تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۳۸۹ • چاپ کنید    

آفتابی که نمی‌تابد

آرمین مالکی

به‌دنبال موج محکومیت‌ها و اظهار نظرهای بین‌المللی درباره‌ی حمله‌ی کماندوهای اسرائیلی به ناوگان صلح عازم غزه، اعم از سخنرانی‌های تند و عصبی مقامات ترک که منفت‌طلبی آن‌ها در آن آشکار بود (به‌عنوان مثال اظهار نظر یک مقام ترک در از بین رفتن فوری و فوتی مشروعیت اسرائیل پس از این اقدام) و بیانیه‌ی بی هیچ نوع ضمانت اجرایی شورای امنیت، یک مورد تا حدودی غیر منتظره در میان اخبار مشاهده شد:

به گزارش خبرگزاری مهر، علی شیرازی نماینده‌ی ولی فقیه گفته است: «نیروی دریایی سپاه پاسداران با اقتدار کامل آمادگی دارد که با همه‌ی توان و امکانات بالقوه‌اش کاروان‌های آزادی و صلح را که حامل کمک‌های انسان‌دوستانه از سراسر جهان به مردم مظلوم و بی دفاع غزه است، اسکورت کند. (بی‌بی‌سی، ششم ماه ژوئن)

این خبر بعدها در سخنان برخی مسئولان سازمان هلال احمر ایران و هم‌چنین مذاکرات جلیلی در عمان پی گیری شد. قبل از هر چیز باید توجه کرد که در میان دریای بی‌پایان عکس‌العمل‌های صوری و توخالی دولت‌های جهان، این هم یک عکس‌العمل تو خالی دیگر است.

به این معنی که ورود نیروی دریایی سپاه به دریای مدیترانه در اساس غیر ممکن است (اگر مسئله‌ی عبور از کانال سوئز و دولت مصر را نادیده بگیریم، عکس‌العمل اسپانیا، فرانسه و ایتالیا به‌عبور نیروهای مسلح ایران از یک وجبی سواحل‌شان چه خواهد بود؟) با این وجود این اظهار نظر غیر متعارف، می‌تواند بر ماهیت این گونه اقدامات مدافعان حقوق بشر در سطح جهان تا حدودی نور بتاباند.

ویژگی عکس‌العمل علی شیرازی به رویدادهای اخیر، در واقع در سادگی و سطحی بودن تعبیر او از نیت گروه‌های حقوق بشری راه‌انداز ناوگان‌های حمایتی است.

علی شیرازی ادعای این گروه‌ها را جدی می گیرد. شما می‌خواهید محاصره ‌ی دریایی غزه را بشکنید؟ بسیار خوب، ما به شما کمک می‌کنیم که کالاهای‌تان را به سواحل غزه برسانید.

شما به تنهایی از پس کماندوهای اسرائیلی برنمی‌آیید. باکی نیست. ما نیروهای حزب‌اللهی‌مان را می‌فرستیم تا به شما کمک کنند و به این ترتیب بر اسرائیلی‌ها چیره شوید، کالاها را برسانید و شاید هم یک بار دیگر «هیمنه»ی رژیم صهیونیستی شکسته شد.

بدون شک چنین همراهی ناخوانده‌ای، آخرین چیزی است که ممکن است فعالین حقوق بشری خواستار آن باشند. مسلماً آن‌ها خواهان اعلان جنگ به دولت اسرائیل نیستند. هم‌چنین نمی‌خواهند خود را آلوده‌ی بازی بین قدرت‌های منطقه‌ای (چه واقعی و چه فرضی) کنند.

فعالین حقوق بشری، بنا به ماهیت جهان‌شمول اعلامیه‌ی حقوق بشر، خود را فراتر از این‌گونه درگیری‌های سیاسی و منافع کشورها می‌بینند و می‌خواهند چنین چهره‌ای از خود به جهانیان بنمایند.


در شرایطی که همه به بازی‌های پیچیده‌ی نمادین و کلامی در جهان سیاست عادت کرده‌اند، کنش کسی که رفتار دیگران را به‌صورتی صریح و تحت‌اللفظی تلقی می‌کند، می‌تواند لایه هایی از معنا را آشکار کند. در غیر این صورت مسکوت می‌ماند

از طرف دیگر، دولت اسرائیل هم از همان ابتدا با اعلام جلوگیری تبدیل غزه به بندر مدیترانه‌ای ایران، پای این کشور مداخله‌جوی خارجی را به این مسئله باز کرده است.

همه‌ی این‌ها یعنی این که اقدام حقوق بشری، با همه‌ی مختصات جهان‌شمول و انسان‌دوستانه‌اش، به طرفه‌العینی به صورت مسئله‌ای انضمامی و جدی در سطح منطقه در می‌آید و دولت‌های منطقه باتوجه به منافع و منش سیاسی‌شان آن را مورد بررسی و داوری قرار می‌دهند.

اقدامی که در آغاز با هدف تامین مایحتاج ضروری مردم بی‌پناه غزه تعریف می‌شد، بلافاصه تبدیل به کانون کشاکش‌های ایران، اسرائیل، ترکیه و تاحدودی قدرت‌های غربی می‌شود.

به‌طور خاص، این پرسش پیش روی فعالان حقوق بشر قرار دارد: از دیدگاهی عین‌گرایانه، منظور آن‌ها از این اقدام چه بوده است؟ به چه دلیل عامدانه‌ای بر لوازم عینی شدن مقصودشان چشم پوشیده‌اند؟ علت فرستادن انسان‌های بی‌گناه و بی‌سلاح جلوی گلوله‌ی نظامیان اسرائیلی چه بوده است؟

آیا آن‌ها واقعاً فکر می‌کردند اسرائیلی‌ها اجازه خواهند داد چنین محموله‌ای به مقصد برسد؟ یا این که قصد آن‌ها فقط نشان دادن محاصره‌ی دریایی غزه به جهانیان بوده است؟

در حالی که امیدوار بودن به کرم و چشم‌پوشی دولت اسرائیل ساده‌لوحانه به‌نظر می‌آید، پاسخ دوم، تاکید بر اهمیت تبلیغاتی چنین اقدامی هم خالی از اشکال نیست.

گرچه در شرایط فعلی، این اقدام موفقیت تبلیغاتی قابل توجهی به‌دست آورده، اما این موفقیت به وضوح مدیون عکس‌العمل غیر منطقی و جنایت‌آمیز دولت اسرائیل بوده است. بدون شک اگر چنین تلفات و درگیری‌ای ایجاد نمی‌شد، موفقیت این اقدام قابل مقایسه با شرایط فعلی نبود.

در این صورت آیا باید اندیشید که این حرکت، به نوعی اقدامی شهادت‌طلبانه بوده؟ یعنی آن‌ها فکر می‌کردند که تعدادی‌شان کشته خواهند شد و به این ترتیب با رنگین کردن دست دولت اسرائیل به خون خود، برای غزه آزادی و حقوق بشر خواهند آورد؟

صرف نظر از این که پاسخ مثبت به این پرسش غیر محتمل است، حتی چنین پاسخی هم نمی‌تواند به‌طور کامل راهگشا باشد. اگر عملیات شهادت‌طلبانه بوده، چرا نباید بپذیریم که آن‌ها به‌عمد با کماندوهای اسرائیلی درگیر شده‌اند و اسرائیلی‌ها راه دیگری نداشته‌اند؟

عکس‌العمل مقام سپاه به این تلاش حقوق بشری، آشکارا نشان می‌دهد که خواست ناوگان صلح نمی‌توانسته واقعاً رساندن کالاها به نوار غزه باشد. در مقابل، فعالان حقوق بشر فقط می‌توانند بر اهمیت نمادین کنش خود تاکید کنند؛ کنشی که در آغاز هم نمی‌توانسته چیزی بیش از یک اقدام نمادین باشد. اما حتی برای تعبیر این کنش به‌صورتی نمادین هم مشکلاتی وجود دارد:

ممکن است بخواهیم از قول یک فعال حقوق بشری بگوییم که دال «من برای فرستادن محموله‌ی کمک‌های نوع دوستانه به ساحل غزه تلاش می‌کنم»، می‌تواند دارای مدلولی باشد مانند «وضعیت حقوق بشر در غزه اسف‌انگیز است» و یا این که «آگاهی جهانی به وضع اسفناک حقوق بشر در غزه در حال شکل‌گیری است و ما هم می‌خواهیم که این وضعیت خاتمه یابد». آن چه این رابطه‌ی نمادین را مسئله‌دار می‌کند ، نه رابطه‌ی بین دال و مدلول، بلکه خود دال است.

«من برای فرستادن محموله‌ی کمک‌های نوع‌دوستانه به ساحل غزه تلاش می‌کنم»، یعنی این که جوانب این مسئله را بررسی می‌کنم و برای مشکلات احتمالی (بلکه قطعی) بر سر راه، چاره‌ای می‌اندیشم. این، همان کاری است که فعالین حقوق بشری نمی‌کنند و برعکس مقامات ایرانی دارند دست کم به انجام دادن آن فکر می‌کنند.اقدام نمادینی که از همان آغاز هم قرار است نمادین باقی بماند، در سطح دال رابطه می‌لنگد، چه برسد به این که بتواند دلالت کند.

چنین اقدامی در بهترین حالت نوعی نمایش است. این که بپذیریم در سطح کلان جهانی، اقدامی نمایشی اقدامی واقعی است، به معنی پذیرفتن نوع غریبی از جهان بودریاری است که در آن هر اقدامی، به‌صرف رسانه‌ای شدن آن رخ داده است. یا مرکز ثقل اهمیت هر رویدادی، رسانه‌ای شدن آن است.

رسانه‌ها می‌گویند برای کمک به غزه تلاش کرده‌اند. حالا اگر نکته‌ی کلیدی ای هم از قلم افتاده که نقشه‌شان را غیر عملی می‌سازد، زیاد مهم نیست. چون رسانه‌ها روی آن تاکید نمی‌کنند.

اظهار نظر علی شیرازی، سمپتوم اقدام ناوگان صلح در سواحل غزه است. سمپتوم به معنی نشانه ای دردناک و خارق عادت است که مشکلاتی عمیق‌تر و فراگیرتر از صرف وجود خودش را آشکار می کند.

در شرایطی که همه به بازی‌های پیچیده‌ی نمادین و کلامی در جهان سیاست عادت کرده‌اند، کنش کسی که رفتار دیگران را به‌صورتی صریح و تحت‌اللفظی تلقی می‌کند، می‌تواند لایه هایی از معنا را آشکار کند (بخوانید لو بدهد). در غیر این صورت مسکوت می‌ماند.

مورد مشابه آن را می توان در مورد کسی یافت که «مرگ بر دیکتاتور» می‌گوید، اما هنگامی که ساده‌لوحی پیدا می‌شود و از او می‌پرسد که آیا تو واقعاً خواهان سقوط حکومت دیکتاتوری هستی؟ پاسخ می‌شنود که شعار را بیش از اندازه سطحی فهمیده است.

چنین سمپتوم هایی هستند که می توانند راهی بگشایند برای فهم مشکلات منظومه‌های فکری‌ای که در پس مفروض گرفتن شعور مخاطب، در واقع تناقض‌های جدی درونی خویش را مخفی کرده‌اند.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)