خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > زمانه از شیراز تا پاریس | |||
زمانه از شیراز تا پاریسبه مناسبت یازده سپتامبر، سالگرد آغاز به کار رسمی رادیو زمانه، و در پی ویژهبرنامههایی به همین مناسبت، با چند تن از ایرانیان مقیم فرانسه گفتوگویی کردم و از آنها در بارهی کارنامهی زمانه در یک سال گذشته پرسیدم. این گفتوگوها را از اینجا بشنوید یا در زیر بخوانید. بدون شک یکی از مهمترین مسایل فرهنگی جامعهی امروز ایرانی کاربرد گستردهی وسایل ارتباط جمعیست. از رادیو گرفته تا تلویزیون، ماهواره و اینترنت و روزنامه. اما در این میان نقش و اهمیت رادیوهای فارسیزبان خارج از کشور در بازتاب اخبار و گزارشهای مربوط به ایران و جهان، موسیقی پاپ و آهنگهای جدید ایرانی یا خارجی، و به ویژه مسایل فرهنگی در سراسر جهان، چشمگیرترند. نخستین رادیوی فارسیزبان در سال ۱۹۳۹در قاهره، پایتخت مصر، آغاز به کار کرد. در آن زمان محمدرضا شاه پهلوی برای ازدواج با پرنسس فوزیه، دختر شاه فؤاد و خواهر فاروق شاه جوان مصر، به قاهره رفته بود. پس از انقلاب اسلامی، به دلیل سیاست فرهنگی حاکم بر مطبوعات و دولتی بودن رادیو و تلویزیون، تعداد فرستندههای رادیویی فارسیزبان در خارج از ایران بسیار فراوان شد. بخش مهمی از مردم ایران مخاطب این رسانههای فارسیزبان خارج از کشور هستند. در مورد پرسش مهم «مشتریان روزانهی این رادیوهای فارسیزبان، که هر روز هم برنامههایشان گسترش مییابد، چند نفرند»، نمیتوان پاسخی درست و واقعی داد؛ اما میتوان مطمئن بود که به نسبت حوادث و رویدادهای سیاسی و اجتماعی، شنوندههای این رادیوها بین یک تا ده میلیون یا بیشتر در نوسان باشند. از رادیوهای قدیمی مثل بیبیسی و صدای آمریکا گرفته تا جدیدترین آنها که رادیوی فارسیزبان «زمانه» باشد؛ رادیویی که متعلق به نسل رادیوهای دیجیتال و چند رسانهای موج کوتاه، اینترنت و ماهواره است. به بهانهی سالگرد تولد زمانه چند گفتوگو انجام دادم؛ با یک چهرهی رادیویی، یک نویسنده و یک آرشیتکت و چهرهی فرهنگی. همگی در پاریس. شاهد باصری: وقتی که رفتم شیراز، دیدم در خانهها از طریق آنتن ماهوارهای خیلیها رادیو گوش میکنند. برایم خیلی جالب بود که در چندین خانهای که رفتم، بیشتر از هر رادیویی رادیو زمانه را گوش میکردند. این را برای خوش آمدن شما نمیگویم؛ چون برای خودم خیلی کنجکاوی پیش آمد که چطور شده که مردم اینقدر به رادیو زمانه گوش میکنند. سفرهای قبلی که میرفتم به مراتب رادیو فردا جایش خیلی خیلی بیشتر بود در خانههای مردم. ولی این بار دیدم نه. رادیو زمانه با وجودی که خیلی وقت نیست که شروع به کار کرده شنوندهی زیادی داشت. برنامههایش خیلی مورد پسند بود. من خودم قبل از آن خیلی نمیشناختم؛ یعنی فقط برنامههایش را از طریق سایت اینترنتی میشناختم. میپرسیدم چه چیز رادیو زمانه است که باعث میشود شما بیشتر آن را گوش کنید. کسانی که من دیدم، از تنوعی که در برنامهها هست بیشتر از هر چیز خوششان آمده بود. بعد هم نوع موزیکها. من خودم شخصا از انتخاب موزیک برنامهها خیلی خوشم میآید. به هر حال این رادیو در مدت زمانی که برنامه داره، برنامههایش کامل است. یعنی برنامههاییست که مورد توجه جوانهاست. من جوانان زیادی را دیدم که رادیو زمانه را گوش میکردند. رادیو فردا حتما شنوندههای خاص خودش را دارد اما رادیو فردا در ماشین بیشتر شنیده میشد. من اصلا ندیدم کسی در ماشین به زمانه گوش کند. به هر صورت میخواهم بگویم این رادیو زمانی یکجوری جا افتاده. یعنی رادیو زمانه شده رادیویی که خیلیها به آن در خانهها گوش میکنند. رادیو فردا رادیوییست که در ماشین گوش میکنند. و بعد هم البته تلویزیون VOA که حسابی جای خودش را باز کرده. زمانه را بیشتر از طریق رادیو گوش میکنند یا از روی اینترنت؟ از ماهواره. بیشتر از طریق ماهواره، یعنی همون ماهوارهی هاتبرد گوش میکردند. کیفیت صدا هم خوب بود. از جمله برنامههایی که خودم شنیدم، و خیلی هم طرفدار داشت، برنامهای بود که برای درگذشت خانم الهه درست شده بود. انتخاب موزیک هم برای خودم خیلی جالب بود؛ چون دیدم موزیکهایی پخش میشود که معلوم است در بارهی آنها تحقیق شده. همینجوری موزیکهایی که مثلا اینور آنور پیدا میشود الکی پخش نمیشود. به خاطر همین است که خیلی مورد پسند واقع شده. بخشهای خبری هم شنونده داشت؟ یعنی جالب بود؟ بله بله. من خودم بیشتر سرشب، حدود هفت و هشت شب گوش میدادم. اتفاقا همین برنامهی خود شما، نگاهی به مطبوعات فرانسه، خیلی شنونده داشت. بله، همهی برنامههایش. من آنقدرها توجه خاص نکردم، تحقیق هم نکردم، ولی همین حدش برای من جالب بود که ببینم اینقدر شنوندهی این رادیو زیاد است. شما خودتان رادیویی هستید و به هر حال به این حرفه علاقهمندید. در ایران بیشتر به چه رادیوهایی گوش میکنند؟ رادیوهایی که مورد توجه جوانهاست رادیوهاییست که موزیک پخش میکند. یعنی حتا از بین رادیوهای داخلی هم شبکههایی مثل رادیو جوان یا رادیو نوید را گوش میکردند که موزیک پخش میکردند. یعنی شاید کمتر از هر وقت دیگری خبرهای سیاسی برای مردم مهم است. بیشتر تنوع مهم است. خبرهای فرهنگی، خبرهای اجتماعی، خبرهای مختلف؛ یعنی این جنبهی تنوع خبر برای همه جالب است. در صورتی که مثلا رادیوی اپوزیسیون دیگر طرفداری ندارد. شاید شنوندههای خاص خودشان را داشته باشند ولی چیزی که برای مردم گیرایی دارد این است که یک موزیک خوب گوش کنند، یک برنامهی رادیویی خیلی منسجم را در فرصت کم گوش کنند؛ نه اینکه بخواهند مثلا شش ساعت را به آنالیز سطح بالای روشنفکری یک برنامه اختصاص دهند. به همین خاطر است که میگویم برنامههای زمانه بین مردم، خصوصا بین جوانان مثلا بین ۲۵ تا ۴۰ سال، خیلی طرفدار داشت. یعنی نسلی که به هرحال الان اکثریت جمعیت را تشکیل میدهند. بله، بله. دکتر بهزاد کشاورزی، استاد پیشین دانشگاه تهران، از مسئولان انجمن فرهنگی اجتماعی والدومار در فرانسه و نویسندهی کتاب تحقیقی «تشیع و قدرت در ایران» است که پیش از به معرفی این کتاب در زمانه پرداختهایم (اینجا). به همین جهت از دکتر کشاورزی میپرسم: آیا واکنشی در مورد این برنامهای که از زمانه پخش شد از ایران یا دیگر نقاط جهان داشتید؟ بهزاد کشاورزی: از آنجایی که انجمن ما انجمنی فرهنگی و اجتماعیست و هدفش آگاهی ایرانیان خارج از کشور است، طبیعتا ما علاقهمندیم که رسانهها عقاید و گفتههای ما را منتشر کنند. چون در این صورت به مخاطبان داخل کشور هم میرسد. اما رادیو زمانه رسانهایست خیلی زنده و از چند طریق پخش میشود؛ پخش مستقیم، پخش اینترنتی، و حتی گفتگوها را به صورت مقاله در اینترنت منتشر میکنند. در همین یک سال گذشته چندین برنامه از شما و از برنامههای فرهنگی و آموزشی انجمن ایرانیان والدومار از رادیو زمانه پخش شده. شما خودتان چطور ارزیابی میکنید؟ این برنامهها که از رادیو زمانه پخش شد عکسالعملهای مثبتی داشت. بخصوص در بین ایرانیان داخل کشور. من شخصا با دوستانی که در ایران ساکن هستند تلفنی تماس حرف زدم. یعنی آنها با من تماس میگرفتند و از برنامههای ما که از طریق رادیو زمانه پخش شده بود اظهار امتنان میکردند. برای رادیو زمانه خیلی مفید است و قدمهای مثبتی برداشته است. ولی یک مسأله ای را باید اینجا مطرح کنم: رادیو زمانه هنوز کودک خردسال است؛ به این معنا که یک سال بیشتر از عمرش نگذشته و طبیعیست که چنین رسانههایی بعد از مدتهای طولانی فعالیت مردم آنها را میشناسند. برنامههای رادیو زمانه خیلی متنوع است. من پس از آن مصاحبهای که با شما داشتم بیشتر کشیده شدم به رادیو زمانه. معمولا از طریق اینترنت به برنامههایش گوش میدهم و نوشتهها و گفتوگوها و مصاحبهها را هم میخوانم. آموزنده هستند و برنامهها خیلی متنوعند. شما با هر تیپی و با هر گروهی در تماس هستید؛ بهویژه که وبلاگها در آنجا خیلی خیلی وضع بهتری دارند و در انتقاد آزادند. و خوشبختانه رادیو زمانه اینها را پخش میکند. و همین یواش یواش اعتماد مردم را جلب میکند. به هر حال من پیشنهاد میکنم که رادیو زمانه برای اینکه بیشتر شناخته شود باید از طریق پخش اطلاعیهها و اعلامیههایی در مراکز فرهنگی چون انجمن ما و انجمنهای دیگر، یا از طریق ایمیلها و سایتها خودش را به مردم بشناساند. کتاب شما، تشیع و قدرت در ایران که در دو جلد نوشته بودید، در دو برنامهی رادیو زمانه معرفی شد. آیا واکنشی از ایران داشتید در مورد این کتاب؟ یک نفر از دوستانی که از همکاران سابق دانشگاهیام بود بلافاصله پس از پخش برنامه تلفن کرد به من... از کجا؟ از تبریز، شهر من. ایشان از اساتید دانشگاه تبریز هستند. تلفن کردند و اظهار نظر مثبت کردند. حتی قبل از آن برنامه خبر نداشتند که من چنین کتابی را منتشر کردهام. زیرا این کتابها متأسفانه در داخل مملکت، به علل خاصی که همه میدانیم، معرفی نمیشوند. بنابر این رادیو زمانه در شناخته شدن کتابهای شخص من مفید بود. علاوه بر این، من اطلاع دارم که چند نفر دیگر هم در ایران نام این کتاب را از رادیو زمانه شنیدند؛ من از این بابت از رادیو زمانه متشکرم. سرانجام به سراغ مهندس عبدالحمید اشراق، یکی از قدیمیترین آرشیتکتهای ایرانی مقیم پاریس، رفتم. او همچنین رییس انجمن توسعه و تجدد است که ماهانه برنامههای مختلفی با موضوعهای فرهنگی و اجتماعی دارند. مهندس اشراق موسیقیشناس نیز هست و در ایران سردبیر مجلهی موسیقی بوده. از مهندس اشراق نظرش را در مورد رادیو زمانه میپرسم. عبدالحمید اشراق: من باید سالگرد این کودک یک ساله را تبریک بگویم. مطمئنم که این کودک، که بعد از یک سال توانسته به این خوبی راه خودش را پیدا کند، واقعا سالهای درخشانی را در پیش دارد. رادیوهایی داریم به سن رادیوهای ایرانی؛ هفتاد سال، چهل سال، پانزده سال. اما این رادیوی یک ساله واقعا توانسته ویژگی صداقت فردی خودش را به شنوندگانش بگوید و عرضه بکند. آنچه در این رادیو دیده میشود حقیقتگویی و بیان کردن حقیقت در جامعهی ایرانی است. این یکی از بزرگترین پوئنهای مثبت این رادیوست. شاید چیزی که من علاقهمندم در این آیینهای که شما برای جامعهی ایرانی گذاشتید و آنچه در آنجا میگذرد بطور حقیقی مطرح میکنید بخشی از این هم به طور مداوم به فرهنگ تمدن قدیم ایران اختصاص داده بشود. برای اینکه واقعا ایران جایگاه دیگری در جامعهی بینالمللی پیدا کند و جامعهی بینالمللی بداند که ایران این ایران نیست و ایران دیگری هم در پیش داشتیم و داریم و هستیم. جوانانی که به این رادیوی خودشان گوش میکنند بدانند که ایران این ایران نیست. این آرزوی من است و مطمئنم با این تیمی که شما درست کردهاید... با چند نفر از شماها که صحبت میکردم دیدهام که چقدر پیگیری میکنید. واقعا تبریک میگویم.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
بجز نفر اول آن هم فقط تا حدودی حرفهای بعدی اعتباری ندارد.کلی گویی و مبتنی بر یکی دو تا مثال شخصی است. جناب ادیب زاده این نمی شود که برای این طور مطالب سراغ کسانی بروید که در رادیو زمانه با آنها مصاحبه شده و طبیعتا رعایت می کنند در جواب دادن. من که شخصا از هر کسی در ایران می پرسم حتی اسم این رادیو را نشنیده چه برسد به گوش دادن. آنهایی که به اینترنت دسترسی دارند هم بیشتر یا سایت اش آشنا هستند نه خود رادیو و این اسباب تاسف است.
-- علی ایرانی ، Sep 19, 2007