خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > سیاست خارجی اشتباه ایران، دلیل نزدیکی فرانسه و آمریکا | |||
سیاست خارجی اشتباه ایران، دلیل نزدیکی فرانسه و آمریکاگفتگو با دکتر شاهين فاطمی را از اینجا بشنوید. سفر رسمی نیکلای سارکوزی به واشنگتن که از دیروز آغاز شد، از نظر روزنامههای فرانسه و آمریکا، بسیار بااهمیت توصیف شده است. در این سفر دو روزه قرار است چند پروندهی مورد اختلاف میان دو کشور نیز مورد مذاکره قرار گیرند که یکی از آنها، ایران است و یافتن موضع مشترک دو کشور بر سر پروندهی اتمی این کشور. سارکوزی دو بار دیگر نیز به آمریکا سفر کرده؛ اما این بار به عنوان رییس جمهوری فرانسه، به واشنگتن رفته است. دربارهی این سفر نظر دکتر شاهین فاطمی رییس دانشکده بازرگانی و اقتصاد دانشگاه آمریکایی پاریس را جویا شدم که سیاست و موقعیت هر دو کشور را به خوبی میشناسد.
من گمان میکنم این سفر، سفر بسیار مهمی است و همان طور که گفتید، این نخستین بار نیست که آقای سارکوزی به ملاقات بوش میرود. در واقع این بار سوم است و موضوع صحبتها هم به احتمال زیاد خاورمیانه خواهد بود و اهم این مسایل نیز مسألهی ایران. آقای سارکوزی از زمان ریاست جمهوریاش، که دقیقاً شش ماه از آن گذشته است، در مرحلهی اول سعی کرده است به روابط میان آمریکا و اروپا بهبود ببخشد و تجدید رابطهای میان این دو کشور بشود؛ رابطهای به صورت دوستانهتر. در مرحلهی دوم ایشان سعی کرده است فرانسه را به اروپا بازگرداند و در مرحلهی سوم هم فرانسه (به فرماندهی) مشترک سازمان دفاع ناتو وارد میشود. به نظر من این سه مسأله در شش ماه اول، در صدر فعالیتهای بینالمللی آقای سارکوزی قرار داشته است. در این ملاقات هم به احتمال زیاد مسألهی ایران مطرح خواهد شد و همچنین مسألهی لبنان. این نوع سیاستگزاری را در سابق میگفتند «sommet diplomatie» یعنی سیاستگزاری در بالاترین سطح که از وزرای خارجه هم بالاتر است که بر یک اصول کلی به توافق میرسند. آن چه در سرمقالههای روزنامهها دیده میشود و شما نیز اشاره کردید، مهمترینها، همان پروندهی اتمی ایران، وضع عراق و افغانستان و بعد استقرار سپر موشکی آمریکا در اروپاست. فکر میکنید موضوع حمله به ایران هم در این گفتوگوها باشد؟ گمان نمیکنم. چون آقای سارکوزی حتی صریحاً در این مورد گفته است که مسألهی حمله مطرح نیست. در آمریکا هم این مسأله مطرح نیست. اما آن چه به نظر من خیلی مهم است، این است که نزدیک شدن فرانسه و آمریکا، مسألهی شخصی میان آقای بوش و آقای سارکوزی نیست؛ این مسأله نزدیک شدن منافع این دو کشور است و نیز آن چه در جمهوری اسلامی اتفاق میافتد، به علت (اتخاذ برخی) سیاستها، منافع هر دو کشور، در منطقه در خطر افتاده است. یعنی این سیاست خارجی اشتباه جمهوری اسلامی است که باعث شده است فرانسه و آمریکا به هم نزدیک بشوند. چون در لبنان، فرانسه مواضع خودش را به علت دخالتهای ایران از طریق حزبالله و سوریه در خطر میبیند. لبنان همیشه برای فرانسویها یک منطقهی نفوذ بوده است و همچنین فرانسویها میخواهند در عراق سهمی داشته باشند. بنابراین این سیاستهای غلط جمهوری اسلامی است که در عوض جدا کردن اینها و استفاده به نفع ملت ایران، موجب اتحاد و همبستگی بیشتر میان سه قدرت بزرگ دنیا در این مسایل شده، یعنی انگلیس، فرانسه و آمریکا هیچ وقت، لااقل در این ۳۰ -۲۰ سال گذشته، این قدر در سیاست خارجی به هم نزدیک نبودهاند؛ و در این مورد هم باید از جمهوری اسلامی متشکر باشند. روزنامهها نوشتهاند که با کنار رفتن آقای تونی بلر، نیکلای سارکوزی جای او را به عنوان متحد اول آمریکا در جهان گرفته است! البته پوزیسیون (جایگاه) آقای سارکوزی از این بالاتر است. من فکر میکنم که آقای سارکوزی علاقهمند است که به عنوان رهبر اروپا شناخته شود و مخصوصاً با این اقدام اخیرش که در مورد معاهده کوچکی، که همه را به توافق رساند، اولین قدم را در این راه برداشته. احتمال زیادی دارد که ایشان به عنوان شخص اول اروپا، (گر چه در سخن چنین نیست؛ دست کم اگر به اسم) اما در عمل می تواند این جای را اشغال بکند و در مذاکرات با آمریکا هم گمان میکنم نه تنها از طرف فرانسه صحبت میکند؛ بلکه از طرف اتحادیه اروپا صحبت خواهد کرد. چون نشان داده است در میان رهبران ملی ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا دارای نفوذ سرشاری هست. آیا فکر میکنید این دیدار فشاری هم به آلمان وارد بکند که به نوعی هنوز یک مقدار از این مسایل دور است؟ مسألهی آلمان این است یک دولت ائتلافی دارد. خانم مرکل، موضعاش به آقای سارکوزی بسیار نزدیک است و کاری که آقای سارکوزی ناچار است بکند، این است که کمی روابطش را با سوسیال دموکراتها بهتر بکند. چون سیاست خارجی آلمان امروز را، وزیر خارجه، آقای اشتاینمایر رهبر سوسیال دموکراتها رهبری می کند. البته اگر وضع آلمان در انتخابات آینده یکپارچه بشود، چیز دیگری است. ولی تا زمانی که دولت ائتلافی هست، آلمان نمیتواند مثل انگلستان و فرانسه در سیاست خارجی، با صراحت و قاطعیتی که انتظار میرود، موضع بگیرد. آیا در این سفر، نقش اتحادیه اروپا هم درتصویب قطعنامه علیه ایران روشن میشود؟ مسألهی مهمی است و من گمان میکنم که غربیها تمام سعیشان را هم که به کار ببرند، موفق نخواهند شد قطعنامهای که تأثیری داشته باشد، از شورای امنیت به دست بیاورند. برنامهی بعدی که روی آن کار میکنند و احتمالاً آقای سارکوزی و آقای بوش راجع به آن صحبت خواهند کرد و قبلاً هم مطرح کردهاند، تحریمهایی است که از طرف اتحادیه اروپا منظور بشود. البته همان طور که اطلاع دارید، ایتالیا و اتریش پیشتر اعلام کردهاند که علاقهی زیادی به این کار ندارند. ولی یکی از برنامههایی که مورد بحث قرار خواهد گرفت (در صورت شکست در شورای امنیت) ایجاد یک نوع برنامهی تحریم از طرف اتحادیه اروپا خواهد بود؛ نظیر آن چه آمریکا به طور مستقیم اعمال میکند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|