خانه > مینو صابری > محیط زیست > «سرنوشت تلخ مارهای رازی» | |||
«سرنوشت تلخ مارهای رازی»مینو صابریminoo.saberi@radiozamaneh.comچند روز قبل مطلبی خواندم به نقل از آقای «خسرو رجبیزاده» مبنی بر اینکه «موسسهی سرمسازی رازی» مارهایی را که توسط مارگیران از مناطق مختلف صید و به موسسه تحویل داده میشود را بعد از سَمگیری زنده درون کوره انداخته و میسوزانند.
ابتدا با موسسهی رازی تماس گرفتم و از آقای «بابایی» مدیر روابط عمومی این موسسه چند سوال حاشیهای پرسیدم و در خاتمه اصل ماجرا را جویا شدم. پاسخها از سوی بابایی کوتاه بود و ضد و نقیض. سپس با خسرو رجبیزاده که تخصصشان خزندگان است و موضوع سوزاندن مارها را مطرح کرده بود گفتوگو کردم. مارهایی که در موسسهی رازی زهرگیری میشوند؛ زهر آنها چه موارد مصرفی دارد؟ پادرزهر تولید میکنند. یعنی برای درمان مارگزیدگی پادزهر همان را تولید میکنند. فقط برای تولید پادزهر است؟ بله من شنیدهام برای درمان بیماری سرطان هم از سم مار؛ دارو میسازند. نه. فقط پادزهر میسازیم.
موسسهی رازی آیا مار پرورش میدهد؟ پرورش مار که ممکن نیست. این جانوران را بهصورت وحشی از اکوسیستمشان جمع میکنند و برای ما میآورند. آیا این مارها را مجددآ به محل اصلی زندگیشان برمیگردانید؟ اینرا من اطلاع ندارم. من شنیدهام که موسسه رازی بعد از اینکه زهر این جانوران را میگیرد؛ آنها را در کوره میسوزاند. نه! نه! اصلا اینطور نیست. پس چرا ما این خبرها را میشنویم؟ این خبر، خبر درستی نیست. حتمآ دلیلی وجود دارد که چنین اخباری به گوش آدم میرسد. اولآ که جانوران هم مانند هر موجود زندهی دیگری یک طول عمری دارند. ممکن است در این فاصله که اینجا هست بمیرند. اگر بمیرد ما لاشهسوز داریم؛ سوزانده میشود. تا خودش نمیرد که این بلا را سرش نمیآوریم. تا نمیرد و زنده باشد؛ سَم دارد و از سم آن استفاده میکنیم. مارهایی را که به موسسه میآورند شما تا چه مدت زمانی آنها را نگه میدارید؟ سالهای سال اینجا هستند. بنابراین مارها در محیط اصلی زندگیشان رهاسازی نمیشوند. تا وقتی که زنده باشند و سم داشته باشند ازشان استفاده میشود. اینطور نیست که مار زنده را در کورهی لاشهسوز بیاندازند.
جناب رجبیزاده، اخیرآ مطلبی خواندم که شما گفته بودید مارهایی که در موسسه رازی سمگیری میشوند بعد از گرفتن زهر آنها را زنده در کوره میسوزانند. من با روابط عمومی موسسه رازی تماس گرفتم و مدیر روابط عمومی موسسه، آقای بابایی این موضوع را انکار کردند. میخواستم از زبان خودتان بشنویم. مرحوم دکتر «لطیفی» بخش جانوران سمی موسسه رازی را پایهگذاری کردند. ایشان حدود ۴۵ سال پیش که این کار را کردند، سفری داشتند به «برزیل» در موسسهی معروف «بوتانتان» که موسسهای است برای تولید «آنتیونوم» و یا ضد سم ِمارهای سمی؛ دوره دیدند و همان روش را در ایران پیاده کردند. ۴۵ سال پیش که ایشان کارشان را در ایران آغاز کردند؛ دید ِتنوع ِ زیستی به شکلی که امروزه وجود دارد؛ وجود نداشت. دکتر لطیفی این بخش را - با پروتکلهایی که آن زمان وجود داشت - پایهگذاری کردند. توی پروتکلهای آن زمان گفته میشد که وقتی مارها را برای سمگیری به موسسه میآورند بعد از زهرگیری آنها را معدوم کنند. معدوم کردن هم به این صورت بود که مارها را میکشتند حالا یا با کلورفرم یا چیزهای دیگر و بعد لاشهها را میسوزاندند. آن زمان این کار توجیه میشد که اولآ روشها در تمام دنیا به همین شکل بود و دیگر اینکه آقای دکتر لطیفی که این روش را ادامه میدادند به دلیل مشکلاتی که شروع این بحث در ایران داشت؛ چندان به فکر این مسائل نبودند. اما مرحوم دکتر لطیفی در کنار همین کار؛ کتاب ارزشمند «مارهای ایران» را نوشتند و یک کلکسیون بسیار با ارزش از مارهای ایران - در موسسه رازی - پایهگذاری کردند. دکتر لطیفی در مقدمهی کتاب مارهای ایران خودشان گفتهاند که ۱۲۰ هزار مار در ایران جمعآوری شد؛ سمگیری شد و همه معدوم شد. یعنی با همین کورههای مارسوزی کشته شدند. دکتر لطیفی در آن زمان از این شیوه استفاده کردند و بعد از ایشان هم این کار ادامه پیدا کرد؛ اما متاسفانه با همان روشها. کسانی که در موسسه هستند به فکر تغییر روشها نیستند. در حالیکه اگر مرحوم لطیفی زنده بود قطعآ این روشها را تغییر میداد. متاسفانه همچنان این روشها ادامه دارد. مارها جمعآوری میشوند؛ سمگیری شده و بعد کشته و سوزانده میشوند. دوسال است که موسسه میخواهد این روشها را تغییر دهد. یعنی دو سال است که بخشی از این مارها که زنده میمانند را آخر تابستان برای رهاسازی میفرستند اما کاملآ بدون برنامه. باید بگویم که موسسه رازی برای این کار از سازمان محیط زیست کمک گرفت، اما محیط زیست هم هیچ برنامهی خاصی نداشت. مارهایی که تقریبآ دیگر در حالت مرگ هستند را رها میکنند. این حیوانات در اول بهار در طبیعت صید شدهاند؛ ۳ ماه گرسنگی کشیدهاند؛ غذا نخوردهاند و به زور زنده ماندهاند؛ آخر تابستان در جعبههایی جمعشان میکنند و تحویل سازمان محیط زیست میدهند. محیط زیست هم اینها را میبرد رها میکند. به این روش دو مشکل اساسی هست. یکی اینکه خیلی از این مارها در حال مرگ هستند؛ و دیگر اینکه در محل صیدشان رها نمیشوند. مارگیر هیچوقت نمیگوید مار را از کجا گرفته است چون اگر محل دقیق را بگوید دیگران هم میروند به آن مکان مار میگیرند و مارگیر آن پولی که از این راه بهدست آورده را از دست میدهد. مثلآ مارگیر «افعی البرزی» از «میانه» میگیرند و به موسسه میگویند از «دماوند» گرفتهایم. موسسه بدون هیچ برنامهای بدون اینکه حساسیت داشته باشند که این حیوانی که به موسسه آورده شده باید روزی برگردد به محیط زندگی قبلی خود. من متاسفانه خودم اینرا دیدهام که مثلآ صد مار را در یک قفس کوچک میریزند و گاهی تعداد کمی موش برای آنها میریزند. حالا مارهای نر به دلیل اینکه کمی جنگندهتر هستند شاید در آن شلوغی غذایی گیرشان بیایند اما مادهها که در این دوران گاه تولید مثل هم کردهاند و کلی انرژی از دست دادهاند، و گاه جراحاتی هم دارند در این حالت از گرسنگی تلف میشوند. این مارها را با چنین شرایطی میبرند در طبیعت رها میکنند محض اینکه کاری انجام داده باشند که کسی به این شیوه اعتراض نکند. من مطمئنام تعداد خیلی زیادی از این مارها میمیرند.
مدیر روابط عمومی موسسه رازی اظهار میکرند که اصلآ اطلاع ندارند که آیا این مارها به محل زندگیشان برگردانده میشوند یا نه. و باز میگفتند که مارها تا زمانی که زندهاند ما از آنها نگهداری میکنیم. وقتی حیوان در شرایط گرسنگی و استرس نگهداری شود؛ حداکثر دو، سه ماه بیشتر زندگی نمیکند. منظورشان از تا زمانی که عمر میکنند این بوده؟ این کاری که موسسه میکند؛ یعنی مارها را برای سمگیری به موسسه میبرند و به محیط اصلی زندگیشان برنمیگردانند و آنها را معدوم میکنند چه ضربهای به محیط زیست میزند؟ کاری که موسسه رازی انجام میدهد از جهت تولید آنتیونوم؛ کار بسیار باارزشی است در ایران. کشورهای همسایه چنین موسسهای ندارند و همه آنتیونومها را میخرند ولی ما تولید میکنیم. به کشورهای همسایه هم صادر میکنیم؛ حتی به عراق. اما این شیوه متاسفانه هزینه گزافی برای محیط زیست ایران دارد. مارهای سمی موجوداتی شکارگری هستند. در یک اکوسیستم موجودات شکارگر در کنترل جمعیت سایر موجودات نقش بسیار حساسی دارند. نقش مار در کنترل جمعیت موشها و جوندگان کاملآ شناخته شده است. هرجا مار نیست جمعیت جوندگان به حالت انفجاری بالا میرود. مثل شهر تهران که چون شهر هست و مار نیست اینهمه معضل موش وجود دارد. اینهمه برنامههای ضربتی اجرا میشود برای مقابله با موشها و اصلآ به نتیجه نمیرسد. در طبیعت هم دقیقآ همین اتفاق میافتد. اینها اول بهار میروند یک کلونی مار را مارهایی که از خواب زمستانی در آمدهاند را همهشان را قبل از تولید مثل؛ یکجا میگیرند. من مارگیرهای اینها را میشناسم. هرجا که اینها کار کردند دیگر در آنجا مار بالغ نمیبینید. تنها مارهای نابالغ و کوچکی که به دردشان نمیخورد مانده است. آقای پروفسور رستگار که جمعیت مار شاخدار را در نقطهای از ایران مرکزی را چک میکردند، گفتند اینجا که مارگیران سرمسازی کار کردهاند نمیتوانی حتی یک مار بالغ پیدا کنید. جمعیتی از یک حیوان شکارگر حذف میشود؛ و سایر موجودات این امکان را پیدا میکنند که بهطور آسیبزایی در آن اکوسیستم زیاد شوند. طبیعت ما این بها را پرداخت میکند؛ در حالیکه این حد فشار اصلآ برای محیط زیست ما قابل تحمل نیست. اینها در درهی زنجان، افعی زنجانی صید میکنند. حدود ۲۰ سال پیش در شمال دره کار میکردند. آنقدر هر سال رفتند سراغ افعی زنجانی که این جمعیت را از طبیعت حذف کردند و الآن مارگیرها رسیدهاند به جنوب دره. دیگر میروند و نزدیکهای «ابهر» مار میگیرند. افعی زنجانی را کلا از بین بردهاند. اینها آسیبهایی است که سالها طول میکشد تا اکوسیستمها بتوانند این آسیبها را جبران کنند؛ این مارها بتوانند در آن محیطها رشد کنند و تعادلی در آن محیط ایجاد نمایند. مسئلهی بد دیگری هم که متاسفانه پیش آمده این است که عدهای سودجو به اسم مارگیرهای موسسه رازی این مارها را صید میکنند و در بازار سیاه میفروشند.
مارهایی که در بازار سیاه به فروش میرسند چه موارد مصرفی دارند؟ کسانی که اینها را میخرند اول حیوان را سمگیری میکنند و سم را به کشورهایی مثل ترکیه که قیمت خوبی پرداخت میکند میفروشند. و این تمامآ برای تحقیقات استفاده میشود. بعد بقیهی حیوانی را که چند بار سمگیری شدهاند را برای طب سنتی بیپایه استفاده میکنند. روغناش را میگیرند برای تقویت مو. با اینکه مارها اصلآ مو ندارند من نمیدانم چرا اینها روغن مار را برای رشد مو استفاده میکنند. دندانشان را با انبردست میکشند و با آن «مهرهی مار» درست میکنند برای الفت و دوستی. اگر این حیوان میتوانست الفت ایجاد کند بین خودش و آن مارگیر ایجاد میکرد که دنداناش را با انبردست نکشد.
اینکه میفرمایید مارگیرها مارها را صید میکنند و به موسسه رازی تحویل میدهند و مکانهایی را هم که مارها از آنجا صید میشوند را به موسسه نمیگویند؛ به نظر شما چه راهکاری هست که این وضع ادامه پیدا نکند و کارشان اصولی باشد؟ در ضمن اصولآ کشورهای پیشرفته از چه روشی استفاده میکنند؟ راهکاری که هست و در کشورهای دیگر هم استفاده میشود؛ برنامهریزی دقیقتر است برای زنده نگاه داشتن این حیوانات. موسسه با اینکه سالها است کورههای مارسوزی داشت، الآن دو سال است که این کار را نمیکند و یا حداقل کماش کرده و قصد دارد که این حیوانات را به طبیعت برگرداند. اما انگار هنوز این کار را جدی نگرفته است. همین اطلاعرسانیای که انجام میشود. همین که دیگران میدانند به طبیعت ایران چه آسیبی میخورد از حذف این مارها. میتواند روی اینها فشار بیاورد. یعنی توجیه شوند و بدانند اهمیت این موضوع را. اینها میتوانند به همان مارگیری که مار به اینها تحویل میدهد بگویند فلان زمان که کار ما با این مار تمام شد شما برگرد و همین را تحویل بگیر و ببر رها کن. قبل از اینکه مار را به مارگیر تحویل دهند کافی است یک دامپزشک مار را ببنید. بهراحتی حیوانی که انرژیاش را از دست داده و ضعیف شده؛ تیوپی در حلقاش کار میگذارند. ترکیباتی که خیلی مغذی هست مثل زردهی تخم مرغ؛ به راحتی تزریق میکنند داخل معدهشان. اینها بعد از مدت خیلی کوتاهی زود میتوانند توانشان را بهدست بیاورند. به همان فرد که این مار را آورده تحویل دهند؛ بیاینکه از او بپرسند دقیقآ این مار را از کجا آوردهای؟ او هم مارگیر است و میخواهد پول دربیاورد. مار را میبرد همانجا که گرفته بوده رها میکند و دوباره سال بعد صیدش میکند و میآورد. این یک راه است. راه دیگر اینکه خیلی از کشورها مارها را پرورش میدهند. آلمان دو گونه مار سمی بیشتر ندارد ولی تعداد بسیار زیادی از مارهای افریقایی را پرورش میدهند؛ سمگیری میکنند و آمپول ضد مارگزدیگی این مارهای افریقایی را میسازند و به همان کشورهای افریقایی میفروشند. ترکیباتی هم از سم این مارها جدا میکنند برای ساخت دارو. من فکر میکنم موسسه رازی یک مرحلهای را بهخوبی پشت سر گذاشته از این جهت که کشورمان از جهت آنتیونوم بینیاز است ولی این موفقیت دلیل ادامهی این آسیبرسانی به طبیعت ایران نمیشود. من خیلی خوشحالام که دو سال است حداقل اعلام میکنند اینها را نمیکشیم و میبریم رها میکنیم ولی مطمئنام با این حساسیتی که در علاقهمندان ایجاد میشود - مخصوصآ به کمک شما و همکارانتان - مجبور میشوند که برنامهریزی کنند برای اینکه حیوان زنده برگردد. کاری که الآن انجام میدهند این است که فقط این مارها بروند تا دردسری نباشد. حالا میمیرد یا زنده میماند برایشان مهم نیست. اما اگر مجبور باشند برای زنده برگرداندن اینها به طبیعت برنامهریزی کنند آن زمان دیگر به اینگونه آسیب به محیط زیست ایران وارد نمیشود.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
خانم صابری عزیز، مدتهاست برنامه های شما را پیگیری می کنم. توجه شما به محیط زیست و حقوق حیوانات واقعاً ستودنی است. امیدوارم روزی همه ما، در هر جای جهان که هستیم به حقوق حیوانات و به گیاهان احترام بگذاریم. کسی که به حیوان و گیاه احترام نمی گذارد، نمی تواند به همنوعان خودش هم احترام بگذارد و آنها را دوست داشته باشد. از اطلاع رسانی شما پیرامون چنین موضوعاتی به سهم خود سپاسگزارم.
-- حسین نوش آذر ، Feb 20, 2010از انسان بودن خودم بیزارم. بر سر طبیعت چه آورده ایم؟ مشکل تنها مارها نیستند دیگر حیوانات را چه بر سرشان آورده ایم و می آوریم؟
-- MMF ، Feb 20, 2010مطلب جالب و در عین حال غم انگیزیه. طبق معمول مدیریت بی لیاقت در کشور ... جای تأسفه که ایده ساده اما معقول خسرو رجبیزاده برای برگرداندن این جانوران به طبیعت مورد استفاده قرار نمی گیره. طبق معمول بروکراسی فقط به فکر ظاهر قضیه است.
-- فرهاد ، Feb 20, 2010دستت درد نکنه، مینو جان. خیلی عالی بود!!!
-- شهلا ، Feb 20, 2010این مصاحبه نشان از عمق فاجعه زیست محیطی ایران دارد که نابسامانی و بی برنامگی آن را به مرز نابودی کامل کشانده است. البته این بحران تنها گریبانگیر محیط زیست ما نیست بلکه در همه ابعاد و سطوح جامعه نیز وجود دارد. در جامعه ای که در مقابل میلیون ها انسان و دوربین های موبایل آدم می کشند و انکار می کنند چطور میتوان انتظار داشت که به فکر زندگی مارها باشند. به امید ایرانی آزاد که نه تنها انسان بلکه حیوانات نیز در آرامش به زندگی ادامه دهند.
-- سارا ، Feb 20, 2010خانم صابری عزیز
-- ali ، Feb 20, 2010بسیار عالی بود لطفا ادامه دهید
ارادتمند شما
علی
مدت ها بود مطلب به این خوبی دا ندیده بودم. ممنون. بکر بود و ابتکاری.
-- بهروز ، Feb 21, 2010خیلی ممنون بابت اطلاع رسانی .ای کاش هزار نفر آدم فعال و پیگیر مثل جناب خسرو رجبی زاده داشتیم تا پیگیر مشکلات و معضلات مسائل حیوانات ومحیط زیست و اطلاع رسانی باشند .با تشکر فراوان از شما برای این گزارش روشنگر
-- کامران ، Feb 21, 2010برای اولین بار در همه ی عمرم برای مارها ی بدبخت دلم سوخت.
-- هوشیار ، Feb 21, 2010این گزارش در واقع دید من را به نسبت این موجود تغییر داد.از اینکه این گزارش را تهیه کردید بی نهایت سپاسگزارم.
موسسه رازی احمق نیستش که هر 3 ماه یه بار پول مار رو بده .
-- سید هیربد ، Feb 21, 2010اگه مغز جلبک هم داشته باشیم می فهمیم که برای زنده ماندن مار باید بهش غذا داد تا بشود ازش چند بار سم گرفت. به نظرم خیلی استدلال های ابکی کرده اند.... مثلا اونکه میگه ما رو در طبیعت ول کنه بعد سال بعد بره بگیرتش. مگه مار صخره است که تا سال بعد وایسته شما بری پیشش. تازه پیشنهاد بعدی خنده دار تره که به مارگیر بگه بعدا بیا مار رو تحویل بگیر ببر همون جا که گرفتی... خوب مارگیر بیکار نیست که میره یه ذره اونورتر مار رو میکشه یا نزدیک شهر ولش میکنه.. دیگه زیادی شورش رو دراوردید
سركار خانم صابري ، اخلاق و فرهنگ اجتماعي هر جامعه نياز به توجه و رسيدگي مستمر دارد مثل يك درخت كه بايد خوب تغذيه شود تا بتوان از ميوه و سايه و تأثير آن در محيط زندگي بهترين بهره برداري را نمود ، اين رسيدگي وقتي همراه با تخصص و دلسوزي لازم باشد نتيجه بهتري دارد اما در شرايطي كه اصل دوست داشتن و بها دادن دستمايه تبليغات براي مشروعيت بخشيدن به روشهاي غلط باشد و هدف اصلي كسب درآمد مثل امروز محيط زيست هم عليرغم اهميت فراوانش تنها ارزش تبليغاتي پيدا ميكند و در نتيجه فاصله ادعا ها با عملكرد بسيار زياد ميشود ، متأسفانه در مديريت فعلي مملكت بيسوادي و سودجوئي و قدرتمداري شديداً حاكم است و طبعاً تأثيرات سوء آن در تمام سطوح موجب تخريب و انهدام .
-- فرياد ، Feb 21, 2010با سلام ممنون از گزارش بسیار قشنگتان ،بیچاره حیوانها ئی که در دام انسانها میافتند.
البته وقتی به حقوق انسانها احترامی گذاشته نمیشود خود بخود سایر جاندارن بی اهمیت میشوند
-- شهاب دماوندی ، Feb 22, 2010این کار مسوولین موسسه رازی است که ایراد دارد.
-- بدون نام ، Feb 22, 2010وقتی پزشکان و محققین درک درستی از محیط زیست و راز بقا ندارند ،طبعا روستایی مار گیر هم متوجه عمل مخربانه خود نمیشود.از ملا هم نمی شود بیش از ان توقع داشت.تازه باید خوشهال باشیم که برای حیوانات دادگاه تشکیل نمی دهند و انان را قصاص نمی کنند.شاید بهتره باشه که اصلا صداشو در نیارم و گرنه اخوندها یک تبصره به قوانین شرعی قصاص اضافه میکنند و از ان پس دیگر رنگ هیچ حیوانی را نخواهم دید.
از شوخی گذشته ،امیدوارم خانم صابری نتیجه زحمات خود را به محیط زیست و دفاتر رهبری و ریاست جمهوری اعلام کرده باشند.ضمنا دولت می تواند یک مکان مخصوص مثل باغ وحش مخصوص برای نگهداری مار و موش و پرندگان کوچک ایجاد نموده و به مردم هم اجازه بازدید بدهد. از پول ورودی و نیز تولید مثل موش و پرندگان کوچک می توان خوراک مارها و پرندگان و موش ها را تامین و با مقداری از سود سم مار و حتی عقرب و رطیل( تولید سرم و دارو ) هم می توان حقوق کارکنان و مخارج محل مورد نظر را تامین کرد.با تشکر از خانم صابری
بسیار متشکر از این مقاله خوب و تحقیقی که درباره سرنوشت مارهای ایران کرده بودید.
-- Armaghan ، Feb 22, 2010واقعا عالي وبي نظير بود
-- بدون نام ، Mar 20, 2010كم هستند اشخاصي كه براي اي چنين گزارشهاي كارسازي وقت بگذارندواقعا به دورازانسانيته كه استفاده هاي خودمونواز مارها ببريم بعدبه اونها بي مهري كنيم.ممنون ميشم اگه لطف كنين و ايميل آقاي رجبي زاده رو به ايميلم بفرستين خيلي علاقمند شدم درمورد مارها ازايشون سوالاتي بكنم