از میرزا صالح شیرازی تا حسین شریعتمداری
از تاریخ روزنامهنگاری در ایران درست ۱۷۰سال میگذرد. حرفهای که طی این سالهای طولانی فرازونشیب بسیار داشته است. به مناسبت صدوهفتادمین سال انتشار نخستین روزنامهی فارسیزبان، انجمن فرهنگ ایران در پاریس از احمد احرار، دیرپاترین روزنامهنگار باسابقه، با بیش از نیمقرن قلمزدن در مطبوعات، نوشتن مقالات، سرمقالهها و کتابهای تاریخی اجتماعی دعوت کرده بود تا این تاریخ نزدیک به دو قرن را ورق بزند. احمد احرار پیش از انقلاب سردبیر یکی از دو روزنامهی مهم ایران، یعنی اطلاعات بود و در این سالهای تبعید بعد از انقلاب اسلامی سردبیر کیهان لندن است. روزنامهای که بیست و چهارسال است بطور مرتب در لندن منتشر میشود و گروهی از روزنامهنگاران سرشناس با آن همکاری دارند. وقتی از «احمدخان»، آنطور که روزنامهنگاران قدیمی او را مینامند، دعوت میکنم گفتوگویی ویژه در همین زمینه با رادیو زمانه داشته باشد، به شوخی عنوان سخنرانیاش را اینگونه تعریف میکند: «از میرزا صالح شیرازی تا حسین شریعتمداری».
شنیدن گفت وگو با احمد احرار
احمد احرار: موضوع سخنرانی فرازونشیب مطبوعات ایران است در طول دو قرن. یعنی اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم صدوهفتادسال. چون صدوهفتادسال پیش بود که میرزا صالح شیرازی اولین روزنامه را در ایران انتشار داد. من میخواهم بگویم که اسم این را بگذاریم: از میرزا صالح شیرازی تا حسین شریعتمداری. من دراینجا مقدمهای راجع به اینکه چگونه روزنامهنگاری در ایران تولد پیدا کرد و بعد چگونه تحول پیدا کرد، بخصوص در ابتدای کار. یعنی از زمان محمدشاه دوم قاجار و بعد اصلاحات امیرکبیر اولین روزنامهی آن دوره به اسم «وقایع اتفاقیه» منتشر شد که جزو اصلاحات فرهنگی امیرکبیر بود و بعد میرزا حسینخان سپهسالار که دنبالهی کار امیرکبیر را گرفته بود و اصلاحات او را ادامه میداد. بعد از میرزا حسینخان سپهسالار اصلاحات او و اصلاحات امیرکبیر در ایران متوقف میشود. دورهی استبداد ناصرالدین شاهی است که طول میکشد تا پایان حیات ناصرالدین شاه. بعد نهضت مشروطیت پیدا میشود که بذر نهضت مشروطیت را روزنامهنگاران ایرانی که مهاجرت کرده بودند از ایران و در خارج روزنامههایی را منتشر میکردند، مثل «قانون»، «اختر» و «عبدالمتین»...
واقعا چقدر نقش داشتند اینها؟
بسیار نقش داشتند، بسیار نقش داشتند. چون کلمات «قانون»، «قانونخواهی»، «آزادیخواهی»، اصلاحطلبی و اینها را این روزنامهنگاران مهاجر ایرانی از خارج سرزبانها انداختند در ایران و جنب و جوشی در ایران بوجو آوردند. اولین پایههای روشنفکری را در ایران گذاشتند، تفکرات روشنفکرانه در ایران رسوخ کرد، نفوذ کرد و پیدا شد. براساس آن بود که بهرحال انقلاب مشروطیت در ایران پا گرفت. و بعد روزنامههای دورهی مشروطیت پیدا شدند. بعد دوباره برخورد که به دورهی استبدادی محمدعلیشاه، بستن مجلس، بستن روزنامهها و مجددا روزنامهنگارها آمدند به خارج. موج دوم مهاجرت روزنامهنگاران ایرانی شروع شد در خارج که باز مبارزاتی کردند تا اینکه استبداد محمدعلیشاه برچیده شد و مجددا روزنامهنگاری در ایران اوج و رونق گرفت. البته شدت هم گرفت. به اصطلاح مقالات تند و تیز نوشته میشد. بعد ادامه پیدا کرد تا ابتدای سلطنت رضاشاه. طبیعتا در دورهی سلطنت رضاشاه آن گونه روزنامهنگاری نمیتوانست دوام کند و ادامه داشته باشد. ولی خب، در این دوره همراه با تحولاتی که تجددطلبی جدید پیدا شده بود، تحولات جدیدی که پیدا شده بود به دنبال تحولطلبی بناهای تازهی حکومت عرفی گذاشته میشد، روزنامهنگاری هم از صورت جُنگ مقالات و اینها خارج شد و تبدیل شد تقریبا به روزنامهی حرفهای. یعنی در عینحال روزنامه خبر میداد، روزنامه گزارش میداد که اولین آن واقعا روزنامهی اطلاعات بود که الان هشتادسال از عمرش میگذرد.
خود شما هم که سالها سردبیر اطلاعات بودید یا در خود روزنامهی اطلاعات مینوشتید.
بله، من که تقریبا از ۲۸ مرداد وارد کار حرفهای روزنامهنگاری شدم و در روزنامهی اطلاعات وارد شدم. ابتدا بعنوان خبرنگار پارلمانی و سیاسی و سردبیری و غیره و اینها و نوشتن سرمقالههای روزنامه و بعنوان یک روزنامهنگار حرفهای کارم را ادامه میدادم تا انقلاب «شکوهمند اسلامی»...
آمدن روزنامهی کیهان واقعا چقدر تاثیر داشت؟
بله. بعد... دورهی رضاشاه که پایان رسید با اشغال ایران و فضای بسیار باز ناگهانی، در آن فضا یکمرتبه دوباره روزنامههای جدیدی پا به عرصه گذاشتند. روزنامههای سیاسی و مقالات سیاسی خیلی رایج شد و آنوقت بود که دومین روزنامهی واقعا حرفهای ایران، که «کیهان» باشد، در سال ۱۳۲۱ آقای دکتر مصباحزاده به اتفاق شادروان عبدالرحمان فرامرزی پایه گذاشتند که آن هم ادامه پیدا کرد به یک صورتی تا امروز، و به یک صورت دیگری تا انقلاب اسلامی که روزنامهی کیهان تاسیساتش مصادره شد مثل روزنامهی اطلاعات، ولی خب آقای مرحوم دکتر مصباحزاده همت کرد و روزنامهی کیهان را خارج از ایران در لندن منتشر کرد که امروز بیستوچهارسال از عمرش میگذرد.
در همین روندی که شما گفتید، تا انقلاب اسلامی، واقعا روزنامهها چطور نتوانستند آن نقش واقعیشان را در انقلاب اسلامی بازی بکنند؟
در دورهی محمدرضاشاه بخصوص سالهای بعداز ۲۸ مرداد و بخصوص موقعی که ایران صاحب درآمدهای سرشار نفتی شد و امکانات زیادی پیدا شد در ایران برای توسعه و تکامل و تحول، روزنامهها از نظر فنی، اداری و کار خیلی قوی شدند. دانشکدهی روزنامهنگاری دایر شد، کلاسهای روزنامهنگاری دایر شد و همینطور روزنامهنگاری آموزشی. کسانی در خارج از ایران روزنامهنگاری میخواندند، میرفتند و میآمدند و دوره میدیدند. روزنامهنگارهای خیلی خوبی پیدا کردیم و روزنامهها مجموعا روزنامههای خوبی بودند، منتها فضا فضای آزادیهایی که لازمهی کار روزنامهنگاری است، تناسب با آن امکانات فنی و امکانات اداری و تحریر اینها نداشت. یکی از عوامل انقلاب به آن صورتی که در ایران رخ داد همین تضادهایی بود که وجود داشت.
الان در شرایط امروز با آمدن اینترنت و گستردهترشدن این پدیده الان وضعیت روزنامههای فارسی چه جور است؟
در ایران در دورهی بعداز انقلاب مراحلی را طی کرد روزنامهنگاری که درانقلاب خب آن چیزی که گفتند اسمش را «بهار آزادی» ناگهان شکوفایی زیادی از نظر آزادی مطلق پیدا شد که بعد آیتاله خمینی گفت بشکنید این قلمها را و شکستند. در آن دوره یکمرتبه روزنامهنگاری سقوط کرد و روزنامهها تبدیل شدند به کتاب دعا و رسالات نیمهمذهبی و نیمهسیاسی که خیلی افت کرد. بعد در دورهای که اسمش را گذاشتند دورهی اصلاحات مجددا روزنامهنگاری ایران اوج گرفت و روزنامههای خیلی خوبی منتشر شدند، هم از نظر محتوا و هم از نظر کیفیت چاپ. ولی مجددا باز دورهی افول شروع شد که الان ادامه دارد.
و در خارج از ایران؟
در خارج از ایران با امکانات خیلی محدودی که هست، که دلیلش خیلی مفصل است و فرصتاش نیست توضیح بدهم، انتشار یک روزنامه کار آسانی نیست. با اینحال روزنامهنگارانی که از ایران آمدند به خارج، هرکدام به یک کیفیتی کار خودشان را کردند و دارند میکنند و به نظر من قابل تقدیر و تحسین است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|