تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۷ • چاپ کنید    

فستيوال کن در تسخير اينديانا جونز

پرویز جاهد

Download it Here!

فستیوال فیلم کن، روز گذشته در تسخیر استیون اسپیلبرگ، جرج لوکاس و هریسون فورد بود که با چهارمین قسمت فیلم‌های ایندیانا جونز، با نام «ایندیانا جونز و قلمرو جمجمه‌ی بلورین» به کن آمده بودند و بر روی فرش قرمز ظاهر شدند.

اسپیلبرگ ۲۲ سال بعد از نمایش فیلم «رنگ ارغوانی» در فستیوال کن ۱۹۸۶، بار دیگر بر روی فرش قرمز قدم زد.

این نخستین نمایش جهانی فیلم ایندیانا جونز چهار بود که با حضور اسپیلبرگ کارگردان، جورج لوکاس تهیه‌کننده و بازیگران فیلم هریسون فورد، کیت بلانشت، جان هارت و شیا لابیوف در سالن بزرگ سینه‌لومیر کن صورت گرفت.

فیلمی پرخرج، عظیم و پرماجرا که از همان شروع با ریتمی تند و نفس‌گیر تماشاگرها را روی صندلی میخ‌کوب می‌کند.


صحنه‌ای از فیلمِ ایندیانا جونز

هریسون فورد در نقش دکتر ایندیانا جونز، استاد پاره‌وقت باستان‌شناسی دانشگاه و ماجراجویی تمام‌وقت، علی‌رغم پیری‌اش، هم‌چنان چابک و تیز و فرز است و می‌تواند از اتومبیلی به روی اتومبیل دیگر پریده یا با ضربه‌های مرگبارش افسران قلدر روسی را که قصد ربودن جمجمه‌ی بلورین را دارند، از پا در آورد.

چهارمین قسمت ایندیانا جونز به اندازه‌ی قسمت‌های قبلی، هیجان‌انگیز و جذاب است، اگرچه مثل همیشه قابل پیش‌بینی‌ست و از نظر داستانی و شخصیت‌پردازی هیچ نکته‌ی غافلگیرکننده‌ای ندارد.

صحنه‌های حرکت موتورسیکلت ایندیانا جونز درکتابخانه‌ی شهر و صحنه‌ی تعقیب و گریز اتومبیل‌ها در جنگل و لبه‌ی پرتگاه از نظر فیلم‌برداری، مونتاژ و جلوه‌های ويژه در حد عالی‌ست.

اسپیلبرگ، فیلم را در فضای جنگ سرد بین روسیه‌ی شوروی و غرب ساخته است. این بار روس‌ها و کیت بلانشت در نقش یک فرمانده‌ی روسی آدم‌های بد و خبیث فیلم هستند که یک لحظه ایندیانا جونز و یارانش را راحت نمی‌گذارند.

لهجه‌ی روسی کیت بلانشت خوب از کار درآمده و معلوم است تمرین زیادی برای آن کرده است. اما نقش او مطلقاً باورپذیر نبوده و بسیار تصنعی و قلابی‌ست.


عریسون فورد و جورج لوکاس، پشت صحنه‌ی فیلمِ ایندیانا جونز

اسپیلبرگ در کنفرانس مطبوعاتی درباره‌ی سینمای دیجیتال گفت: «سینمای دیجیتال گریزناپذیر است. این سینما، همین گوشه‌هاست. شاید یک روز من هم به طرف آن بروم. اما فعلا عاشق فیلم سلولویید هستم.»

وی در پاسخ به این سؤال که آیا قصد دارد که این سریال را هم‌چنان ادامه بدهد، گفت: «البته اگر بخواهید این کار را خواهم کرد و به همین دلیل این قسمت را ساختیم. در طول این سال‌ها خیلی‌ها به سراغ من، جرج و هریسون آمدند و گفتند پس کی می‌خواهی قسمت دیگر آن را بسازی. آن‌ها همین حرف را درباره‌ی دنباله‌های فیلم «ای.تی» هم می‌زنند.»

ویژگی دیگر ایندیانا جونز، ارجاعات اسپیلبرگ به فیلم‌های قدیمی و برخی چهره‌های آیکونیک سینما، مثل مارلون براندو (فيلم وحشی)، جیمز دین، تارزان و جيمز باند در این قسمت است.

ماجرای عاشقانه‌ی ایندی و دوست‌دختر قدیمی‌اش و رابطه‌ی او با پسر جوانش که تازه برملا شده، خیلی لوس و بی‌نمک از آب درآمده و انرژی فیلم را از بین می‌برد. با این حال پیش‌بینی می‌شود «ایندیانا جونز و جمجمه‌ی بلورین» یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های امسال باشد.


والتر سالس و دانیلا توماس، کارگردانان فیلمِ مرزِ عبور (عکس: پرویز جاهد)

سن‌پائولو با جمعیتی بیش از ۲۰ میلیون نفر و ۲۰۰ کیلومتر ترافیک و ۳۰۰ هزار موتورسیکلت‌سوار، یکی از پرجمعیت‌ترین، شلوغ‌ترین و پرهرج و مرج‌ترین شهرهای جهان است. والتر سالس و همکارش خانم دانیلا توماس فیلم «مرز عبور» را در مورد این شهر بزرگ، زشت و کثیف ساخته‌اند. درباره‌ی زنی با چهار فرزند که هر کدام مسیر جداگانه‌ای را در زندگی انتخاب می‌کنند.

«مرز عبور» فیلمی‌ست داستانی که با نگاه مستند و تجربی ساخته شده است. به گفته‌ی سالس در کنفرانس مطبوعاتی جز کارگردان‌ها، همه‌ی عوامل فیلم از فیلم‌بردار گرفته تا بازیگران، غیرحرفه‌ای‌اند. داستان هم واقعی‌ست و بر اساس زندگی آدم‌های واقعی ساخته شده.

سالس و توماس که قبلاً در سال ۱۹۹۵، فیلم مستندی درباره‌ی کودکان برزیلی ساخته بودند، بار دیگر تصمیم گرفتند فیلمی جوانانه درباره‌ی جوانان امروز برزیل بسازند. آن‌ها این تجربه‌ی خود را یک تجربه‌ی نئورئالیستی و آزاد با تکیه بر بداهه‌پردازی خواندند که در آن نوعی آزادی کامل از فیلم‌نامه گرفته تا بازیگری، فیلم‌برداری و کارگردانی دیده می‌شود.

سالس درباره‌ی تأثیرش از سینمای نئورئالیستی ایتالیا گفت: «من همیشه ویسکونتی، روسلینی و پازولینی را تحسین کرده‌ام. آن‌ها با چرخاندن دوربین خود به سمت مردم عادی در خیابان‌ها، انقلابی در زیبايی‌شناسی فیلم پدید‌ آوردند.

سینمای نئورئالیستی ایتالیا همیشه در تاریخ برزیل حضور داشته است. اگر سینمای نئورئالیسم ایتالیا را با سینمای آیزنشتین ترکیب کنید، به سینمای نو برزیل می‌رسید. در فیلم ما هیچ بازیگر و ستاره‌ای در کار نیست. همه آدم‌ها واقعی‌اند و زندگی خودشان را بازی می‌کنند.»

والتر سالس، همان سازنده‌ی فیلم زیبای «خاطرات یک موتورسیکلت» است که درباره‌ی دوران اولیه‌ی زندگی ارنستو چه گوارا و بر اساس خاطرات شخصی او ساخته بود.


والتر سالس، کارگردان و بازیگران فیلمِ مرزِ عبور (عکس: پرویز جاهد)

امسال چه گوارا با دو فیلم «چریک» و «آرژانتین» ساخته‌ی استیون سودربرگ نیز در فستیوال کن حضور دارد. اما فیلم «سرویس» (Serbis) ساخته‌ی بریلانت مندوزا از فیلیپین، فیلم قابل توجهی‌ست که در بخش مسابقه به نمایش درآمد.

خانواده‌ی پینه دا صاحب یک سالن کهنه و درب و داغان سینما هستند که اغلب فیلم‌های پورنو و اروتیک نشان می‌دهد. این خانواده در همان ساختمان سینما زندگی می‌کنند. مادربزرگ، دخترش نیدا و دامادش لاندو، سینما را می‌چرخانند. نوه‌هایش‌ آلن و رونالد نیز طراح بیلبورد و پوستر و آپاراتچی سینما هستند.

مادربزرگ از دست همسرش که او را رها کرده و به دنبال زن دیگری رفته، به دادگاه شکایت کرده و بچه‌ها، هر کدام بنا به دلایل شخصی و مادی، جانب پدر را گرفته و از او می‌خواهند شکایت‌اش را پس بگیرد.

پیرزن علی‌رغم حرفه‌ای که درگیر آن است، آدم بااخلاقی‌ست و به سنت‌های خانوادگی مثل ازدواج و زندگی زناشویی پایبند است. اما تلاش او برای حفظ شرافت خانوادگی و قرار دادن خانواده در چارچوب اخلاق سنتی به نتیجه‌ای نمی‌رسد، چرا که فرهنگ بی‌اخلاق مدرن که از طریق سینما عمل می‌کند، شالوده‌ی خانواده را به هم ریخته و آن‌ها را به فروپاشی کشانده است.

مندوزا سعی کرده با فیلم‌برداری در لوکیشن واقعی با بازیگران غیرحرفه‌ای، تصویری واقعی و مستند از زندگی آدم‌های حاشیه‌ای و محروم جامعه‌ی فیلیپین که در فقر و فساد غوطه‌ورند ارایه دهد.

اما بیان ناتورالیستی و صراحت بیش از حد او در نمایش سکس، فحشا و کثافت‌های زندگی آدم‌های فیلم، واقعاً آزاردهنده است. همین طور صدای فیلم که افکت صوتی شهری شلوغ و سرسام‌آور است و از اول تا آخر فیلم یک‌نفس ادامه دارد، گوش‌خراش و زجرآور است. اگرچه فیلم‌ساز خواسته است با این تمهيد، آزاری را که آدم‌های فیلمش متحمل می‌شوند، به تماشاگر نیز منتقل کند.

نمای آخر فیلم، غافلگیرکننده است. آپاراتچی جوان، کار سینما و خانواده‌اش را رها کرده و به دنبال کار دیگری می‌رود. اما در ایستگاه قطار مردی کنار او می‌نشیند و به او پیشنهاد بازی در فیلم‌های سکسی را می‌دهد و در این لحظه تصویر روی پرده‌ی سینما می‌سوزد و نابود می‌شود. آن‌ها برده‌ی سکس‌اند و راه گریز دیگری ندارند.

بریلانت مندوزا درکنفرانس مطبوعاتی در توضیح عنوان فیلم، یعنی «سرویس» گفت:‌ «سرویس می‌تواند شامل هر چیزی باشد. سرویس یک نفر به مشتریانش یا سرویس سینما به تماشاگرانش یا سرویس یک شهروند به جامعه و کشورش، یا سرویس یک جامعه یا کشور به شهروندانش، یا سرویس مردان و زنان به انسانیت و سرویس انسانیت به مردان و زنان و غیره»

روز گذشته علاوه بر استیون اسپیلبرگ، جرج لوکاس و هریسون فورد، مونیکا بلوچی، لویی گارل، دنی گلوور، میلا یوویچ و سلما هایک نیز وارد کن شدند و بر روی فرش قرمز در برابر دوربین‌های خبرنگاران رژه رفتند.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

تیتر گزارش هیچ سنخیتی با کسی که جشنواره ی کن را می شناسد ندارد. «تسخیر فستیوال کن» اگر به معنای تسخیر رسانه ها بر فرش قرمز نباشد عبارتی اغراق شده است. اسپیلبرگ به منزله ی نماد سینمای رایج و سرگرم کننده ی آمریکا کجا و کن بزرگ کجا؟ یادمان باشد داوران «ایندیانا جونز» راه به بخش مسابقه راه ندادند، شما نیز در همرامی استودیوها با این تیتر در خدمت آنها نباشید.

-- کیوان ، May 21, 2008

دوست عزيز

کن دو چهره دارد و حضور فيلم های بزرگ هاليوودی و ستارگان سينما به اندازه فيلم های هنری برايش مهم است. درست است که ايندياناجونز در بخش مسابقه نيست اما نمايش هيچ فيلمی تا امروز در کن به اندازه اين فيلم پرسروصدا نبوده است و کن به نمايش پريمير فيلم های بلاک باستر آمريکايی خيلی می نازد.

-- پرويز جاهد ، May 21, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)