تاریخ انتشار: ۲۹ تیر ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گفت و گو با حسین باستانی پیرامون سخنان هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه

«هاشمی به دنبال تغییر رهبری نیست»

alavi@radiozamaneh.com

سخنان علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه ارزیابی‌های متفاوتی را برانگیخته است. او اگرچه نظام را درگیر بحرانی دانست که ناشی از ازدست رفتن اعتماد مردم است و خواهان ترمیم این اعتماد بر اساس پیشنهادهای خود شد، اما در عین حال ادبیات به کار رفته در سخنان او بسیاری از آن‌ها را که احتمالاً خواهان اعلام صریح بی‌اعتبار بودن نتیجه انتخابات از سوی او بودند، راضی نکرد. در این زمینه گفت و گویی داشتم با حسین باستانی، روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر سیاسی؛ و ابتدا ارزیابی او از این سخنان و پاسخ آن به انتظارات مختلف را جویا شدم. او می‌گوید:

Download it Here!

به هر حال یک چیز از ابتدا مشخص بود و آن این که آقای هاشمی به هر حال رویکرد انتقادی نسبت به انتخاباتی که برگزار شد، دارند و می‌شد فهمید که این رویکرد خودش را در صحبت‌هایش نشان بدهد. اما از طرف دیگر یک چیز هم از همان ابتدا و با توجه به شیوه‌ای که آقای هاشمی همیشه داشته است، می‌شد حدس زد و آن این که آقای هاشمی هیچ وقت خط قرمز رهبری را رد نمی‌کند. در واقع در این صحبت‌ها هم ایشان به همین شیوه عمل کرد که جلو آمد؛ جلو آمد؛ تا آن‌جایی که به اصطلاح یک میلی‌متر تا آن خط قرمز مانده باشد.

ولی ایشان در صحبت‌ خودشان گفتند که اولاً از حضور مردم در خیابان‌ها باید استقبال کرد و اشاره کردند به تجربه‌ی انقلاب و بعد هم روایتی را از پیامبر اسلام مطرح کردند که اگر دیدید مردم راضی بودند و شما را به این سمت قبول داشتند، شما بپذیرید. آیا می‌شود به نوعی تفسیر کرد که فقط آقای احمدی‌نژاد منظورشان نبوده؛ مثلاً رهبری هم بوده است؟

از این جور بیان‌های تلویحی در سطح نظام جمهوری اسلامی ایران چیز غیرمنتظره‌ای نیست. یعنی این که افراد در واقع چیزهایی بگویند که از آن منظورهایی هم علیه همدیگر برداشت بشود. اما آن چیزی که آقای هاشمی همیشه در شیوه‌ی سیاسی خودشان رعایت کرده‌اند، این بوده که صراحتاً مقابل رهبری نایستاد.

آقای خامنه‌ای دو چیز را به صراحت بعد از انتخابات گفته بودند که خب شما نمی‌توانید انتظار داشته باشید که کسی که بخواهد به هر حال در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی ایران حرکت کند و در چهارچوب نهادهای آن حرکت کند، بتواند آن دو خط قرمز را بشکند. یکی عبارت از این بود که آقای خامنه‌ای گفت انتخابات به هر حال مخدوش نیست و اگرهم نکته‌ای داشته باشد، در حدی نیست که نتایج‌اش عوض بشود. دوم این‌که مخالفت خودش را با ادامه‌ی به اصطلاح «زورآزمایی خیابانی» اعلام کرد.

آقای هاشمی در صحبت‌های خودشان البته نکات مهمی را عنوان کردند که حالا می‌شود بعداً به آن پرداخت. اما اولاً صحت انتخابات را زیر سؤال نبردند؛ و دوم این‌که این را بیان نکردند که باید مثلاً شرایطی ایجاد کرد که مردم به اعتراضات خیابانی خودشان ادامه بدهند.

از طرف دیگر برخورد سرکوب‌گرانه با مردم را محکوم کردند، که این البته خودش نکته‌ی مهمی بود. ولی در ظاهر با ظاهر آن حرف‌های آقای خامنه‌ای خیلی مغایرت نداشت.

ولی ایشان در عین‌حال اعلام کرده است که باید اعتماد مردم را به حکومت بازگرداند. یعنی این که نتیجه‌ی رسمی اعلام‌شده‌ی انتخابات ایجاد عدم اعتماد کرده و ثانیا تاکید کرده است که این حرکتی بود (انتخابات) که با افتخار شروع شد و می‌توانست با افتخار پایان پیدا بکند، ولی نشد! اینها آیا زیر سوال بردن نتیجه‌ی انتخابات یعنی در حقیقت در تغایر با آن بیاناتی که آقای خامنه‌ای مطرح کرد نیست؟

نه. مشابه این صحبت‌ها را عنایت داشته باشید که آقای لاریجانی هم گفته بودند؛ آقای محسن رضایی هم گفته بودند و کسان دیگری هم در سطح مقامات رسمی کشور گفته بودند که اعتماد مردم باید جلب شود. «اعتماد مردم باید جلب شود» لزوماً معنایش این نیست که در انتخابات تقلب شده است. معنایش این می‌تواند باشد که عده‌ای به هر علت به نتایج انتخابات معترض هستند، باید این‌ها اقناع بشوند. می‌تواند معنایش این هم باشد که این صحبت و این بیان از طرف به هر حال خیلی از مسئولین محافظه‌کار هم در روزها و هفته‌های بعد از انتخابات عنوان شد.

در نتیجه بیان این‌که اعتماد مردم باید جلب بشود، یا بیان این که حکومتی که به مردم پشت کرده است مشروعیت ندارد، معنایش این نیست که کسی لزوماً مقابل آقای خامنه‌ای ایستاده است.

ایشان از طرف دیگر گفته است که برای بازگرداندن اعتماد مردم پیشنهادهای خودش را با مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت نظام هم در میان گذاشته است. مجلس خبرگان بخصوص در اینجا چه مفهومی می‌‌تواند داشته باشد؟ آیا می‌تواند همان شایعات اولیه‌ بوده باشد که ایشان در تلاش هست که مجلس خبرگان را برای تغییرات احتمالاً ساختاری فرا بخواند؟

شما حتی یک درصد هم احتمال ندهید که منظورش آن بوده باشد. آن شایعاتی که منتشر شد، که می‌بینید متأسفانه بعضاً حتی به بعضی از خبرگزاری‌ها مثل خبرگزاری فرانسه هم کشید.

یعنی در این حد که خبرگزاری فرانسه خبری را منتشر کرد مبنی بر این که مجلس خبرگان بیانیه داده است؛ حضور مردم در انتخابات را تبریک گفته؛ ولی هیچ تبریکی به رییس‌جمهور نگفته است که این خبر هم اشتباه بود. یا شبکه‌ی العربیه خبری را پخش کرد مبنی بر این که آقای هاشمی رفسنجانی دارد اعضای مجلس خبرگان را فرامی‌خواند. تا حالا ۵۰ نفر را راضی کرده و مانده بقیه؛ که این خبر هم کاملاً اشتباه بود.


حسین باستانی، تحلیل‌گر سیاسی و روزنامه‌نگار مقیم پاریس

آقای هاشمی رفسنجانی، باز من تأکید می‌کنم، ایشان جایگاهش در این انتخابات مشخص است. این که‌مقابل آقای احمدی‌نژاد و جناح ایشان سفت ایستاده، مشخص است. این‌که در این صحبت‌های روز جمعه‌شان به نسبت محکم صحبت کردند، مشخص است.

به هر حال چیزهایی گفتند که شاید تک‌تک آن‌ها معنی‌های خیلی بزرگی نداشته باشد، ولی کنارهم که قرار می‌گیرند، خیلی معنی دارد. این‌که می‌گویند انتخابات خوب شروع شد و می‌توانست باعث افتخار شود اما این طور پیش نرفت، یعنی این که این انتخابات نهایتاً برای ما باعث افتخار نشد.

این‌که گفتند حضور مردم در خیابا‌نها بود که کمر حکومت متکبر محمدرضا پهلوی را شکست، این حرف معنی دارد. این‌که استدلال کردند که حتی پیغمبر و حضرت علی هم گفت اگر مردم تو را نخواهند حکومت را واگذار کن، این معنی دارد. این‌که گفتند جمهوری اسلامی لفظ تشریفات نیست و هم جمهوری و هم اسلامی باید باشد، این‌ها همه‌شان معنی دارند. اما در عین حال هیچ وقت شما انتظار نداشته باشید که آقای هاشمی رفسنجانی مقابل رهبر بایستد.

به این ترتیب می‌شود گفت که بیانات آقای رفسنجانی در مجموع و با شناختی که از شخصیت ایشان و منش سیاسی ایشان هست، می‌تواند مورد رضایت طرفداران اصلاحات و معترضان به نتایج اعلام شده باشد؟

به نظر من همین طور است. به نظر من صحبت‌های آقای هاشمی رفسنجانی در مجموع چیزی بود که اصلاح‌طلبان را راضی کرد و در واقع شاهد این بودید که در خیلی از جاها وقتی ایشان صحبت‌های دارای جنبه‌ی انتقادی خودش را بیان می‌کرد، از جمعیت صدای تکبیر شنیده می‌شد که آن جمعیت البته طبیعتاً جمعیت هوادار آقای احمدی‌نژاد نبودند.

آقای رفسنجانی در عین ‌حال بر ضرورت حرکت همه‌ی گرایش‌ها در چهارچوب قانون تأکید کرد و این که همه باید این امکان را داشته باشند که حرف خودشان را بزنند و بخصوص بر این مسئله که رسانه‌ها باید آزاد باشند و بر آزادی زندانیان سیاسی و دل‌جویی از آسیب‌دیدگان هم تأکید کرد. آیا مجموعه‌ی این تأکیدات را می‌شو‌د گفت که از نظر سیاسی یک نوع توافق ایشان و تقویت زمینه برای ادامه‌ی این جنبش اعتراضی بر یک بستر سیاسی مشخص، یعنی همان که آقای موسوی گفتند، ایجاد یک جبهه‌ی سیاسی باشد؟

آقای هاشمی رفسنجانی به هر حال در این جبهه‌ای که آقای موسوی دارند صحبت‌اش را می‌کنند، به صورت رسمی هرگز وارد نخواهد شد. همان طور که حتی در انتخابات ریاست جمهوری اخیر هم با وجود این که مشخص بود که رویکرد ایشان در مجموع تقویت آقای موسوی است، اما به صورت شفاف وارد نشدند.

در ادامه هم شما می‌دانید که آقای هاشمی من حیث‌ المجموع پشتیبانی خودش را پشت این جبهه، اگر بخواهیم اسمش را بگذاریم و اگر تشکیل شود، خواهد گذاشت؛ ولی صراحتاً وارد حمایت از یک جبهه‌ی سیاسی که بدنه‌اش بیشتر از اصلاح‌طلب‌ها تشکیل شده باشد، نخواهد شد. به این خاطر که به هر حال ایشان جایگاه خودش را در داخل حکومت و در داخل جناح محافظه‌کار نمی‌خواهد تضعیف کند.

آقای هاشمی دو نقش مهم دارد که این دو نقش مهم را ترجیح می‌دهد به هیچ وجه از دست ندهد و خب تأثیرگذاری‌اش هم در آن دو جا خیلی می‌تواند مهم باشد. یکی مجلس خبرگان است که به هر حال می‌دانید که در نظام جمهوری اسلامی ایران جایگاه بالایی دارد و می‌تواند در انتخاب رهبر بعدی بسیار مؤثر باشد؛ و یکی مجمع تشخیص مصلحت نظام است که ژما در همین مدت کوتاهی که از انتخابات گذشته شاهد این بودیم که دو مصوبه‌ی خیلی مهم داشته که به هر حال علیه دولت بوده است. آقای هاشمی ترجیح می‌دهد که درگیری‌هایش را تا آن‌جا ادامه بدهد که نقش‌اش در این دو جا دچار تضعیف نشود.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

اين كه هاشمي دنبال تغيير رهبري نيست درست نيست هاشمي از يك سال پيش بحث شورايي شدن رهبري را مطرح كرده بود. امروز هم اگر وضع راديكال تر شود اين اتفاق مي افتد هاشمي گفته كه مردم نقش دارند و مردم بايد تعيين كنند خوب مردم كي و كجاهستند. مشخص نيست كه آقاي باستاني چه مي‌گويد يا شما بد تيتر زديد

-- ali ، Jul 21, 2009

آقاي "حسين باستاني" اشتباه ميكنند. يك جمله به جناب باستاني و هم ميهنان عرض ميكنم:

"شايد رفسنجاني در مقابل خامنه اي نه ايستاده باشد، اما ديگر در كنار رهبري هم نيست"

اين جمله بار معنايي زيادي دارد. جناب باستاني هم از برخي مسائل بي خبر هستند. مثلا نامه تبريك شوراي خبرگان در زير فشار به خبرگان و به دستور خود خامنه اي بوده است. به عبارتي نامه تبريك خبرگان جعلي است و به نيت تمام اعضاي خبرگان نبوده است. تنها تعدادي از اعضاي خبرگان با رهبري هستند، كساني مانند يزدي و احمد خاتمي كه رهبر را فصل الخطاب خواندند. اما اكثريت خبرگان مخالف احمدي نژاد و حتي رهبري خامنه اي هستند.

همچنين شركت نكردن رفسنجاني در نماز جمعه خامنه اي و ديگر مجالسي كه خامنه اي حضور داشته است، خود دليلي محكمي براي اين مسئله هست.

اشتباه اشخاصي مانند جناب باستاني به دليل بي اطلاعي از اخبار درون ايران هست نه اينكه از روي غرض باشد. مردم ايران خودشان به خوبي تجزيه و تحليل ميكنند و بسياري از جوانان ايراني، خود يك پا تحليلگر زبده هستند.

-- بهزاد ، Jul 21, 2009

تحلیلهای این آقا بسیار ضعیف است. اولا اینکه هاشمی رفسنجانی اعضای مجلس خبرگان را فرا خواند، چه کسی تکذیب کرده است؟ هاشمی چنانکه خودش هم خاطر نشان کرد در این مدت با بسیاری از مراجع دیدار داشته است، ضمناً این دیدارها و فراخوان اعضای مجلس خبرگان که فقط برای خلع و یا تعویض رهبر نیست، برای فشار آوردن به رهبر است، برای اینکه خامنه ای بپذیرد که انچه بعد انتخابات اتفاق افتاد و تقلب در انتخابات به نفع کشور نیست و مردم زیادی از آن به شدت ناراضی هستند، پروژه حذف اصلاح طلبان که توسط دولت کودتا دارد انجام میشود، برای هاشمی بسیار نگران کننده و نپذیرفتنی است و او میخواهد با کمک برخی مراجع نظر خامنه ای را تغییر دهد و با او چانه بزند. راه حل آخر شاید تغییر رهبری باشد. توجه داشته باشید که از 80 نفر عضو مجلس خبرگان حدود 50 نفر به هاشمی رای دادند و او را به ریاست مجلس خبرگان برگزیدند و تنها حدود 30 نفر از آیت الله یزدی حمایت کردند، پس اکثریت اعضای این مجلس با هاشمی هم رای هستند. این آقای تحلیلگر شما ناراحت است که چرا هاشمی تندتر و صریحتر در نماز جمعه حرف نزد، خوب معلوم است هاشمی باید رل فراجناحی بودن و خیرخواهی را همیشه بازی کند و اصولا تریبون نماز جمعه جای رک گویی و بهانه دادن به حریف نیست، او پشت پرده حرفش را میزند و همینهایی هم که علنا گفته نشان میدهد که چقدر از وضع موجود ناراضی است که حاضر شده اینبار علنا به مردم و اصلاح طلبان بپیوندند و بگوید اکثر مردم از نتایج انتخابات راضی نیستند و به آنها لقب «مردم فهیم» بدهد. دقیقاً برعکس خامنه ای که در بهترین حالت گفت معترضان اقلیتی افسرده هستند.

-- افشین ، Jul 22, 2009

آقای هاشمی چه بخوهند و چه نخواهند، رهبری دیگر فاقد عدالت است و واجد شرایط ولایت نیست آقای خامنه ای باید بیش از این این سمت را غصب نکند چون می داند که یکی از شرایط ولایت فقیه عدالت است که ایشان دیگر با حمایت از احمدی نژاد مجرم و دروغگو و همچنین حمایت از کودتا و تقلب انتخاباتی آن عدالت را کاملا از دست داد.من تا قبل از آن نماز جمعه ایشان را قبول داشتم ولی دیگر بعد از ان قبول ندارم.

-- بدون نام ، Jul 22, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)