خانه > حسین علوی > گفت و گو > «قصور پزشکی قانونی همدان در پرونده زهرا بنییعقوب» | |||
«قصور پزشکی قانونی همدان در پرونده زهرا بنییعقوب»حسین علویalavi@radiozamaneh.comزهرا بنییعقوب، پزشکی است که سال ۱۳۸۶ در بازداشتگاهی در همدان به علت نامعلومی جان خود را از دست داد. پرونده این پزشک جوان با اعتراض والدینش به روند قضایی، مردادماه امسال از همدان به تهران منتقل شد. ۱۹ تیرماه امسال، بازپرس شعبه سوم دادسرای عمومی و انقلاب همدان با مختومه اعلام کردن پرونده مرگ زهرا بنییعقوب، برای متهمان این پرونده قرار منع تعقیب صادر کرد. اما خانواده وی با اعتقاد به اینکه فرزندشان کشته شده است، از مسوولان ستاد امر به معروف همدان شکایت کردهاند. در همین رابطه با عبدالفتاح سلطانی، یکی از وکلای پرونده گفت و گو کردهام.
یک سال از مرگ مشکوک خانم زهرا بنییعقوب میگذرد و پروندهی ایشان برای رسیدگی به تهران منتقل شده است. در طول این مدت چه اقدامات جدیدی روی پرونده صورت گرفته است؟ پاسخ به این سوال یک مقدمه لازم دارد. در بدو تکمیل این پرونده، یعنی از لحظات اول و روزهای اولی که این حادثه رخ داده است، نواقصی در پرونده مشهود است که آن نواقص خیلی از حقایق را با خودش، به خاطر قصورهایی که واقع شده، کتمان کرده است. با این توضیح که دو قصور پزشکی قانونی همدان مرتکب شده و آن این که: دو کار را که هر پزشکی قانونی باید انجام میداد، انجام ندادند. یکی اینکه، جمجمهی جسد باید شکافته میشد که ببینند ممکن است براثر ضربهی مغزی به جمجمه این مرگ واقع شده باشد؟ در حالی که این حداقل یک احتمال بود. اما روی این احتمال کار نشده و جمجمه هم شکافته نشده است. احتمال دوم این بود که ضربهای به قفسهی صدری، به قسمت شکم، وارد شده باشد و مرگ دراثر خونریزی داخلی حاصل شده باشد. در رابطه با این احتمال، نیاز به این بود که کالبدشکافی بشود و مشخص شود که خونریزی داخلی وجود داشته است یا نه؟ این کار هم متاسفانه صورت نگرفته است. خیلی سطحی اظهارنظر شده که «مرگ در اثر فشار یک جسم ریسمان مانندی بر گلو و بر عروق حیاتی خانم بنییعقوب اتفاق افتاده است.»
آیا در مرحلهی رسیدگی در تهران، هیات پزشکی جدیدی بر این مساله نظارت دارد؟ و آیا در این زمینه اقدام جدیدی شده است؟ آیا امکان کالبدشکافی مجدد هست؟ به لحاظ اینکه حدود یک سال میگذرد، با توجه به پوسیدگی جسد، فکر نکنم فعلاً این امکان باشد. بالاخره جسد به تدریج فرسوده میشود و فکر نمیکنم، امکان این کار از نظر علمی باشد. البته کمیسیون پزشکی قانونی تهران هم پذیرفتند که اگر دقت میکردند، باید این کار انجام میشد. علاوه بر این کوتاهیها، در خود دادسرا، که مدعی بودند پارچه پلاکاردی بوده و پوسیده، باید از نظر کارشناسی تحقیق صورت میگرفت که این پارچه تحمل بدن یک فرد ۸۰ کیلویی (خانمی که ۱۷۳ سانت قد و حدود ۸۰ کیلو وزن داشته) را داشته است؟ با توجه به فاصله و طول قد آن خانم و فاصلهی میلهای که پارچه به آن تا زمین وصل بود، اگر از نظر طول پارچه و طول قد اندازه میگرفتند، عملاً امکان چنین چیزی وجود داشته است؟ متاسفانه هیچکدام از این تحقیقات انجام نگرفته است. یعنی در مرحلهی دادسرای همدان و پزشکی قانونی همدان کوتاهی صورت گرفته است. الان در کمیسیون پزشکی قانونی، با اینکه پذیرفتهاند کوتاهیهایی صورت گرفته، متاسفانه یک اظهارنظر غیرواقعی هم شده است. یعنی این سوال برای روانپزشکی که در آن جلسهی پزشکی قانونی حضور داشت، مطرح بود که خانم بنییعقوب چه انگیزهای برای خودکشی داشته است؟ با توجه به اینکه تحقیقات نشان میداد ایشان فرد بسیار شاداب و سرحال بود، و کوچکترین آثاری از افسردگی، ناراحتی روانی نداشته، چه اتفاقی افتاده است؟ با توجه به اینکه ایشان را با نامزدش دستگیر کردهاند و ۲۰ دقیقه قبل از این حادثه هم با برادرش صحبت کرده و هیچ مشکل خاصی ابراز نکرده و خیلی سرحال صحبت کرده است، این سوال مطرح بود که پس با چه انگیزهای؟ بالاخره اگر ادعای خودکشی درست باشد، باید یک اتفاق مهم رخ داده باشد. متاسفانه پزشکی قانونی اخیراً خیلی کلی اظهارنظر کرده که: «احتمالاً میتواند در اثر دستگیری ایشان…» مگر دستگیری یک خانم چقدر میتواند فشار روانی وارد کند که یک پزشک را، آن هم یک پزشک موفق را که جزو دانشجویان ممتاز دانشگاه تهران بوده است، وادار به خودکشی کند. این ادعا، یک مقدار با واقعیتها تطبیق نمیکند. به این نظریهی پزشکی قانونی اعتراض میکنیم و امیدوار هستیم در کمیسیون هفت نفره نتیجهی بهتری را به دست بیاوریم. آیا موقعی که پرونده به تهران منتقل شد، وکلای پرونده درخواست کالبدشکافی مجدد دادند؟ و دلیل اینکه این اقدام صورت نگرفته، چه بوده است؟ زمانی که در همدان بود، تقاضای نبش قبر دادیم. هنگامی که وارد پرونده شدیم، جسد دفن شده بود و تقریباً سه یا چهار ماهی از حادثه میگذشت. با وجود این، حدود آذر یا دیماه سال وقوع حادثه تقاضای نبش قبر کردیم. منتها پنج یا شش ماه بعد، یک نیابت قضایی به دست پدر آن مرحومه برای نبش قبر، رسیده بود. پدر و مادر تشخیص داده بودند، با توجه به اینکه هفت هشت ماه از قضیه میگذرد، از نظر روحی و روانی تاب و تحمل نبش قبر را ندارند. ظاهراً گفته بودند دیر هم شده و هفت هشت ماه میگذرد و شاید این نبش قبر دیگر مثمرالثمر نباشد. لذا نبش قبر انجام نگرفت.
از این پس این پرونده چه مسیری را طی خواهد کرد و چه امکاناتی برای اینکه کشف حقیقت بشود، وجود دارد؟ فعلاً امکانات ما بسیار محدود است. باید ببینیم در دادسرا، با توجه به تحقیقاتی که میکنند و با توجه به ارجاع ممکن پرونده به یک کمیسیون هفت نفره، و با توجه به تخصصی که دارند، میتوانند چه قدمهایی در جهت کشف حقیقت بردارند. امیدوار هستیم بتوانیم تا حدی از آنچه در خفا اتفاق افتاده است پرده بردارند. ادعا کردهاند ایشان خودش را حلقآویز کرده است، اما حتی یک عکس هم از حالت حلقآویز بودن ایشان نداریم. آنچه در پرونده مشخص میکند، ظاهراً مدت بسیار کوتاهی ـ حسب ادعا ـ آویزان بوده است. آیا بعد از اینکه او را کشتهاند، آویزانش کردهاند؟ آیا به او آسیبی وارد کردهاند، بعد این جسد آویزان شده است؟ اینها سوالاتی است که هنوز نمیتوانیم به آن پاسخ بدهیم، تا تحقیقات لازم انجام شود. آیا هویت افراد و مامورانی که از لحظهی دستگیری تا مرگ خانم بنییعقوب مسوول نگهداری ایشان بودهاند، دقیقاً در پرونده مشخص است؟ و تحت نظر هستند؟ هویتشان مشخص شده است. با قرارهایی (کفالت یا وثیقه) آزاد هستند. ولی هنوز در این پرونده نسبت به اتهام آنها رسیدگی نشده است. فقط به بحث اتهام قتل عمد رسیدگی میکنند تا برسیم به سایر اتهاماتی که در پرونده مطرح است. در همین رابطه • اعتراض خانواده زهرا بنییعقوب به تأیید خودکشی فرزندشان • انتقال پرونده زهرا بنییعقوب به تهران • پرونده مرگ زهرا بنییعقوب مختومه اعلام شد • متهمان پرونده زهرا بنییعقوب آزاد هستند • «دستور نبش قبر زهرا بنییعقوب صادر شد» • قوه قضاییه: پرونده زهرا بنییعقوب 3 متهم دارد • «دستور سانسور اخبار مرگ زهرا بنی یعقوب»
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
تا انتقام از این بی شرمها نگرفتید نباید آروم گرفت خدا سر خودشان بیاره این بلا را که بفهمند یعنی چی؟ ... خدایا خودت به فریاد این ملت برس اگر گوش شنوایی داری
-- فرخ امیدوار ، Oct 6, 2008