تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
گفتگو با مهتاب کرامتی در حاشيه فستيوال سالانه خانه‌های فرهنگ در پاريس

«باید مرگ را پذیرفت، ولی زندگی در جریان است»

با نمایش فیلم سینمایی «آدم» در سینمای شانزه‌لیزه‌ی پاریس در چارچوب برنامه‌ی سالانه‌ی فدراسیون خانه‌های فرهنگ از خانم مهتاب کرامتی بازیگر نخست فیلم و نیز، عبدالرضا کاهانی کارگردان فیلم «آدم» قدردانی شد.

در این جشنواره‌ی سالانه که امسال موضوع نقش زن در سینما، تم اصلی آن است، خانه‌های فرهنگی 60 کشور با فیلم‌ها و یک نماینده‌ی زن از سینمای خود شرکت دارند. خانم مهتاب کرامتی که سفیر حسن نیت یونیسف در ایران نیز هست، در فیلم «آدم» نقش فرشته مرگ را بازی می‌کند.

فیلم «آدم» به نوعی به خستگی مردم ایران از پرداختن به غم و اندوه عزاداری نگاه کرده است. مردم روستایی در نیشابور که حرفه‌ی مردم آن نوازندگی و آوازخوانی در جشن‌های مختلف روستا‌های اطراف است. آن‌ها در زمانی که یکی از بستگان یا اهالی روستا می‌میرند، آن‌ها را شبانه دفن می‌کنند تا مشتریان آنان تحت تأثیر عزاداری و غصه و اندوه قرار نگیرند و بتوانند همچنان منادیان جشن‌ها و شادمانی‌ها باشند.


مهتاب کرامتی (عکس: ايرج ادیب‌زاده، زمانه)

در پایان نمایش فیلم «آدم» در سینمای شانزه‌لیزه، گفت و گویی اختصاصی با خانم مهتاب کرامتی برای زمانه داشتم و ابتدا از او درباره‌ی حضورش در پایتخت فرانسه می‌پرسم:

من بار اول نیست که آمده‌ام اینجا. من عاشق پاریس‌ام؛ عاشق فرانسه. ولی برای اکران فیلم، بله! اولین بار است که آمده‌ام.

این بار که به پاریس آمدید، آیا سینما هم رفتید؟ غیر از فیلم خودتان؟

نه متاسفانه فرصتی نشد، برای اینکه سفر من سه روزه است و تنها جایی توانستم بروم گالری عکس‌های آقای کیارستمی بود که در جریان قرار گرفتم. یک گالری دیگر هم دعوت هستم که امیدوارم آن را هم برسم که بروم.

دلتان هم نمی‌خواست مثلاً فیلم پرسپولیس را هم ببینید؟

خوشحال می‌شوم فیلم‌ها را ببینم، ولی فرصتی وجود ندارد. اولاً سال گذشته که استاد انتظامی تشریف آورده بودند اینجا، من با این برنامه آشنا شدم. وقتی که من را دعوت کردند، باعث افتخار بود که بعد از ایشان من را دعوت کردند. به عنوان یک سینماگر ایرانی فکر می‌کنم استادان من بودند که بیایند؛ ولی این افتخار نصیب من شد. بعد از رشته‌ی تحصیلی‌ام، میکروبیولوژی، تحصیل در زمینه‌ی بازیگری را شروع کردم. از همان جا حضور در سریال، تئاتر و فیلم‌های سینمایی شروع شد.

خودتان سینمای زن را در ایران چطور می‌بینید، در سینمای امروز ایران؟

من اصولاً آدمی هستم که فمینیست نیستم، به هیچ عنوان. من اعتقاد دارم به این که زن و مرد باید پایاپای در کنار هم و شانه به شانه فعالیت بکنند. به نظر من هیچ جنگی نباید باشد. شاید پرداختن به این موضوع دغدغه من نیست و حتی فکر می‌کنم شاید باعث کدورت‌هایی بشود که حرکت فعال را از بین ببرد.


مهتاب کرامتی (عکس: ايرج ادیب‌زاده، زمانه)

هر حرکتی که بشود و نشان بدهد که زن‌های ما در ایران فعالیت می‌کنند، که می‌کنند، به نظر من حرکت مثبتی است. من خودم تمام تلاشم را می‌کنم. یکی از فعالیت‌های من و یکی از اهداف ما در یونیسف توانمندسازی بانوان است و خب قطعاً این یکی از اهداف من هم هست.

سالی چند فیلم بازی می‌کنید؟

معمولاً به ندرت فیلم بازی می‌کنم. برای این که فعالیت‌های دیگر اجازه نمی‌دهد. امسال کمی بیشتر شده است. سه تا فیلم.

آیا در سناریو‌هایی هم که به شما می‌دهند، یعنی فیلم‌نامه‌هایی که می‌دهند انتخاب می‌کنید، یعنی فیلم‌نامه را؟

قطعاً این طوری هست که انتخاب می‌کنم. فیلم‌نامه را باید دوست داشته باشم و نقش را. البته یک بازیگر تمام آرزویش این است که بتواند نقش‌های متفاوت را تجربه بکند. ولی قطعاً، بله انتخاب می‌کنم.

شما با فیلم «آدم» آمده‌اید به این دعوت جشن سالانه‌ی فدراسیون‌ها. من می‌خواهم راجع به همین فیلم «آدم» هم صحبتی بکنید.

فیلم «آدم» فیلمی بود که در ابتدا من شاید کمی با ترس پذیرفتم. به دلیل این که کارگردانش خیلی تجربه‌ی کار نداشت و من ندیده بودم. تهیه‌کننده را می‌شناختم و قبلاً تجربه‌ی همکاری با هم را داشتیم. ولی با خواندن فیلم‌نامه کاملاً ترغیب شدم که این همکاری را داشته باشم و بعد از تمام شدن کار و دیدن فیلم، واقعاً خدا را شکر کردم که این افتخار نصیب من شد که این تجربه را داشته باشم.

شما به هر حال در فیلم آدم که بازی کردید، همه فکر می‌کردند خانم کرامتی نقش حوا را داشته باشد؛ اما نقش مرگ را بازی کرد!

این هم تجربه‌ی خیلی خاص و جدیدی بود که من قطعاً استقبال کردم از اجرای آن و این که من دوست دارم نقش‌های متفاوت را تماشاگر بخواهد از من و ببیند و همیشه آن نقش‌هایی را که فکر می‌کنم، تکرار نکنم. تکرار کردن به نظر من کهنگی به وجود می‌آورد. بهتر است که آدم تجربه‌های نو را داشته باشد و این ریسک را که تجربه‌های نو را انجام بدهد.

خودتان از این که به عنوان «سفیر مرگ» در این فیلم ظاهر شده‌اید، راضی هستید؟

این را یک توضیحی دادم قبل از اکران فیلم و این که همیشه مقوله‌ی مرگ، دغدغه‌ی من بوده و همیشه از آن می‌ترسیدم. ولی با خواندن این فیلم‌نامه دیدم که می‌شود جور دیگری مرگ را دید. شاید که مرگ خیلی ملموس‌تر و خیلی لطیف‌تر و شاید خیلی آرام‌تر به سراغ ما بیاید و این من را دل‌گرم می‌کند که راحت‌تر با این مقوله کنار بیایم.


مهتاب کرامتی (عکس: ايرج ادیب‌زاده، زمانه)

این جا یک مسأله‌ای پیش می‌آید. یک جور تناقض هست. این که شما سفیر یونیسف هستید و این جا سفیر مرگ. این دو تا مسأله را با هم قاطی نمی‌کنید؟

خیلی نکته جالبی بود. نه! تلاشم را می‌کنم که قاطی نکنم. برای این که به نظر من دومی، سفیر یونیسف بودن، قطعاً وظیفه‌ی من است و سعی می‌کنم به بهترین شکل ممکن ایفایش کنم و اولین نقشی بوده است که ایفا کرده‌ام و اگر که چند نفر از بینندگان همین دید را داشته باشند و مرگ را راحت‌تر پذیرا بشوند و فکر بکنند که می‌تواند شکل شیرین‌تر و لطیف‌تری داشته باشد، فکر می‌کنم وظیفه‌ام را انجام داده‌ام.

به هر حال شما از مرگ صحبت می‌کنید، ولی موضوع فیلم ضد مرگ است؛ ضد اندوه است؛ ضد مسایلی هست که در این چند سال برقرار است. فیلمی است که می‌خواهد شادی را نوید بدهد. این طور نیست؟

کاملاً همین طور که می‌گویید، هست و این که با کتمان مرگ، هیچ چیزی حل نمی‌شود. باید مرگ را پذیرفت، ولی به این موضوع اعتقاد داشت که زندگی در جریان است و شادی هم. و این دو تا، دو روی سکه هستند که قطعاً با همدیگر زندگی را کامل می‌کنند.

خودتان درباره‌ی مهتاب کرامتی چه می‌گویید؟

من فکر می‌کنم مهتاب کرامتی هنوز در ابتدای راه هست. باید تجربه بکند. چه در مسیر فعالیت‌های هنری، چه در مسیری که الان شروع کرده‌ام و وظیفه‌ی خیلی مشکلی هست برای من، شاید که بهتر باشد یکی - دو سال آینده نقد کنیم که ببینیم چه کرده‌ایم.

سینما الان واقعاً این قدر جایگاه خوبی دارد در ایران که شما وقتی توی خیابان بروید، همه با انگشت شما را نشان بدهند؟

من همیشه از جانب مردم محبت دیده‌ام و فکر می‌کنم یکی از دلایل انتخاب کار سفیر حسن نیت هم همین بوده است که بتوانم تا یک حدودی جبران محبتشان را بکنم. کمک به بچه‌ها، کمک به مردم.

جمع‌آوری کمک و این‌ها...

قطعاً همین طور است. برای کودکان ایرانی.

فیلم آینده‌تان از حالا معلوم است که چیست؟

من یک فیلم را تمام کرده‌ام، کار آقای اصلانی به اسم «آتش سبز» دو تا پروژه دارم در پیش. یکی کار آقای واروژ کریم مسیحی به اسم «تردید» دومی‌اش را چون هنوز قطعی نشده، اجازه بدهید عذرخواهی کنم؛ ولی انشاالله به زودی می‌بینید.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

اي كاش كمي دقت مي شد و آقاي اديب زاده عزيز عكس ها را با تلفن همراه نميگرفتند . چون با اين همه عكس هاي واضحي كه ما در راديو زمانه مي بينيم ،‌ديدن عكسهاي اينچنيني كمي تو ذوق مي خورد . ولي به هر حال سپاس از اين تلاش.
----------
دوست عزیز، عکس‌های آقای ادیب زاده باکیفیت بودند. جایگزین شدند.- زمانه

-- داود ، Oct 5, 2007

نمی‌شد کمی به کیفیت عکس‌ها برسید؟
-----------
ممنون از تذکرتان،‌ تصاویر اصلاح شدند.- زمانه

-- سوشیانت ، Oct 5, 2007

گفت‌وگو، در سطح «آمستردام»
عكس، در سطح «افغانستان»
پرانتز: البته با پوزش از افاغنه‌ي محترم!

-- ح.ش ، Oct 5, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)