تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۳۸۹ • چاپ کنید    

تعهد زناشویی طبیعتاً آسان نیست

ونداد زمانی
7koucheh@radiozamaneh.com

قبل از آنکه به مقاله‌ی نوشته شده توسط دیوید باراش، استاد روانشناسی دانشگاه واشنگتن، با عنوان « تک- همسری طبیعتاً آسان نیست» بپردازم ذکر این نکته‌ی اساسی ضروری است که مفهوم تک-همسری (مونوگامی) در فرهنگ نوشتاری غرب که به مفهوم تعهد زناشویی طولانی‌مدت بین دو انسان است را با مفهوم تک-همسری در جوامع اسلامی می‌بایست تفکیک کرد. اسلام تنها مذهب دره‌ی نیل است که رسماٌ از چند-همسری ( پولوگامی یک‌طرفه و مردانه) سخن می‌گوید و قوانین آن را نیز مدون کرده است. بنابراین تک-همسری اسلامی نیز صفتی است مردانه برای شوهرانی که نمی‌خواهند بیشتر از یک زن داشته باشند.


آیا مشخصات فیزیکی انسان با تک همسری مغایرت دارد؟ دکتر دیوید باراش تلاش می‌کند به این پرسش پاسخ دهد

در ایران معاصر و به دلیل بازگشت تحمیلی به قراردادهای اسلامی و تلاش عملی وسیع برای تبدیل زندگی زناشویی چند -همسری به عرف اجتماعی، متأسفانه فرهنگ عامه‌ جامعه معاصرِ ایران، کمابیش به مفهوم اسلامی زناشویی چرخش داشته است. بی‌تردید با وجود تسهیل زناشویی چند-همسری برای مردان، بخش بزرگی از جامعه‌ی شهری ایران هنوز به این ارزش تحمیل شده نه تنها تن نداده است بلکه با تمام قوا در برابر این سنت متحجر مقابله می‌کند.


دکتر دیوید باراش می‌گوید فیزیولوژی انسان با چندهمسری ناسازگار نیست و از اسپرم مرد مثال می‌آورد که وظیفه‌ی اصلی‌اش کشتن اسپرم‌های بیگانه در محوطه‌ی لقاح است

در این میان، نباید این واقعیت را نادیده گرفت که بسیاری از مردان ایرانی ( مذهبی و حتی غیر مذهبی) که از قدرت مالی کافی برای داشتن همسر بیشتر برخوردارند، به شیوه‌های مختلف (از جمله‌ با وضع قرارداد صیغه) از جو تحمیل شده بر جامعه سوءاستفاده می‌کنند. تأسف‌بار تر از همه این است که آمار مشخص و معتبری درباره‌ی مقدار و نسبتِ افزایش زناشویی چند- همسری وجود ندارد، ولی می‌شود حضور رو به افزایش آن را در اطرافیان، اقوام و آشنایان و حتی بازتابش را در رسانه‌‌های گروهی ایران مشاهده کرد.

با این مقدمه برگردیم به دکتر دیوید باراش و نگاهی داشته باشیم به یکی از مقالات این استاد دانشگاه که در طی سه دهه‌ی گذشته با تدوین و انتشار کتاب‌هایی درباره‌ی روانشناسی تکاملی، رفتار جنسی بشر و نقد ادبیات داستانی از دید «داروینیسم» توانسته است به یکی از سخنگویان معروف روانشناسی اجتماعی تبدیل گردد.


تک‌همسری یا چندهمسری؟ دکنر دیوید باراش در پاسخ گفته‌ای از سارتر را نقل می‌کند: تو آزادی، انتخاب کن

دکتر دیوید باراش در مقاله‌ی ‌»تک- همسری طبیعتاً آسان نیست» با قلم شیوایش که هم به خوبی از پشتوانه‌ی دانش تخصصی‌اش درباره‌ی موضوعی که به بحث کشیده است سود جسته، و هم جذابیت احساسی یادداشت‌های یک روزنامه‌نگار را دارد، توانسته است یک بار دیگر از زاویه‌ای جدید به رابطه‌ی زناشویی بشر بپردازد.
دکتر بارش در ابتدای مقاله با لحنی طنزگونه به ترس بی‌موردی اشاره می‌کند که احزاب دست راستی و محافظه‌کار نسبت به فمینیست‌های رادیکال، فرقه‌هایی که چند همسری را تبلیغ می‌کنند، همجنس بازان و صنعت بزرگ پورنوگرافی دارند و این اتهام را به آنها می‌زنند که اعمال آنها باعث به هم خوردن کانون گرم خانواده شده است.

دکتر دیوید باراش معتقد است برای یافتنِ دلیلِ حقیقی برای کم شدن روزمره‌ی تعهد زناشویی بشر باید به سراغ طبیعت رفت و زوال خانواده‌ی سنتی را در مشخصات فیزیکی اکثر جانوران و به‌ویژه پستانداران جستجو کرد که با تعهد زناشویی مداوم مغایرت طبیعی دارد.

دکتر باراش در قدم دوم استدلال خود به سراغ باورهای بسیار آشنا در فرهنگ عامه می‌رود و به عنوان مثال به تعهد و وفای زناشویی پرندگان و از جمله‌ بلبل و قوی زیبای اشاره می‌کند و با آوردن آمار‌های تهیه و ثبت شده از طریق نمونه‌برداری‌های ژنیتیک، نشان می‌دهد که گاهی نزدیک به شصت درصد جوجه‌هایی که در آشیانه‌ی پرندگان سر از تخم‌ در می‌آورند به اصطلاح بسیار معروف بشری «حرامزاده» هستند.

در بین پستانداران و حتی خود انسان، دلائل بسیار زیاد فیزیکی وجود دارد که حکایت از داشتن امکاناتی است که به موجودات فوق اجازه می‌دهد که به طور غیرمتناوب شریک‌های جنسی متفاوت داشته باشند. نمونه‌ی مشخص در این زمینه ترکیب واقعی اسپرم مردانه است که در درون خود، بیش از هر چیزی لشکر بزرگی از اسپرم های جنگجو دارد که قرار اصلی‌شان رفتن به سوی تخمک‌ نیست بلکه وظیفه اصلی‌ آنها کشتن اسپرم‌هایی است که از قبل در درون محوطه‌ی لقاح وجود داشته است.

با این وجود دکتر باراش در مرحله‌ی سوم استدلالش که توأم با دلائل علمی است به این ترفند منطقی متوسل می‌شود که بسیاری از پدیده‌های طبیعی نظیر زلزله و سیل وجود دارند ولی ضرورتاً درست یا مفید نیستند. او در ادامه به طبیعی بودن و محدودیت فیزیکی انسان‌ها اشاره می‌کند و این نکته‌ی ظریف را مطرح می‌کند که تواناییِ یادگیری، که موهبتی انسانی است در حقیقت دهن کجی بزرگی است به طبیعت فیزیکی بشر. به تعبیری بشر از شروع هویت انسانی‌اش همیشه در حال مقابله با غریزه‌های طبیعی خود بوده است.

بشری که یاد می‌گیرد ضمن هماهنگی انگشتان، قابلیت شنیدن و توانمندی درک انتزاعی ذهن خود، قطعه پیجیده‌ای از موسیقی را با ویولن بنوازد با تمام وجود مظهر رویارویی و به سخره گرفتن طبیعت فیزیکی خود می‌گردد. بی‌تردید بر طبق ضرورت‌های تکاملی بسیاری از جانوران به لحاظ فیزیکی به انواع شیوه‌های زناشویی مجهز شده‌اند که بتوانند در شرائط غیرمنتظره به ادامه‌ی صیانت ذات و تکرار نسل خود فائق گردند اما فرایند طبیعی فوق قرار نیست که بهترین شیوه در هر مرحله‌ای باشد.

این پدیده در مورد انسان نیز می‌تواند کاملاً صادق باشد چون به دلیل مغز بسیار پیجیده شده و استثنایی که بشر را به اشرف مخلوقات تبدیل کرده است و در عمل او را تکامل یافته‌ترین پستاندار روی زمین کرده است، به بشر فرصت داد تا در طول زندگی اجتماعی‌اش به محدودیت‌های طبیعی‌اش کفایت نکند و بر اساس شعور و برتری ذهنی خود به جنگ کمبودهای طبیعتش برود.

بسیاری از حیوانات به دلیل شرائط فیزیکی و اقلیمی‌شان، به تطبیقی جدید در رابطه زناشویی خود دست یافتند و یاد گرفتند که تعهد زناشویی در موقعیت بعضی از آنها، باعث تداوم بهتر زندگی و نسل‌شان می‌گردد. بشر نیز در طول تاریخ تمدن خویش، در پی تمرین و تجربه‌ی انواع زندگی‌های زناشویی با اختیار و اراده‌ی‌ متکی بر شعور، به تک-همسری گرایش بیشتری نشان داده است و توانست با میل طبیعی « چند- همسری» که در وجودش عجین شده است، مقابله کند.

دکتر باراش در حین شکافتن موضوعات مقاله‌اش نقل قولی از ژان پل سارتر، اندیشمند متعهد فرانسوی را که همزمان هم به طبیعت وجودی بشر احترام می‌گذارد و هم به شعور انسانی‌اش، چاشنی نظریاتش می‌کند. سارتر می‌گوید:

« تو آزادی... انتخاب کن»

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

آدم از عقل و آموزش استفاده می کنه و طبیعت ش رو در زمینه ای مهار می کنه تا در زمینه ی دیگه لذت و سود بیشتری به دست بیاره . من که نمی فهمم تک همسری چه سودی داره که به زحمت مهار کردن طبیعت بشری بیرزه!

-- آرمین م ، Nov 8, 2010

ما که میمیریم و آرزوی استفاده از حرف سارتر که می گه« تو آزادی... انتخاب کن» را با خودمون به گور می بریم

-- امیرحسین ، Nov 8, 2010

این از اون دست نوشته هایی است که آدم پس از خوندنش باید بپرسه خوب که چی؟
خانواده را از بین ببریم و همه با هم بخوابیم؟
اصلا توی اون کشورهایی که خانواده متزلزل شده آدم ها خوشبخت ترند؟
خانواده نهادی است که چند هزار سال سابقه داره. یعنی هیچ دلیلی برای بوجود آمدن این نهاد نبوده؟
اجداد ما همه ابله بودند و نمی فهمیدند که به طور طبیعی به روابط جنسی متنوع تمایل دارند و صرفأ مرض داشتند که تمایل خود را مهار کردند؟
شما تا حالا چشمتون به اصطلاح «تصعید غرایز» در نوشته های زیگموند فروید افتاده؟

-- بدون نام ، Nov 8, 2010

آقا یا خانم بی نام

نویسنده مقاله هم که داره همون حرف شما رو می زنه که پدر جان! بی خودی چرا آمپر می چسبونی و اوقات خودت رو تلخ می کنی؟ داره می گه:
«بشر نیز در طول تاریخ تمدن خویش، در پی تمرین و تجربه‌ی انواع زندگی‌های زناشویی با اختیار و اراده‌ی‌ متکی بر شعور، به تک-همسری گرایش بیشتری نشان داده است و توانست با میل طبیعی « چند- همسری» که در وجودش عجین شده است، مقابله کند.»

-- بهمن ، Nov 8, 2010

اتفاقا زندگش جناب سارتر بسیار شباهت به چند همسری اسلامی دارد. ایشان تا اواخر عمر حداقل از نظر مالی 3-4 زن از زنانی که باایشان ارتباط داشتند رو تامین می کردندو ...! .
به هر ترتیب نگاه داروینیستی هیچ استدلالی برای توضیح دلایل تاریخی تشکیل خانواده در تمام جوامع بشری ندارد.

-- مرضیه ، Nov 8, 2010

من نمیفهمم چرا نویسنده های محترمی که مقاله برای سایت های فارسی مینویسند این قدر در لینک دادن به reference مطلب کوتاهی میکنند. شما هر مقاله یا نوشتی هر چند کوتاهی را که هر جا در این وب خراب شده هست نگاه کنید، در اولین جای که چیزی را از کسی نقل میکنند، همان جا لینک به مطلب اصلی را میدهند. ولی نویسندگان فارسی این قدر در این کار اهمال یا شاید عمد دارند که مطلب مادر قابل یافتن ساده نباشد !!!

-- Reza Nezami ، Nov 9, 2010

رضا ناظمی عزیز
این شاید واقعا اولین مقاله ایی باشد که در طول سال گذشته منبع آن از قلم افتاده است.
اشتباه از من بود
http://articles.latimes.com/2009/nov/22/opinion/la-oe-barash22-2009nov22

با تشکر از همه عزیزان که نظرشان مثل همیشه روشن کننده نکات مبهمی است که مقالات اجتماعی و فرهنگی در ذات خود دارند.

توجه شما دلپذیر است

بهترین ها

-- ونداد زمانی ، Nov 9, 2010

اینجا چرا لایک نداره !!!!
:-)

-- مهشید نیکروش ، Nov 9, 2010

امیر حسین خان حرف دل من رو زدی... شاید توی یک زندگی دیگه با هم اشنا شدیم

-- بدون نام ، Nov 9, 2010

بدون شک تک همسری و خانواده یه سامان باعث تولید و پرورش فرزندان سالم تر و نسلی قوی تر و تولیدکننده تر میشود زرا فرزند انسان بر خلاف سوسک و موش و ... به سال های طئلانی نگهداری و آموزش نیاز داردو سایر اشکال خوانواده نمی توانند این موارد را مشابه خوانواده منسجم به نسل بعد انتقال دهد. در طبیعت همواره اولویت با نسل بعد است و حتی به خواطر آن کشته میشوند

-- بدون نام ، Nov 9, 2010

بهمن جان ممنون که پاسخ بی نام رو دادی. من هم با اجازه پاسخ خانم مرضیه رو می دم.
دوست گرامی در این مقاله 11 بار اسم آقای باراش اومده و مطلب هم در خصوص گفته های ایشونه در حالیکه از داروین" و "سارتر" فقط و فقط یک بار اسم برده شده و جالب اینکه هیچ یک از نظرات این دو ملاک نتیجه گیری عنوان نشد ولی شما اصل مطلب رو فراموش کردی و به مسائلی اشاره داری که اگه اولویت بندی کنیم یقینا اواخر صف قرار می گیرن.

-- حامد ، Nov 10, 2010

با درود به شما عزیزان
من خودم از اون دسته کسانی‌ بودم که تا چند وقت پیش بدنبال این بودم که در هر گلزاری یک گًل بچینم.
با شنیدن صحبتهای دکتر هلاکویی اینجوری فهمیدم که: سکس مثل میوه درخت عشق میمونه. و برای عمل آوردن درخت عشق خیلی‌ باید اولا خودت رو بعنوان انسان بشناسی و بعد همسرت رو بعنوان جنس مخالف بشناسی. در مرحلهٔ بعد اینه که این عشق رو مثل یک گندم بکاری، مراقبت کنی‌، آب بدی، ... و بعد از تمام این مراحل درخت شما به شکوفه میرسه. در ضمن چندتا از خصوصیات عشق اینه که: ۱. منحصربفرد یعنی‌ : هیچکی رو نمیتونی‌ به جای اون بذاری.
۲. استسنایی؛ یعنی‌ فقط همون یکی‌ توی دنیا
و دو خاصیت دیگه داره که در حضور ذهن ندارم. با پوزش.
حالا من نمیتونم جایئ برای چند همسری در این رابطهٔ تنگاتنگ ببینم. و نمیتونم بفهمم که چطور می‌شه عشق چند نفر بشه؟ البته می‌شه با چند نفر سکس داشت ولی‌ این اسمش عشق نیست.
با سپاس

امیر

-- amir ، Nov 10, 2010

این مقاله علیرغم اینکه به موضوع بسیار با اهمیتی اشاره داره ولی حکایت شیر بی یال و دم واشکم است شروع نشده خاتمه میابد حال اینکه جا داشت که در حد یک مقاله خیلی گسترده تر به آن پرداخته میشد حتی اگر قرار بود فقط به توضیح نظر یک متخصص هم بسنده شود باز این چیزی که ارائه شده بنظر ناقص مینماید. با پوزش از نویسنده ولی آدم از خواندن این مطلب این احساس بهش دست میده که فقط مهم بوده یک چیزی گفته بشه و یا نوشته بشه اینکه این گفته و اظهار نظر چقدر مفید و سودمند برای خواننده خواهد بود منظور نبوده .

-- عباس ، Nov 10, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)