترین زندان روزنامهنگاران در خاورمیانه حفظ کرده است. ایران از نظر تعداد روزنامهنگاران زندانی در همین آماری که ما دادیم، بعد از چین و کوبا قرار میگیرد با ۵۴ مورد دستگیری و بازداشت، ایران سومین مقام را از نظر زندانی کردن روزنامهنگاران در جهان داشته است. ایران همچنان بزرگترین زندان روزنامهنگاران در خاورمیانه است با ۱۰ روزنامهنگار زندانی. ریاست جمهوری اسلامی در برابر خبرنگاران خارجی با اخراج یا ساکت کردن آنها همراه بوده است. واقعیت این است که خبرنگار گاردین را از ایران اخراج کردند یا به نوعی ویزایش را تمدید نکردند. این سومین خبرنگار گاردین در طی پنج سال گذشته است که به طور رسمی از کشور اخراج میشود. در طی شش ماه گذشته دومین خبرنگار، برای اینکه خبرنگار ایندیپندت هم اخراج شده بود. اما سیاست جمهوری اسلامی در قبال خارجی، سیاست پروندهسازی و تحت نظر گرفتن است. نوعی تحمیل سانسور در رابطه با دیگر خبرگزاریهایی که در ایران کار میکنند. عملاً روزنامهنگاری که میخواهد از وضعیت ایران گزارش تهیه کند، این گزارش باید مساوی باشد با آنچه که خبرگزاریهای رسمی ایران میگویند. اگر غیر از این باشد، این خبرنگار دچار معضلاتی میشود و مشکلاتی برایش فراهم میآید. این نوعی سانسور است که متأسفانه بخشی از خبرگزاریها در برخی روزنامهها میپذیرند؛ ولی بخشی دیگر مانند روزنامهنگار گاردین تمکین نمیکند و میآید. ضمن اینکه باید گفت حضور روزنامهنگاران خارجی در کشور، علیرغم اینکه متحمل فشارها و نوعی سانسور میشوند، در هر حال مفید است و باید باشد. یکی از مشخصات سرکوب در ایران در سال ۲۰۰۷ گسترش و بیشتر شدن سرکوب از مرکز به شهرستانهاست. طی سال گذشته ما دستگیری و بازداشت و توبیخ روزنامههایی را درآذربایجان، خوزستان و کردستان داشتیم، این نوع سرکوب در آذربایجان و بویژه در کردستان تشدید شده و تعداد روزنامههای توقیف شده بیشتر شده؛ تعداد روزنامهنگاران دستگیر شده بیشتر شده به نوعی که ما در یکی از اطلاعیههایمان در همین سال اعلام کردیم که کردستان بزرگترین زندان روزنامهنگاران در داخل خود ایران است. در همین بیلان هم طرح کردیم که نگران جان آقای عدنان حسنپور هستیم که در زندان به سر میبرند. دیگر زندانیانی که هستند از وضعیت خوبی بهرهمند نیستند و در این باره عملاً گسترش سرکوب در شهرستانها خبر خوبی نیست و میتواند عواقب بسیار وخیمتری از آنچه که در مرکز گذشته است، به وجود آورد. با توجه به اینکه در مرکز به هر صورت تعداد خبر و حضور روزنامهنگاران و فعالان میتواند با انعکاس خبر بیشتر باشد؛ اما در بسیاری از جاها و شهرستانها عملاً با سکوت این امر به فراموشی سپرده شده است. و پرسش پایانی، آیا جمهوری اسلامی در برابر گزارش سازمانهای مدافع حقوق بشر و مدافع آزادی بیان در جهان، واکنش نشان میدهد؟ جمهوری اسلامی علیرغم ظاهری که نشان میدهد بیتوجه است، علیرغم ظاهر بیاعتنا به قوانین بینالمللی، در موارد مختلف بسیار حساس است. فشارهای بینالمللی، اعتراضات بینالمللی و داخلی، انعکاس خبر و صحبت کردن در مورد هر زندانی یا وضعیت خاصی که به وجود آمده، واکنش نشان داده. این واکنش را مثل بقیه دولتها نمیخواهد بگوید که من پذیرفتم؛ اما عملاً در همین سال گذشته موارد متعددی را میتوانم بگویم که بخشی از آن الزاماً بر سر فشار نیست. بعضی وقتها از روی مسئولیت انسانها ناشی میشود. به عنوان مثال حادثهای مثل قتل زهرا کاظمی، متأسفانه باعث و بانی این میشود که زندانیان در زندان از سوی جمهوری اسلامی مورد توجه بیشتری قرار بگیرند. این یک دستاورد است؛ چه برای فعالین حقوق بشر در ایران و چه در خارج. اما آنچه که مشخص و مهم است، اینجاست که هر دولتی باید وظایف خودش را انجام دهد. در جهان امروز وجوه موازین و فشار بینالمللی و این یگانگی که در نهادهای مختلف بینالمللی هست، میتواند کمک کند که هر کشوری بهتر به وظایفش عمل کند. من در این رابطه خوشبینم و فکر میکنم که اگر این فشارها نبود، وضع بسیار بدتر میشد.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|