تاریخ انتشار: ۱۳ تیر ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
نگاهی به فیلم درجستجوی اریک ساخته کن لوچ

فوتبال دوستان جهان متحد شوید

پرویز جاهد

زمانی که اریک کانتونا فوتبالیست مشهور فرانسوی و یک کمپانی سینمایی فرانسوی تصمیم گرفتند فیلمسازی را برای کارگردانی فیلمی در باره رابطه بین کانتونا و طرفدارانش انتخاب کنند، فورا نام کن لوچ به خاطرشان رسید. سینماگری انگلیسی که جامعه بریتانیا و اقشار اجتماعی مختلف آن به ویژه طبقه کارگر بریتانیا را به خوبی می‌شناخت و فیلم‌های ماندگار زیادی در باره آنها ساخته بود. ضمن اینکه کن لوچ از طرفداران تیم سرخ پوش‌ها یعنی منچستر یونایتد بود، یعنی همان تیمی که اریک کانتونا سال‌ها در آن بازی کرد. به علاوه بیشترین طرفداران فوتبال و تیم منچستر یونایتد را افراد طبقه کارگر بریتانیا تشکیل می‌دهند.

Download it Here!

در جستجوی اریک، آخرین ساخته کن لوچ که در فستیوال کن امسال نیز به نمایش درآمد، حاصل همکاری کن لوچ، اریک کانتونا و پل لاورتی فیلمنامه نویس همیشگی فیلم‌های کن لوچ است. فیلمنامه نویسی که تم‌های مورد علاقه کن لوچ را می‌شناسد و به خوبی با روحیه و علائق او آشناست.


پوستر فیلم

در جستجوی اریک داستان مرد پستچی ای به نام اریک بیشاپ که همه چیز خود را باخته‌است و در میان سالی احساس پوچی و درماندگی می‌کند و تنها با خاطرات خوب گذشته اش دلخوش است.

فیلم‌های لوچ اصولا شخصیت محورند. او استاد شخصیت پردازی است و در این کار مهارت بسیاری دارد. شخصیت‌هایی که لوچ می‌آفریند آدم‌هایی زنده، باور پذیر و قابل لمس اند. همان‌هایی اند که ما در زندگی روزمره در پیرامون خود می‌بینیم. لوچ یکی از مهم ترین نمایندگان جنبش رئالیسم اجتماعی بریتانیاست. جنبشی سینمایی که از دهه شصت به وجود آمد و ریشه در سنت مستندسازی غنی بریتانیایی و جنبش‌های سینمایی رئالیستی کشورهای دیگر مثل نئورئالیسم ایتالیا و رئالیسم شاعرانه فرانسوی دارد.

کن لوچ همواره در فیلم‌هایش با رویکردی رئالیستی، بی عدالتی‌ها و کمبودهای نظام سرمایه داری و محرومیتها و فشارهایی را که بر دوش طبقه کارگر بریتانیاست تصویر کرده و فیلم‌های او منعکس کننده روح شکننده، آسیب پذیر و در عین حال سرکش و مقاوم افراد این طبقه‌است.

در این فیلم نیز کن لوچ، بر روی زندگی شخصیتی متمرکز شده که با مشکلات اجتماعی بسیاری در زندگی اش مواجه‌است از بیکاری گرفته تا فقر، تنهایی، بحران خانواده و زندگی زناشویی متلاشی شده و از خود بیگانگی.

اریک مرد میان سال تنها و افسرده‌ای است که دو بار ازدواج کرده و هر دو بار شکست خورده و حالا از فرط درماندگی به الکل و مواد مخدر پناه برده‌است. او با پسرخوانده‌هایش که از زن دومش برایش باقی مانده در خانه‌ای محقر در منچستر زندگی می‌کند. بچه‌هایی تنبل، تن پرور و بی ادب که تا لنگ ظهر می‌خوابند و کاری جز مست کردن، دختربازی و تماشای فیلم‌های پورنو ندارند.

آنها چنان به این بی عاری و تنبلی عادت کرده‌اند که هنگامی که یک روز اریک تصمیم می‌گیرد دیگر برایشان غذا درست نکند و خود به تنهایی غذایش را بخورد، با وقاحت و دریدگی در مقابل او می‌ایستند.


کن لوچ | عکس از پرویز جاهد

فوتبال برای کن لوچ بهانه‌ای است تا امیدها، یاس‌ها، شکست‌ها و ایزوله شدن آدم‌ها را در جامعه امروز بریتانیا تصویر کند. لوچ بدون اینکه شعار دهد و احساساتی شود، به کمک شخصیت پردازی خلل ناپذیر، رابطه‌های درست بین شخصیت‌ها و دیالوگ‌هایی جذاب و دراماتیک، بیانیه‌هایی محکم و پرشور علیه سرمایه داری و مناسبات پیچیده و کاسبکارانه آن می‌سازد. رئالیسم اجتماعی لوچ با شوخی‌های گرم، دلبستگی‌های فردی و سرزندگی‌های شخصیت‌های او که عموما از افراد فرودست جامعه‌اند، ویژگی منحصر به فردی پیدا می‌کند.

رابطه بین اریک بیشاپ و اریک کانتونا نیز در این فیلم بسیار جالب ایجاد شده‌است. مرد پستچی برای غلبه بر تنگناها و بن بست‌های زندگی اش، به پیشنهاد یکی از دوستان فیلسوف مآبش به شخصیتی خیالی که قهرمان ایده آل اوست یعنی اریک کانتونا متوسل می‌شود و او را در ذهن خود می‌سازد. پس از آن کانتونا به محرم رازهای او، و مشاور نزدیک او تبدیل می‌شود. کانتونا با حضورش در خلوت شبانه اریک به او امید و انگیزه می‌دهد و او را برای مقابله با مشکلاتی که با آن مواجه‌است تشویق می‌کند. به کمک کانتونا اریک سعی می‌کند، زندگی ویران شده اش را دوباره بسازد. او به سراغ لیلی همسر سابق اش می‌رود و از او می‌خواهد که زندگی مشترکشان را دوباره از سر گیرند.

ایده مواجهه خیالی اریک با قهرمان محبوبش یعنی کانتونا تا حد زیادی یادآور ایده فیلم «دوباره سعی کن سم» وودی آلن است که در آن سم با شخصیت محبوب سینمایی اش یعنی همفری بوگارت در خیال، رابطه دوستانه برقرار کرده و با او در باره مسائل زندگی اش مشورت می‌کند.

کن لوچ این رابطه خیالی و سورئال را بسیار ظریف و هوشمندانه می‌سازد. تماشاگر با اینکه می‌داند حضور کانتونا واقعی نیست اما آن را می‌پذیرد. اریک بیشاپ با فوتبالیست محبوبش از گذشته حرف می‌زند، از جوانی و عشق‌های قدیمی، از فرصت‌های از دست رفته، از عصر طلایی منچستر یونایتد، مسابقه‌های پرهیجان و گل‌های زیبایی که کانتونا برای این تیم زد. آنها با هم راک اند رول می‌رقصند و کانتونا برایش ساکسیفون می‌نوازد.


کن لوچ و نویسنده فیلم نامه اش: پل لاورتی | عکس از پرویز جاهد

اریک کانتونا در این فیلم در نقش خود ظاهر شده و بازی موثر و گیرایی ارائه می‌دهد. او نشان می‌دهد که نه تنها یک بازیکن قهار فوتبال است بلکه می‌تواند یک بازیگر خوب سینما نیز باشد.

او همان اریک کانتوناست که انگلیسی را با لهجه فرانسوی بسیار غلیظش حرف می‌زند و وسط حرف‌هایش از جملات فرانسوی استفاده می‌کند.

بازی رئالیستی استیو ایوتز(بازیگر نقش‌های متوسط تلویزیونی) در نقش اریک بیشاپ نیز درخور تحسین است. سبک بازی او یادآور بازی‌های نابازیگران فیلم‌های کیارستمی است. با همان تازگی و باورپذیری و دوری از تصنع و جلوه‌های اغراق آمیز بازیگران حرفه‌ای.

در جستجوی اریک تفاوت‌های مهمی با فیلم‌های قبلی کن لوچ دارد. با اینکه درونمایه فیلم تلخ و تراژیک است اما برخلاف فیلم‌های قبلی کن لوچ، این فیلم بیشتر از آنکه لحن سرد وغم انگیزی داشته باشد، شاد و مفرح است(البته طنز همیشه یکی از عناصر مهم فیلم‌های لوچ بوده‌است). هم نشینی اریک با دوستانش در میکده و شوخی‌ها و جوک‌های بامزه آنها و رابطه خیالی و سورئالیستی او با کانتونا در مجموع فضایی نشاط آور و کمدی ساخته‌است که زهر و تلخی رابطه‌های سست و گسسته میان اریک و خانواده او را می‌گیرد.


تفاوت دیگر این فیلم با آثار دیگر کن لوچ در به کارگیری فانتزی و عنصر خیال و ترکیب رئالیسم اجتماعی با رئالیسم جادویی است.

اما خیال پردازی و دنیای فانتزی اریک دوام زیادی نمی‌یابد چرا که واقعیت‌های زندگی بی رحم تر از آن است که به او اجازه ماندن در این دنیای ذهنی و غرق شدن در تخیلات شیرین اش را بدهد.

هنگامی که اریک اسلحه‌ای را در میان لوازم شخصی یکی از پسر خوانده‌هایش می‌یابد و پی به رابطه او با گانگسترها می‌برد، تنش دراماتیک فیلم بالا می‌گیرد.

فرزند اریک بعد از بلایی که دوستان خلافکارش بر سر اریک می‌آورند تصمیم می‌گیرد با آنها قطع رابطه کند اما آنها زیربار نمی‌روند و اسلحه شان را می‌خواهند. اما اریک سرانجام موفق می‌شود با کمک دوستانش(طرفداران منچستر یونایتد)، به سراغ گانگسترها رفته و آنها را تنبیه کند.

این رویکرد فانتزی لوچ اگرچه با لحن شاد و کمیک فیلم تا حدی هماهنگ است اما بیش از حد سطحی و غیرواقعی است.

شاید اتحاد طرفداران فوتبال علیه گانگسترها در ذهن کن لوچ استعاره‌ای از آرمان سوسیالیستی دیرپای او برای اتحاد طبقه کارگر بریتانیا علیه سرمایه داری هار باشد اما ایده‌ای است بسیار ذهنی، ساده انگارانه و خوش باورانه که در شرایط امروز جهان دیگر کاربردی ندارد.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

آقای جاهد عزیز، بنظرم بهتر است توی این موقعیت، همه سیاست زده بشیم. نمی دونم شاید هم زیادی احساسی شدم و کار های اینجوری را نوعی بازگشت به حالت عادی ارزیابی می کنم. حالت عادی ای که دیگر از جمهوریت خبری نیست و حکومت عدلِ اسلامی از نوع مصباحی اش حاکم است. بنظر من تو این شرایط همه ی ما هر تخصصی که داریم باید به نوعی در راستای اعتراض باشه. از قلم توانای شما هم چنین انتظاری میره!

-- سعید ، Jul 4, 2009

ای بابا تو که هنوز خروس بی محلی هنوز شب است و مردم الله اکبر میگویند شاید صبح شد و تو هم دیگر عیتکت را برداشتی آنموقع اگر بنویسی کوران جهان متحد شوید شاهکار کردی و چیزی از شکس پیرشن نداری موفق باشی شکس پیرشن ایرانی
.................
آقای دارا
منظور شما را نمی فهمم. يعنی می گوييد دکان نقد فيلم را بايد تخته کرد و اگر کسی در اين موقعيت به کار اصلی اش پرداخت خروس بی محل است.
شما لابد 24 ساعته داريد الله اکبر می گوييد روی پشت بام خانه تان؟
از اين رفتار انقلابی نمايانه متظاهرانه دست برداريد.
پرويز جاهد

-- دارا ، Jul 5, 2009

شما حداقل میتوانستی اگر در مورد فیلم میخواستی بنویسی جمشید شیبانی رفت و او نزدیک به 20 فیلم آبگوشتی ناب بهتر از قیصر مزدورانی چون کیمیایی دوست سعید امامی کارگردانی کرد و در موسیقی ایرانی خود و خانواده اش نقش بزرگی داشتند بنویسی شرایط امروز ما رفتن به ساحل کان و نوشیدن شامپاین نیست اگر هر کس به اندازه یک باز دمش جان به مبارزه ندهد گرفتار بزرگترین دیکتاتوری تاریخ در جهان متوجه هستید در جهان در طی تاریخ بشریت خواهیم داد آنموقع شما باید فیلمی را نقد کنید که محتوای آن در مورد شله نذری که معجزه کرد هست یا چگونه غضنقر با گربه به بهشت رفت و عمه اش را ملاقات کرد این دو نام فیلمی بود که ممکن است در آن شرایط شما نقد کنید مخملباف هم یکی دو هفته ای هست که در قطب شمال دارد فیلم میسازد ولی بطور معجزه شما او را در میان تظاهر کننده ها میبینید موفق باشید

-- دارا ، Jul 5, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)