Feb 2010


بچه‌های ایران و اعتراضات سیاسی

ترجمه از ونداد زمانی: ماه‌های پرالتهاب سیاسی و اجتماعی بعد از انتخابات ریاست جمهوری تاثیرات مختلف و در بیش‌تر اوقات مخربی بر روی جوانان و به‌ویژه کودکان ایرانی گذاشته است. حضور و توجه رو‌به‌رشد نوجوانان و جوانان به فعالیت‌های سیاسی و درگیر شدن آن‌ها با پدیده‌های پیرامونی آن نظیر ضرب و جرح، زندانی شدن و محرومیت‌های اجتماعی ناشی از آن، دیر یا زود باید توجه حامیان جامعه مدنی ایران را به خود جلب کند.



اعدام نه

آرتمیس اردوان: زشت نمی­شویم فقط به تو نگاه می­کنم که چگونه آن بالا . . ابر هست هم­چونان توی هر نفس . . تو که می­خواهی بکشی . . . من که نمی­خواهم بمیرم . . کسی که کشته می­شود می‌میراند زندگی زندگی زندگی زندگی زندگی سکوت البته سکوت البته زخم گوشت پوست استخوان کسی که می­میرد . . . . بدن خون من من من من من من بودم همه­جا روی چوبه­های دارها باید باید چون ما را نمی­کشید . . . دارها و چوبه­های دارها



گفت‌وگوی کریستین پایتس با رفیع پیتز
«جلوی جوانان را نمی‌توان گرفت»

ترجمه‌ی یگانه خویی: به مناسبت نمایش فیلم شکارچی در بخش مسابقه جشنواره فیلم برلین (برلیناله) کریستین پایتس گفت‌وگویی با رفیع پیتس کارگردان این فیلم انجام داد که در تاگس‌شپیگل و بخش فیلم و تلویزیون تسایت آنلاین منتشر شد. این گفت‌گو در پی جریانات فعلی ایران به نکات ظریف و هوشمندانه‌ای پیوند خورد که در تلاقی فیلم و فضای گفت‌وگو چشم‌گیر شدند.



آن‌چه می‌خواهیم؛ ‌آن‌چه می‌توانیم بخواهیم

بهرام حسین‌زاده: شاید بتوان خواست‌ها و اهداف یک جنبش و جریان کلان را مهم‌ترین دستمایه‌ی تشکیل‌دهنده آن دانست. این خواست‌ها نیروهایی هستند که به جنبش مادیت بخشیده و آن‌را مرئی می‌کنند. جنبش سبز هم از این قاعده مستثنا نیست. جنبشی که با «رأی من کجاست؟» آغاز شد و امروز به وضوح ارکان حاکمیت را نشانه رفته است. اما این تغییرات در خواست‌ها چه تحولی در مادیت نیروهای تشکیل‌دهنده جنبش در پی داشته است؟



«ما هم هستیم» و سبز فقط بخشی از ما است

نامیا علی‌پور: «من حروف‌چین هستم، سه سال زنده باد شاه چیده بودم، شش روز پیش تصمیم گرفتم بچینم، زنده باد آزادی! پنج روز پیش گرفتندم. از هر ساعت یک ناخن‌م را می‌کشیدند؛ من چهل ناخن دارم، بیست تایش متعلق به دست و پایم. و بیست تایش متعلق به دست و پایم؛ در مغزم.» پس از رخداد خرداد، «ما هم سبز هستیم اما سبز فقط قسمتی از ماست» جمله‌ای بود که بر سردر بسیاری از وب‌گاه‌های هم‌جنس‌گرایان ایران، هم‌راه با یک لوگوی متحدالشکل دیده می‌شد.



خطی‌های انقلاب - آزادی

آنی‌تا: بعد از راه‌پیمایی ۲۲ بهمن وارد فضای مجازی که شدم، به فاصله یک ساعت دیدم واژه «شکست» و «اسب تروا» مثل گرد در ادعاهای مجازی پخش می‌شود. وقتی واژه شکست را به آسانی خرج می‌کنیم، گویی از یک بازی منصفانه با قضاوتی عادلانه صحبت می‌کنیم که یکی از طرفین، بازی را باخته است. یادمان رفته که در اعتراض به همین بازی ناعادلانه است که اعتراض می‌کنیم. و برد ما در حقیقت تحقق جواب آن سوال اولی است که به خاطر آن معترضیم.



پری رقاصه و اصلاح‌طلبان

هدایت شناسایی: جیوانی تراپتونی، تئورسین کارکشته ایتالیایی، زمانی که سرمربی‌گری «فیورنتینا» را برعهده داشت در مصاحبه‌ای با روزنامه «کوريره دلاسرا» درحالی‌که قهرمانی فیورنتینا بدیهی می‌نمود، دو رقیب خود را به دو دلیل عمده خطرناک و جدی توصیف کرد. زمانی‌که یکی از آن رقبا با توجه به فاصله‌ی زیادی که در جدول داشت توانست جام قهرمانی را به‌دست گیرد آن دو عنصر ذکر شده چشم‌گیر شدند.



بحثی در اهمیت تسخیر خیابان برای جنبش سبز ـ بخش دوم
سیاست‌های خیابانی و بدن‌های ناتمام

امین بزرگیان: این حضور عینی (تنانه) مردم در عرصه عمومی برای رسیدن به خیری عمومی وجهان‌شمول، برخلاف تصوری است که حضور مردم درخیابان را وسیله یا ابزار هدفی می‌داند مثلا برای فشار برحکومت یا حتی برقراری دموکراسی. به موجب شکاف بین سیاست و زندگی به بهانه هر دستاوردی، اولین چیزی که نابود می‌شود خود همین دستاورد است. تجربه درخشان اخیر حضور خیابانی مردم دست به بنایی داد تا بتوانند برای اولین بار شهر را به خانه خویش مبدل کرده و شهروند شوند.



بحثی در اهمیت تسخیر خیابان برای جنبش سبز ـ بخش اول
خیابان و تحقق بدن‌های سیاسی

امین بزرگیان: خیابان به‌عنوان یک فضای فیزیکی در هر دوره‌ای از حیات یک جامعه و در هر اپیزود تاریخی به‌گونه‌ای مادی و معنوی ساخته می‌شود. و هر زمان، «خیابان» ویژه‌ی خود را داراست، که با دوره پیش متفاوت است. خیابان با پیوستاری که از چشم‌ها می‌سازد به مثابه رسانه‌ای عمل می‌کند که در آن کلیه نیروهای مادی و معنوی یک جامعه با هم برخورد می‌کنند. برای جنبش سبز نیز با تکیه بر همین منطق «خیابان» اهمیتی فوق‌العاده دارد؛ به اضطرار تداوم «سیاست».



نگاهی به نمایش‌گاه سیار «وعده فقدان»
«وعده فقدان»، تلاقی تخیل و خیابان

پانته‌آ بهرامی: وعده فقدان، نمایش‌گاه سیاری است که از وین شروع شد و چندی پیش آثار ۲۰ هنرمند ایرانی را در نیویورک به نمایش گذاشت. این نمایش‌گاه ترکیبی است از امیدهای فراوان، نیاز و میل برای ساختن مکانی که بتوان در آن درختی کاشت و نابودی را محکوم کرد. شاهین مرالی طراح وعده فقدان بر این باور است که مبارزه جوانان ایرانی برای کسب حقوق خود ریشه در فرهنگ ملی عمیق و پیچیده ایران دارد.



گفت‌وگو با پدر مطالعات صلح، یوهان گالتونگ
«مخالفت با رژیم حاکم، به خودی خود کافی نیست»

بهداد بردبار: یوهان گالتونگ ریاضی‌دان، جامعه‌شناس، صلح‌طلب و روشن‌فکر معترض، به سؤالات من درمورد جنبش سبز و امید به موفقیت یک جنبش غیرخشونت‌آمیز پاسخ گفته است. گالتونگ را به عنوان پدر مطالعات صلح جدید می‌شناسند. هر سال گروه‌های مردمی با ارسال نامه به کمیته صلح نوبل، خواستار اختصاص جایزه صلح نوبل به او می‌شوند. او در دهه ۶۰ مرکز تحقیقات صلح اسلو را بنا نمود و اکنون مدیر دانشگاه مجازی ترنسنت است.



از فلسفه‌ی مبارزه تا مطالبه‌ی مدنی
خشونت چیست و آیا نقد آن ممکن است؟

صدرا عمادی: سبزها باید زیرکانه از هرگونه بحث درباب مقولات مربوط به رهبری نظام شانه خالی کنند. رهبر، دشمن (خصم؛ عدو) نیست. بگذار او عدوعدو کند و خصم بسازد برای شخص خودش. تنها مطالبه‌ی انضمامی و واقعی معترضان همانا رأی‌شان است. سبزها هیچ دشمنی ندارند. سبزها انکارِ دشمنند. با شعارهای مرگ بر فلان و درود بر فلان به کلی از مطالبات خود دور می‌شویم.