تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
ده روزی که دنیا را تکان داد - بخش هشتم:

بن‌بست گفت‌وگو

شهاب میرزایی

روز هشتم

امروز از خواب بلند می‌شوم تا برای رفتن به نماز جمعه آماده شوم. دیروز بحث بر سر این بود که رفتن به نماز جمعه و دیده شدن جمعیت معترض می‌تواند تلنگری باشد برای آیت‌الله خامنه‌ای تا غیر خودی‌ها را هم ببیند. از طرفی دیگر معترضین هم بتوانند صدا و تصویر خود را از طریق دوربین‌های تلویزیونی به اقصا نقاط کشور برسانند، اما امروز نظرها عوض شده بود. اکثراً به این نتیجه رسیده‌اند که حضور در نماز جمعه فایده‌ای ندارد.

در این‌گونه موارد با هماهنگی‌های قبلی، قسمت‌های جلوی منبر نماز جمعه را با نیروهای خودی از صبح زود پر می‌کنند و به غیر خودی‌ها اجازه‌ی حضور در نقاطی که در تلویزیون قابل رویت است نمی‌دهند. از طرفی دیگر هم بعید است آیت‌الله خامنه‌ای در جریان تغییر و تحولات اخیر کشور نباشد. پس این حضور نه تنها می‌تواند بی‌معنا باشد که از طرف دیگر حاکمیت می‌تواند حضور مردم را به نفع خود جا بزند و دوربین‌های تلویزیونی با نماهای هلی‌شات، یعنی نماهای دوری که از درون هلیکوپتر تصویربرداری می‌شود، مردم معترض را پیروان رهبر جا بزنند و به‌خورد مردم از همه‌جا بی خبر شهرستان‌های کوچک و روستاها بدهند.

پای گیرنده‌های تلویزیونی می‌نشینیم تا ببینیم آیت‌الله خامنه‌ای چه می‌گوید. آیا نقش میانجی طرفین را می‌پذیرد و آب بر آتش می‌ریزد یا این که طرف یکی را می‌گیرد و مردم معترض به نتیجه‌ی انتخابات را تحریک می‌کند. با توجه به موضع‌گیری‌های قبلی و نقشه‌ای که به‌نظر می‌رسد برای یک‌سره کردن انتخابات کشیده شده، بعید به‌نظر می‌رسد در آرای خود تجدید نظر کند.

بالاخره صحبت‌هایش را شروع می‌کند و به‌طرفداری جانبدارانه از احمدی‌نژاد می‌پردازد و به مخالفان به‌شدت می‌تازد. در آن لحظاتی که از تایید انتخابات سخن می‌گوید دوربین روی چند چهره‌ی محافظه‌کار ازجمله آیت‌الله جنتی است. برق زدن چشمانش از خوشحالی شنیدن چنین حرف‌های باب میلی، به‌یاد ماندنی است. هنگام صحبت‌های آیت‌الله خامنه ای یک نفر فریاد یاحسین میرحسین می‌کشد که در میان سکوت بقیه‌ی حضار تکان‌دهنده است. البته در انتهای این بخش از سخنانش تکبیر جمعیت از قبل هماهنگ شده هم به معنای تایید بلند می‌شود.

بعد از اتمام خطبه‌های نماز جمعه، زنگ تلفن‌ها و چت‌های ایمیلی به‌راه می‌افتد. همه نگران روزهای آینده هستند. به‌نظر می‌رسد حاکمیت نه تنها میلی به عقب‌نشینی ندارد بلکه می‌خواهد از این به بعد با شدت بیش‌تری به مبارزه با مخالفان بپردازد و برای همه خط و نشان کشیده است.

شب که به روی پشت بام می‌رویم صدای الله‌اکبر مردم رساتر از شب‌های دیگر به گوش می‌رسد. مردم معترض هم عزم خود را جزم کرده‌اند که به اعتراض خود ادامه دهند. گویی هم چون همیشه‌ی تاریخ ایران، حاکمان گوش شنوایی برای شنیدن سخنان مردم معترض ندارند و از درگیری و خونریزی هم گریزی نیست.

Share/Save/Bookmark

قسمت پیشین:
راهی به جنوب نیست
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)