خانه > خیابان > از میان پنجره > «مخالفت با رژیم حاکم، به خودی خود کافی نیست» | |||
«مخالفت با رژیم حاکم، به خودی خود کافی نیست»بهداد بردباریوهان گالتونگ ریاضیدان، جامعهشناس، صلحطلب و روشنفکر معترض به سوالات من درمورد جنبش سبز و امید به موفقیت یک جنبش غیرخشونتآمیز پاسخ گفته است. گالتونگ را به عنوان پدر مطالعات صلح جدید میشناسند. هر سال گروههای مردمی با ارسال نامه به کمیته صلح نوبل، خواستار اختصاص جایزه صلح نوبل به او میشوند. پروفسور گالتونگ متولد شهر اسلو است؛ در سالهای کودکی او، کشورش توسط ارتش نازی آلمان اشغال شد و او به یاد میآورد که پدرش بدست نازیها دستگیر شده بود. وي تحت تاثیر جنایات صورت گرفته در جنگ جهانی به راههای جلوگیری از جنگ و خشونت علیه بشریت به مطالعه پرداخت و از شرکت در خدمت سربازی و در دست گرفتن تفنگ امتناع کرد.
او طرفدار عدم خشونت است و راه مبارزه با استعمار و استبداد را مبارزات غیر خشونتآمیز میداند. داستان زندگی گالتونگ ماجرای بیش از نیم قرن تلاش برای بهبود وضعیت بشر در سراسر جهان است. او واضع بسیاری از اصلاحات مشهور در فرهنگ سیلسی است. جنگ سرد، جنگ گرم، صلح سرد و صلح گرم اصطلاحاتی است که او وضع کرد. گالتوگ پیشبینیهای معروفی از جمله تخمین احتمال سقوط رژیم اتحاد جماهیر شوروی در دهه هفتاد میلادی را در ادعاهای خود داشته است. او معتقد است ایالات متحده آمریکا هم با ورود به جنگ عراق وارد فازی شده که به یک دیکتاتوری فاشیستی تبدیل شود. همچنین معتقد است لایحه میهندوستی آمریکا که بلافاصله بعد از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در کنگره آمریکا مطرح شد، با رای بسیار بالا به تصویب نمایندگان سنا و کنگره آمریکا رسید و بعد از امضای رئیس جمهور به قانون لازمالاجرا تبدیل شد. این قانون میتواند با الحاق مفاد متعددی به قوانین مربوط به مهاجرت و امنیت در واقع مقررات مربوط به اقامت، تابعیت و مهاجرت شهروندان غیرآمریکایی مقیم آمریکا را سخت کند و به دستگاه مجریه اجازه میدهد که آزادانهتر از گذشته و به بهانه ضرورت امنیتی به اقدام پیشگیرانه در داخل آمریکا دست بزند. او معتقد است سال ۲۰۲۰ امپراتوری آمریکا سقوط خواهد نمود. گالتونگ بیش از هر جامعهشناسی در سراسر جهان به تدریس پرداخته است. او در دهه ۶۰ مرکز تحقیقات صلح اسلو را بنا نمود و اکنون مدیر دانشگاه مجازی ترنسنت است. من این بخت را داشتم تا نظر او را در مورد تحولات ایران جویا شوم.
آنچه که امروز بهعنوان جنبش سبز شناخته شده، حاصل واکنش به احتمال تقلب گسترده در دهمین انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ماه امسال است. سه تن از نامزدهای ریاست جمهوری معتقدند که نتایج انتخابات دستکاری شده است. دولت ایران هرگونه ادعای تقلب در انتخابات را مردود میداند. در اعتراض به نتایج انتخابات تظاهرات گستردهایی در خیابانهای تهران برپا شد. راهپیماییهای معترضين در سکوت و با عدمخشونت برگزار شد؛ اما پاسخ حاکمیت بسیار خشونتبار بود. تعداد زیادی از فعالان سیاسی، روزنامهنگاران و فعالان حقوق بشر بهسرعت دستگیر شدند. نگرانیهای شدیدی از شکنجه، رفتار نامناسب با زندانیان سیاسی، برگزاری دادگاههای نمایشی، محدودیت برای آزادی بیان و آزادی تجمعات مسالمتآمیز وجود دارد. تحلیل شما از این وضعیت چيست؟ من در مورد نتایج انتخابات زیاد مطمئن نیستم. نظرسنجیهای بی بی سی و ای بی سی پیش از انتخابات نشان میداد نتایج رایگیری بسیار نزدیک است. به هر حال مسائلی را که مطرح کردید، هرگونه تقلب در انتخابات را تحتالشعاع قرار خواهد داد. پس من روی مسایلی که مطرح نمودی تمرکز میکنم. به نظر من نقطهایی که بحران آغاز میشود، درساختارهایی است که در یک حکومت دینی ساخته شده، در حالیکه در دنیایی مملو از مدرنیته و سکولاریسم بهسر میبریم. من بارها به ایران سفر کردهام، مشکل حکومت دینی تنها به محدودیت آزادی اندیشه باز نمیگردد؛ حکومت دینی یعنی حاکمیت حقیقت. معمولا این حقیقت توسط ایمانداران وضع میشود و شامل غیر معتقدان نمیشود؛ وضعیت کاملا با دوران محمدرضا شاه متفاوت است. بیتردید حکومت شاه اقتدارطلب بود؛ اما حکومت دینی نبود. آنچه ایرانیان میخواهند (احتمالا اکثریت شهروندان)، یک نظام مردمسالار است. حتی در آن سیستم هم اسلام سیاسی ممکن است، نقش کلیدی داشته باشد. با اينحال باید قم را به عنوان پایتخت دینی، و تهران را به عنوان پایتخت سیاسی در نظر گرفت؛ همانطور که ایتالیا توانست بین حاکمیت در رم و واتیکان جدایی ایجاد کند. میخواهم در مورد احتمال موفقیت مبارزات غیر خشونتآمیز و نافرمانی مدنی از شما سوال کنم. در ایران تردیدهایی درمورد امکان موفقیت چنین استراتژیهایی وجود دارد؛ درحالیکه یک رژیم غنی - با ثروت حاصل از فروش نفت - با تمسک به خشونت، جنبش را سرکوب میکند؛ و از سویی کنترل امور مالی نیروهای نظامی و شبههنظامی، رسانهها و حمایت گروهی از شهروندان وفادار و اکثریت آیتاللهها (روحانيت) رادر دست دارند. عدم خشونت در برابر بدترین ترکیبهای سیاسی هم موفق بوده است؛ در برابر سلطه استعماری بریتانیای کبیر، نژادپرستی در ایالات متحده آمریکا، اشغال اتحاد جماهیر شوروی در اروپای شرقی و نهایتا در برابر نظام آپارتاید در آفریقای جنوبی. در هرحال، این موفقیت نیازمند شرایطی است؛ جنبش باید قادر باشد تا اهداف خود را مشخصا تعریف کند. اهدافی مانند استقلال، حقوق مساوی، بهبود وضعیت حقوق بشر و شعار هر شهروند یک رای، میتواند نمونهایی از اهداف یک جنبش باشد. من هنوز چنین اهداف مشخصی را در اپوزیسیون داخل ایران مشاهده نکردهام. مخالفت با رژیم حاکم به خودی خود کافی نیست. ممکن است همه نتایج وابسته به این باشد که حاکمیت، مخالفان را متفاعد کند که هیچ جایگزینی برای نظام حاکم وجود ندارد؛ البته تردیدهایی درمورد غیر خشونتآمیز بودن جنبش سبز هم وجود دارد. ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا، ایران را متهم به حمایت از گروههای تروریستی (مانند گروه حزب الله در لبنان و حماس) میکنند، و از طرفی دولت ایران این گروهها را ارتشهای آزادیبخش مینامد و اقدام به مسلح کردن گروههای جهادی را رد میکند؛ در مورد این معضل سیاسی چه فکر میکنید؟ آیا نسبت به یک راه حل مسالمتآمیز برای خاورمیانه خوشبين هستید؟ در درگیریهای پیچیده، همیشه با واقعیتهای مختلفی روبهرو هستیم و این مورد نيز از اين قاعده مستثنی نیست. مردم فلسطین از ملتهایی هستند که در طول قرن بیستم به بدترین صورت با آنها رفتار شده است. استعمار دولت اسراییل در منطقه از سال ۱۹۱۷ توسط بریتانیا در منطقه پایهگذاری شد و از ۱۹۶۷ به بعد توسط دولت آمریکا مورد حمایت قرار گرفته است. بله من معتقدم در طی بیست سال یک راه حل خواهیم داشت. یک مجمع خاورمیانهایی متشکل از اسراییل و پنج همسایه عرب بهوجود خواهد آمد؛ یکی از این دولتها فلسطین خواهد بود و بهعنوان یک دولت کاملا به رسمیت شناخته خواهد شد. این مدل در ۱۹۵۸ در جامعه اروپا به تصویب رسید. متوجه هستم که حماس و حزبالله، مذاکراتی با طرف اسراییلی داشتهاند. آنها با استفاده از راهحل غیرخشونتآمیز پیشرفتهایی بهدست آورده و اهداف مشخصی دارند. با این وجود یک دولت مترقی فلسطینی که براساس مرزهای پیش از جنگ ۱۹۶۷ با حداقل تعدیل تشکیل شده است. اما تندروهایی وجود دارند که این طرح را رد میکنند؛ همینطور در اسراییل تندروهایی وجود دارند اما این طرح قابل تحقق است. در مورد اتحادیه خاورمیانهایی، من در کتاب ۵۰ سال، ۱۰۰ مناقشه بیشتر نوشتهام.
ایرانیها ازمداخله ابرقدرتهای استعمارگر و همزمان با آن، از استبداد داخلی رنج بردهاند. ایران بهخاطر پافشاری بر ادامه برنامه اتمی خود، تحت تحریمهای سازمانملل قرار گرفته است. مسایل مربوط به انرژی اتمی برای عموم مردم بسیار پیچیده است. تا اینجا برداشت من این است که برنامه اتمی ایران به هیچ جا نرسیده و در نیمه راه است؛ اما تحریمهای آمریکا در حال افزایش است. یوکیا مانو، رییس جدید آژانس بینالمللی اتمی گفته است من تا کنون هیچ شواهدی مبنی بر قصد ایران در تولید سلاحهای اتمی ندیدهام. دوست دارم نظر شما را درباره تحریمها بدانم. تحریمها، دولت ایران را تحریک میکند و اين یک فاکتور در بر سر قدرت نگهداشتن رژیم خواهد بود، به دليل اینکه سه دولتی که در منطقه خاورمیانه به اشتباهات بزرگی دست زدهاند - آمریکا، اسراییل و انگلیس- حالا بهصورتی پارانوییک رفتار میکنند. این سه دولت در حال حاضر فکر میکنند كه وقت آنها به سر آمده و فشار زیادی روی برنامه هستهایی ایران وارد میکنند. در مورد دلجویی از مردم ایران، احساس من این است که عذرخواهی بابت کودتای ۱۳۳۲ و اعتراف به برخی اشتباهات از جانب سه دولت آمریکا، انگلیس و اسراییل میتواند کمک بزرگی باشد. دولت اوباما میتواند آغازگر این راه باشد. برخی از مخالفان دولت ایران قصد دارند تا پروندهایی در دیوان بینالمللی کیفری (آی سی سی) علیه مقامات ایرانی که در جنایات علیه بشریت و سرکوب شهروندان ایرانی دست داشتهاند را به جریان بیاندازند، و آنها را پای میز محاکمه بکشند. آیا شما فکر میکنید چنین تلاشهایی به بهبود زندگی شهروندان ایرانی منجر خواهد شد؟ مشکل دیوان بینالمللی این است که تا کنون دادگاهی بوده که روی جرایم کشورهای پایین هرم قدرت تمرکز کرده بود (بهطور مشخص محاکمه دولتهای آفریقایی)؛ این دادگاهها تا کنون سه دولت آمریکا ،انگلیس و اسراییل را از مجازات معاف كردهاند. بمباران عراق، تحریم مردم عراق و کشتار مردم غزه بسیار شبیه به جنایات نازیها در لهستان میباشد. هیچ برابری در برابر قانون وجود ندارد؛ بهتر است بگویم اصلا قانونی وجود ندارد. چنین پروندههایی دولت ایران را مصممتر خواهد نمود و حمایتهای زیادی را از این دولت بهوجود خواهد آورد. برنده جایزه صلح نوبل، خانم شیرین عبادی در مصاحبه اخیر خود میگوید اگر آمریکا از یکسو تحریمها را اعمال کند، و از یکسو مردم را متقاعد کند که این تحریمها حاکمیت را نشان گرفته است نه مردم عادی را، چنین تحریمهایی به استقرار دمکراسی در ایران کمک خواهد نمود. اگر شما این فرصت را داشته باشید تا به او پیامی بدهید. این پیام چه خواهد بود؟ به طور مثال، بمبهای هوشمند که ترکشهای آن تلفات بسيار دارد و ممکن است كه جامعه در برابر آن دست به تلافی و مقابله زند و روند دمکراسیخواهی متوقف شود. آنچه که امروز منطقه بدان احتیاج دارد، کنفرانس امنیت و همکار در غرب آسیا است. این کنفرانس میتواند زیر نظر سازمان ملل تشکیل شود تا در مورد وضعیت خاورمیانه، کردها، عراق و ایران به توافق برسند. در سال ۱۹۷۲ در هلسینکی، کنفرانس امنیت و همکاری اروپا برپا شد؛ مدلهایی برای اینگونه مذاکرات طراحی شد. در آن زمان هم، وضعیت اروپا بسیار پیچیده بود. دولتهایی مانند آمریکا و انگلیس که عضوی از منطقه نيستند را تنها به عنوان ناظر، و اسراییل را بهعنوان عضو خاورمیانه، دعوت نمود. درست است که بعضی مخالفت خواهند كرد، ولی به هر حال اسراییل عضوی از سازمان ملل میباشد. به نظرم یک نماینده مناسب وجود دارد که نقش فنلاند را بازی کند. ترکیه میتواند نقش پل ارتباطی را در منطقه بازی کند و نامزد مناسبی است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
در شرايط امروز آنچه حائز اهميت است بازيابی حقوق پايمال شده ملت ايران ميباشد. تاريخ مبارزات ملت های دربند نظام های خودکامه نشان داده است که مبارزات همراه با خشونت علاوه بر هزينه های انسانی که به همراه دارد، درجه موفقيت آن بسيار کم خواهد بود. اين مساله درمورد ايران بی اندازه زياد است و اگر شدت خشونت افزايش يابد نه تنها ممکن است نتيجه ای عايد مردم ايران نشود، بلکه احتمال آن هست که به علت مسائلی که دولت ايران خواسته يا نخواسته به وجود آورده اين امکان شديدا وجود دارد که دولتهای امريکا، ايسرائيل و بريتانيا و احتمالا روسيه از موقعيت استفاده کرده از تجزيه طلبانی که در سرحدات ايران منتظر هستند حمايت کنند. از سوی ديگر حاکمين ايران نيز خود علاقمند هستند که اعتراضات مسالمت جويانه مردم را به خشونت بکشانند تا از رشد جنبش ممانعت به عمل آورند. بدين جهت مردم ايران وفرهيختگان جامعه بايد حساسيت مساله را در نظر گرفته متفکرانه و عاقلانه اقدام کنند.
-- رضا آذرخش ، Feb 3, 2010به نظرم آقای گالتونگ اصلا تاریخ ایران را نفهمیده است.قانون اساسی مشروطه که دردوران شاه وجودداشت هم یک قانون اسلامی بود.کودتایبیست وهشت مرداد اگرصورت نمی گرفت که اصلا نیازی نبودکه انقلاب اسلامی انجام گیرد.
-- Binaam - o - Neshaan ، Feb 4, 2010خیلی از این مصاحبهء زیبا لذت بردم. تازگی مصاحبه با چهره ای که در زمینهء امنیت بین المللی سالها کار کرده است و نکاتی که او در مورد روشن نبودن اهداف رهبران اپوزیسیون ایران گفته بود، جالب، شنیدنی و تامل برانگیز بود.
-- تارسیس ، Feb 4, 2010