تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۳۸۹ • چاپ کنید    

گناه چگونه پا به جھان گذاشت؟

سمانه خلیلی

محققان و صاحب‌نظران بسیاری بر اين باورند که ارزشهای ما ناشی از فرایند انتخاب طبیعی ھستند.‌ به عبارتی، مفید یا مضر بودن بودن هر عملی در درازمدت به نیکی و بدی که بشر از آن به عنوان اخلاق نام می‌برد، تبدیل می‌شود. اما عالمان الھیات این نظریه را رد می¬کنند و معتقدند که ایمان را نمی¬شود تنھا به واسطه‌ی نظریه تکامل توضیح داد.

«پاسکال بویر»، یکی از این زیست‌شناسان تکاملی از دانشگاه واشنگتن، معتقد است مذھب نقش مفیدی در روند تکامل بشر داشته است. به اعتقاد او، مذهب عنصر مفیدی بود که بشر به کمک آن توانست تضمین بیشتری برای بقای خود ایجاد کند. پاسکال بویر می‌افزاید: «ھر آن کس که ایمان دارد، از شرایط بقا و رشد بھتری در زندگی برخوردار است. بنابراین انسان‌های مذھبی در طول تاریخ از قابلیت‌ها و مزایای بیشتری نسبت به غیرمذھبیان برخوردار بودند».


شاید چنین تصوری‌غلط باشد. ریچارد داوکینز انگلیسی شک دارد که اصل انتخاب طبیعی برای مذھب مزیتی قایل شود. او معتقد است که ایمان بیشتر محصول جانبی یک ویژگی دیگر انسان است. او می‌گوید، ایمان یعنی تسلیم شدن در برابر قدرت و مرجعیت. ریچارد داوکینز درگفت وگو با نشریه اشپیگل می‌گوید: «در حیات وحش یک بچه‌ی چموش زندگی پرمخاطره‌ای دارد چون به اخطارھای والدینش توجه نکرده است. اما ذھنی که به فرمان یا دستور قدرت باور دارد نمی‌تواند بین توصیه‌ی مفیدی مثل شب بیرون نرو چون ممکن است آنجا ببری در کمین نشسته باشد و توصیه‌ی احمقانه‌ای که میگوید بزی را قربانی کن برای آنکه باران ببارد، فرق بگذارد».

نظریه‌ی داوکینز که به «مذهب یعنی تسلیم در برابر قدرت » شهرت یافته است، با توضیحی کامل‌تر در کتاب پرفروشش «توھم خدایان» ھم مطرح شده است. دانیل ویسنسکی از دانشگاه ایلینویز در شیکاگو می‌پندارند که مذھب نوعی نشانه یا ویژگی شخصیت است و آن را ھمچون داوکینز به‌عنوان نتیجه‌ی ایمان به مرجعیت تفسیر می‌کند.

گروه تحقیقاتی ویسنسکی در سال ٢٠٠٩ از ٧٠٠ شھروند آمریکایی پرسیدند: چقدر شما به احکام دیوان عالی درباره‌ی اجرای مرگ خودخواسته‌ی بیماران لاعلاج اعتماد دارید؟ پاسخ‌ھا نشان می‌داد که ھر چه افرادی که مورد پرسش قرار گرفته بودند، مذھبی‌تر بودند احتمال بیشتری می‌دادند که رأی دادگاه درست باشد.

آیا اخلاق قبل از مذھب به‌وجود آمده است؟ پاسکال بویر بر این عقیده است که عوامل زیادی وجود دارند که انسان را به‌طور اجتناب‌ناپذیری به‌سوی ایمان سوق می‌دھند. این امر تنھا به ایمان به یک قدرت و پذیرش آن مربوط نمی‌شود، بلکه به توانایی درک علت و معلولی روابط ھم مربوط است. محققان معتقدند که انسان در ھر رویدادی به‌دنبال دلیلی می‌گردد.


پس اخلاق از کجا می‌آید و در کجا ریشه دارد؟ کلیسا خودش را به‌عنوان حافظ اخلاق می‌شناسد، اما آیا می‌توان آن را به‌عنوان ابداع‌کننده‌ی اخلاق ھم تلقی کرد؟ نه تنھا این مطلب را ریچارد داوکینز، بلکه سایر زیست‌شناسان تکاملی، ھمچون « یورگن برایتر ھان» از دانشگاه فرانکفورت هم رد می¬کنند. او در گفت‌وگو با اشپیگل می‌گوید: «اخلاق و مذھب از نظر من به‌طور جداگانه¬ای رشد کرده¬اند و احتمالاً اخلاق قبل از مذھب به‌وجود آمده-است».

او اضافه می‌کند: «انسان‌ھا ھمیشه اجتماعی زندگی کرده‌اند و زندگی اجتماعی یعنی زندگی طبق قواعد. این امر در مورد حیوانات ھم صدق می‌کند. از این نظر او منشأ اخلاق را در این می‌داند که چون امر مفیدی بوده است می‌تواند در روند تکامل مزیتی برای بشر باشد.»

اين در حالی است كه سرآغاز مذھب در مذاھب طبیعی ریشه دارد. از چشمه‌ی آب گرفته تا خورشید در آسمان، ھمه را انسان به نیروی الھی نسبت می‌داد که با اتکا به توانایی شخصی‌اش نمی‌توانست بشناسد. چون درکی از آن رویدادها پیدا نمی‌کرد، پس در برهه‌ای از تاریخ، قواعد رفتار اجتماعی و مذھب به‌ھم رسیدند. برایتر ھان می‌گوید: «مبنای تفکر بشر این بود که من باید نظر لطف خداوند را به خودم جلب کنم چون به او وابسته‌ام و باید از شر در امان بمانم و این امر فرای ایثار و حتی رفتارھای پسندیده بود».

لودویگ زیپ فیلسوف دانشگاه مونستر در آلمان فکر می‌کند که مذھب احتمالاً یکی از چندین ریشه‌های اخلاق است. به عبارتی، مذاھب قدیمی خود نوعی توصیف و شرح اخلاقی جھان بودند. از آنجا که حوادث نامطلوب جور دیگری قابل توضیح نبودند باید طوری آنھا را به مساله‌ی گناه بر می‌گرداندند. این گناه اغلب به‌عنوان تعرضی به حوزه‌ی ارواح، نیاکان و نیروھای الھی تفسیر می‌شد.

اخلاق با جامعه ھماھنگ می‌شود

آرمین ناصحی، جامعه‌شناس از دانشگاه «لودویگ ماکسیمیلیام»، اخلاق را طور دیگری توصیف می‌کند. او می‌گوید: «از یک‌سو مذهب ھمچون امتیازی برای مشارکت بھتر در جامعه عمل می‌کند و از سوی دیگر عاملی است برای ساختن قواعد انتزاعی همچون نیک و بد». ناصحی این اخلاق انتزاعی را نتیجه‌ی تکامل فرھنگی- اجتماعی می‌داند.

او می‌گوید: «دستورات اخلاقی با موقعیت تکاملی وقت هر اجتماعی ھماھنگ می‌شوند. این امر به این صورت است که ھر چه یک جامعه ابتدایی‌تر باشد در آن صورت قواعد و ضوابط اخلاقی، ملموس‌تر و سنتی‌تراند و ھر چه یک جامعه پیچیده‌تر باشد اخلاقیات آن نسبی‌تر و وابسته به شرایط فرد می‌شوند». ناصحی معتقد است که نظریه تکامل چیزی فراتر از یک دستورالعمل کلی جهت تعامل اجتماعی نیست. از این جھت مکتب داروین به‌تنھایی برای توضیح اخلاق کافی نیست.»

در هر حال یورگن برایترھان در انتھا می‌گوید که پرسش درباره‌ی منشأ اخلاق نمی‌تواند ھرگز پاسخ قطعی و نھایی داشته باشد. ھیچ‌کس آن زمان وجود نداشته است، ما تنھا می‌توانیم حدس بزنیم.

منبع:

Wie die Sünde in die Welt kam, Spiegel Online 17.februar 2010

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

هر چه در این گونه موارد بنویسید کم نوشته اید.
دست مریزاد.

-- بدون نام ، Nov 21, 2010

چقدر خوبه که بالاخره یکی هم مقالات علمی تر حاضر شد بزاره واقعا کمبود مطالب مرتبط با موضوع مورد انتخاب سمانه حس میشه البته اگر بتونه از منابعی که به نوعی نتیجه گیری محسوب بشه استفاده کنه هم خوبه بهر حال این نوع مقالات ادمو به فکر میندازه که واقعا ریشه ی مقولاتی از این دست از کجاست ؟

-- فرزانه ، Nov 22, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)