خانه > ایرج ادیب زاده > گزارش > پاریس، مسحور هنر ایرانیان | |||
پاریس، مسحور هنر ایرانیاندر تالار معروف ناپلئون موزهی لوور پاریس نمایشگاه مهم دوران صفوی در ایران کارش را آغاز کرده است که تا سه ماه، یعنی تا هفتم ژانویه سال ۲۰۰۸ میلادی ادامه دارد. در کنار این نمایشگاه بزرگ، شاهکارهای هنر اسلامی موزهی آقاخان نیز در تالار لایشلایر موزهی لوور درهایش را گشود که باز هم مجموعهای است کمنظیر از خلاقیت و نبوغ هنرمندان ایرانی. بیجهت نیست که منتقد ادبی - هنری روزنامهی لوموند نیز مینویسد: «پاریس، مسحور هنر ایرانیان» این نمایشگاه، نمایشگاه مهمی است. چون به ندرت تا به حال در نمایشگاهی، مجموعهای تماشایی از ادبیات و هنر ایران دورهی ۲۳۰ سالهی صفوی، یعنی از اول قرن شانزدهم میلادی تا ۱۷۳۶ میلادی گرد آمدهاند. اشیاء، کتابها، دستنوشتهها، نقاشیهای کمنظیر مینیاتور، از جمله صفحات شاهنامهی شاه طهماسبی که از چند گوشهی جهان در اینجا گرد آمدهاند. برای اطلاعات بیشتر دربارهی این نمایشگاه که «صدای جهان» نامگذاری شده است، گفتوگویی داریم با سرپرست و کمیسر این نمایشگاه، اسدالله سورن ملکیان شیروانی. او ایرانیتباری است که در پاریس به دنیا آمده، اجدادش از آذربایجان بودهاند و رییس قسمت پژوهش مرکز ملی تحقیقات فرانسه بوده است. ابتدا از آقای ملکیان شیروانی از ارزش هنری این نمایشگاه میپرسم: من طی همین ۴۵ سال اخیر کوشش کردم که هنر و فرهنگ ایران را مطالعه بکنم. متأسفانه چون من در مغرب زمین متولد شدهام، فارسیام خیلی خراب است و طوری که صحبت میکنم، خیلی غیرصحیح و بیسواد است. اما الحمدلله میتوانم کتاب بخوانم. خودم رییس تحقیق یا «directeur de recherche» به اصطلاح فرانسه بودهام در طی ۳۴ سال در مرکز ملی برای تحقیقات علمی یا «CNRS.» الان بازنشسته شدهام و خیلی بیشتر از آن زمانی کار میکنم که به طور رسمی عضو این بنگاه بودم. در مورد این نمایشگاه هنر صفوی، ۲۳۰ سال هنر صفوی در اینجا گرد آمده، نظرتان راجع به این نمایشگاه چه هست؟ این نمایشگاه خیلی زود برپا شد. من فقط شش ماه فرصت داشتم تا تمام اشیاء را جمعآوری بکنم و پنج ماه وقت داشتم تا کتاب ۱۰ هزار کلمه بنویسم. یعنی کافی نیست. برای همین الحمدلله بسیار شانس داشتم با کمک خدا توانستم ۵۰ یا ۶۰ تا از شاهکارهای بینظیر از هنر ایران در این دوران را جمع بکنم؛ با کمک همکاران ایرانی، آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی و همین طور پرتقالی. خیلی شانس داشتم. این اشیاء به طور کلی از کجا به موزهی لوور آمدهاند؟ از موزهی ملی ایران از بخش اسلامی، از موزهی رضا عباسی تهران، از موزهی هنرهای تزیینی اصفهان، از «Free galerie» در واشنگتن، «British miusium» موزه و «Victoria art» موزه لندن، از خود لوور و از لیسبون که یک قالی بینظیر از اواخر قرن سیزدهم هجری در آستان قدس بود و هم از newyork که یک قالی دیگر از آستان قدس. در واقع از تمام دنیا اینجا گرد آمدهاند. رمز و راز این نمایشگاه را در آثار مینیاتوری میدانید، یا در اشیاء دیگر؟ کدام یک را بیشتر شما ارزش میدهید؟ نمیشود گفت، هر دو! شما چی را دوست دارید؟ مادرتان یا پدرتان را! فکر میکنید این نمایشگاه به طور کامل و جامع نمونهای از هنر دوران صفوی هست؟ هدف این نبوده که به طور کامل هنر دوران صفوی ایران (نمایش داده شود.) هدف این بود که نشان بدهد هنر ایران در دوران صفوی و در تمام دورانها سرود جهان، ستایش جهان از آفرینش خدای تعالی است. از هرلحاظ، از لحاظ رموز و از لحاظ متونی که نوشته شدهاند. این هدفی بود که کوشش کردم نشانش بدهم و توصیف کلی هنر صفوی نیست. نه اصلاً. مثلاً اسلحه نداریم اینجا. مثلاً قالی کم داریم اینجا. بسیاری از آثار هنری و ادبی دوران صفوی مورد تقلید قرار گرفته است در هند مغول و ترکیه عثمانی؟ هم ترک عثمانی و هم هندوستان به هنر و فرهنگ ایران به طور کلی هم به ادبیات ایران احترام داشتهاند. سلاطین ترکیه عثمانی میخواستند که هنرمندان و ادبای ایرانی را در درگاهشان داشته باشند. پادشاهان هندوستان هم هنرمندان و شعرای ایران را (به سوی خویش) کشیدند. نقاشانی مثل سیدعلی، میرمصور که پدر سیدعلی بود و مثل عبدالصمد به هندوستان مسافرت کردند و آن جا مکتب نقاشی ایرانی را برپا کردند و رفته رفته شاگردان هندوستانی داشتند. بعد از تقریباً ۳۰-۲۰ سال، یک مکتب اورژینال و اصیل در هندوستان برپا شد که در قرن نوزدهم اروپاییها آن را «Perse Indien» گفتند؛ هندی ایرانی گفتند. و این اصطلاح درست است؛ مخلوطی است از هنر هندوستان و هنر ایران. اما زبان ادبیات اندیشهی فارسی بوده است برای هندوستان. اینجا که ایستادهایم جلوی یکی از مینیاتورهای ... این صفحهی اول شاهنامهی شاهطهماسب است. اینجا تصویر پادشاه کیومرث را در دربار خودش نشان میدهد. ما میدانیم که این کار سلطان محمد بود. نه به خاطر این که امضا داشت. امضا ندارد. اما دوست محمد که نقاش و خطاط و مُذهب۱ معروف هست، دیباچهای نوشت برای یک مرقع که خودش جمعآوری کرده بود و الان در استانبول نگه داشته میشود و این دیباچه این صفحه را توصیف میکند و میگوید که مؤلفاش سلطان محمد است. ما اینجا صفحهی دیگری داریم از سلطان محمد که قبلاً در یک جلد شعر حافظ بود و نشان میدهد که طرح سقفاش با این ارتباط دارد. شما میبینید که این قسمت پایین مدور است و قسمت بالا هم مدور است. مثل صفر و هشت اروپایی. اگر به این صفحه نگاه بکنیم، و آنجا برویم، امضای سلطان محمد اینجاست، عمل سلطان محمد عراقی می گوید و با جرأت امضا کرده است. برای این که اسمش سلطان محمد بود و تخلصاش سلطان محمد است و اینجا سلطان مینشیند. این طور که شما تأکید میکنید، خود این اثر یکی از آثار بسیار باارزش فرهنگ ایران است! حتماً. بدون شک. سلطان محمد فوقالعاده بود. هم طرز ساختاش و هم نقش قیافههایی که شما میبینید فوقالعاده نازکاند. تمام هماهنگی رنگ واقعاً شاهکار است. دربارهی موسیقی دوران صفوی هم ممکن است بفرمایید، چون در دوران صفویه بود که حتی ارکسترهای مجلسی تشکیل شد؟ دربارهی موسیقی ما هیچ چیزی نمیدانیم. برای این که این موسیقی سنتی بود و کاملاً از بین رفته است. ما فقط میدانیم، همان طور که شما به درستی گفتید، در آن دوران یک جور ارکستر برپا شده است که شاید زیر تأثیر عثمانی. برای این که اینها از اروپا گرفتهاند. ارکستر یک ایده اروپایی است و موسیقی سنتی شرقی همیشه یک آلت موسیقی دارد و با سرود... آخرین پرسشی که از شما دارم. چه قدر اهمیت دارد برای فرهنگ ایران که امروز این نمایشگاه در موزهی لوور به راه افتاده است؟ این مقدمهای است به دنیای غربیها، به مغربزمین، که آن را اصلاً نمیشناسند و با آن آشنا نیستند. امیدوارم که ببینند که این فرهنگ خیلی عمیق، خیلی نازکتر و خیلی مشکلتر از فرهنگ مغرب زمین که نسبت به فرهنگ شرقی خیلی ساده است. این هنر با مفاهیم ادبی ارتباطی تنگ دارد که در هنرهای غربی وجود ندارد. انشاالله شاید ببینید که ایران یک مملکت قدیمی است و با مملکت چین یکی از دو ممالک دنیاست که در خود سرزمیناش در طی همین چهار هزار سال وجود داشته و اجازه بفرمایید که من شنوندگان شما را یادآور بشوم که نام ایران، قدیمیترین نام مملکتی است در تمام دنیا که در یک جا در خود سرزمیناش همیشه به کار بردهاند. نام ایران را در قرن دوم قبل از میلاد به کار بردهاند و خود این نام تخلیصی است از نام هخامنشیان که «Arian vage» بود که در زمان ساسانیان «Iran vage» یا «perse» شد، تا بالاخره نامش «ایران» شد. و این نشان میدهد که این مملکت چقدر قدیمی است و چه ریشههای فوقالعاده دارد. آخرین پرسشام در مورد نام خود نمایشگاه است! بله. «سرود جهان در هنر ایران» مربوط است به هدف هنر ایران که قوت هنر ایران را نشان میدهد و هدفش است ... سرود دنیا؟ «سرود دنیا» و قضای عجیب انسان در این دنیا که همیشه خوب نیست؛ اما انشاالله خیر باشد. ۱- مُذهب (بر وزن معلم) به معنای هنرمند تذهیب (طلاکاری) است
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|