خانه > مینو صابری > موسیقی > «سرود یار دبستانی را ثبت ملی نکردند» | |||
«سرود یار دبستانی را ثبت ملی نکردند»مینو صابریminoo.saberi@radiozamaneh.comبیگمان همه سرود یار دبستانی را شنیدهایم این سرود که برای نسل ما یادآور خاطرات اوایل انقلاب است. این سالها نسل جوان امروزی هر جا که تجمعی هست هرجا که اعتراض و یا آرمانی هست همصدا با هم آن را میخوانند و البته هر سیاستمداری هم که قرار است از طریق آراء مردم به مقامی برسد دست به دامان این سرود حماسی میشود. با جمشید جم که خواننده این سرود است، گفت و گو کردهام.
لطفاً از فعالیتهای هنریتان بگویید. سال ۱۳۵۷ وارد رادیو شدم. تحصیل موسیقی میکردم و در رابطه با موسیقی ایران تحقیق میکردم، شاگردی میکردم. تقریباً از همهی اساتیدی که آن روزگار بودند تا جایی که فقط نام بسیاریشان توی کتابها مانده، بهره بردهام. کنکاش من هم بر این بود که بدانم موسیقی کشورم کجاست. از همان سال هم به عنوان نویسنده، سردبیر و تهیهکننده و کارشناس موسیقی در رادیو مشغول به کار هستم. بالاخره موسیقی ایران کجا بود؟ انشاالله باید مکتوب بشود، سالهاست مشغول پژوهش هستم. قبلاً میخواستم یک کتاب تاریخ موسیقی بنویسم که فکر میکنم دارد به فرهنگ موسیقی تبدیل میشود. البته یک سالی هست که مسکوت نگاه داشتهام چون روی شاخههای مختلف موسیقی مثل بداههنوازی و دستگاههای موسیقی مودلاسیون در موسیقی ایران کار میکنم که اینها نیاز به زمان بیشتری دارد و منتظرم همین روزها بازنشسته شوم و بتوانم کار انجام دهم. بیاغراق بگویم بسیاری از کشورهای جهان، موسیقیشان را از ایران گرفتهاند و مثل همهی کارهایی که ما میگوییم (امپریالیسم) باعث شدند که هیچ جا گفته نشود. البته دوستانی هم بودهاند که ذکر کردند منتها خیلی خلاصه بوده، من این را به گستردگی همان کار و عظمت آن کار تحقیق کردم. اولین اجرای ارکسترال در جهان دو هزار و سیصد سال قبل از میلاد متعلق به ایرانیها بوده، اما هیچجا گفته و نوشته نمیشود. هر جا که دفینهای بهوجود میآید باز به اوراق تاریخ ایران اضافه میشود. قبل از انقلاب فکر میکردم موسیقیمان را از کشورهای عربی گرفتهایم ولی نه تنها اعراب بلکه بسیاری از کشورهای جهان موسیقیشان را از ما گرفتهاند. شش هزار و پانصد سال از موسیقی ما گذشته بود که یونانیها تازه آن هم با لطف ریاضیدان معروفشان، فیثاغورث صاحب نُت شدند یعنی دو هزار و پانصد سال پیش با نُت آشنا شدند و باز هم به غلط میگفتند ما از آنها گرفتهایم. کلمهی (Music) که افسانهای ساختهاند، خدای موسیقی (آپولون) است و این حرفها همه افسانه و دروغ است.
اگر موافق باشید برویم سراغ سرود «یار دبستانی»، در مورد خلق این اثر برای ما بگویید. اول درود بفرستم به دوست عزیز هنرمندم که در سوئد هستند، رفیق سالهای دور و یکی از یاران دبستانی من، منصور تهرانی که ترانهسرا، آهنگساز، کارگردان و فیلمنامهنویس است. منصور واقعاً در تمام نمادهای هنری تبحر دارد. ما دوستان نزدیکی بودیم. انگیزه ایشان ساختن فیلمی بود که خودم هیچوقت این فیلم را ندیدهام. روزگاری که به عنوان انقلاب گذراندیم و پیشینهای که در ذهن من بود و خودم هم حضور داشتم. در دانشگاه تهران، در خیابانها، در راهپیماییهای بزرگ بهخصوص از محرم ۵۷ به بعد و دو روزنامه که مرتب عکس بچهها را چاپ میکرد، یا سنجاق شدهی روزنامهها و عکسهایی که در دانشگاه تهران روی دیوار نردهای میدیدم، واقعاً توی ذهن من بود، نمیدانستم قرار است روزی «یار دبستانی» را بخوانم اما همه اینها دغدغهی ذهنی من بود. منصور به بهانهی فیلم این را ساخت و با لطفی که کرد، قرار شد من بخوانم، خواهش کردم که منصور جان حیف است این را در چارچوب چند سالن و تعدای نوار قرار دهیم، بیاییم بزرگش کنیم ارکستراسیونش را تکمیلتر کنیم و به عنوان یک موسیقی فیلم بیرون بدهیم. آنروزها هنوز اهداف مشخص نبود، معلوم نبود که در آینده موسیقی به کجا میرود، اصلاً موسیقی مبتذل کجاست، تعریفش چیست، ضرورتش در جامعه چه هست. این کار را در استودیو «صبا» ضبط کردیم، با صدابرداری «رحیم شبخیز» عزیز خواندم و فکر میکنم اولین اثر هنری که از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز گرفت این سرود بود. از عباس منطقی یاد کنم که آنزمان برای اینکارها سرمایه میگذاشت، دو، سه سال است فوت کرده است، آن زمان «آوای چنگ» را داشت و موسیقی فیلم و موسیقی محلی کار میکرد. این سرود متعلق به هیچ قشر و دسته و گروهی نیست متعلق به همهی مردم ایران است، یک کار ملی و ماندگار ایرانی است. دانشجوها زمانی که حالت اعتراض دارند، این سرود را دسته جمعی میخوانند. البته باید بگویم «و» اینها هم. بخش اعظمی این کار را به عنوان کار ماندگار و ملی خودشان میدانند و یاد میکنند، معترضینی را هم دیدهام که در فلان دانشگاه، فلان شهر اعتراضی دارند، تجمعی دارند و این را میخوانند، هر کسی از ظن خود شد یار من. دور هم نیست چون شعرش این را میگوید، من و تو باید ما شویم و هیچکس درد ما را نمیتواند چاره کند جز خودمان. اینها توقعی را ایجاد میکند که شما برای ضد ظلم هم از آن استفاده میکنید، ستمی که روا میشود از این استفاده میکنید. این اجرایی که ما میشنویم همان اجرایی است که آن سالها ضبط کردهاید؟ بله، همان اجرا است و قطعاً هم بگویم هیچجا هیچکس برای اولین بار به جز صدای جمشید جم با صدای دیگری نشنیده است، دیگران بعدها خواندهاند. همین سوال را من از شما دارم، چطور شد که زندهیاد فروغی هم این را اجرا کرد؟ آقای فروغی برای یک نسخه از فیلم خوانده بودند. من بهمن ۵۷ وارد رادیو شدم همان زمان از هنرمندان دعوت میکردیم تشریف بیاورند و همکاری کنند اینطور نباشد که دیوار بگذاریم، جدایی ایجاد کنیم، همه بیایند. آن تاریخی که شما میگویید که بگیر و ببند هنرمندان بود! نه، من رادیو را عرض میکنم و مراکز فرهنگی را. آن بگیر و ببند مال اوین بود که قضاتی اسامی یکسری هنرمندان سینما و برخی خوانندهها را میدادند که بروند آنجا خودشان را معرفی کنند. میخواستند ببینند چکار میکنند؟ کجا بودند؟ همراه هستند یا مقابل هستند. خودم را عرض میکنم و علاقهای که داشتم تا همه هنرمندان بیایند ضمن اینکه در رادیو بودم در ارشاد هم دست داشتم و چون آن زمان همه چیز به هم ریخته بود و سیاستی نبود، دلمان میخواست همه بیایند. نمیخواهم نام ببرم ولی از بسیاری از کسانی که هنرمند بودند دعوت میکردیم از جمله زندهیاد عماد رام، کورش یغمایی و یا نوازندهها. به آنها میگفتیم برای قصه کودک و نوجوان (آن زمان نوار و کتاب بود) بیایید، از این کارها کنید که هم استودیوهامان تعطیل نشود و تا زمانی که دولت سیاستش را مشخص کند، این اتفاق بیافتد. آنزمان در روزنامهها خواندم که رادیو تلویزیون رسماً از زندهیاد فرهاد مهراد و داریوش اقبالی دعوت کرد که فعالیت هنریشان را ادامه دهند. نه، فقط اینها، همه را. خودم در رادیو شاهد بودم که واقعاً این اتفاق افتاد و از همه دعوت شد. اگر هنرمندی همکاری نکرد خودش نیامد. یا دید سیاستش با این سیاست نمیخواند، عیبی هم ندارد در هر برههای این اتفاق میافتد مثلاً ممکن است به بنده بگویند بیا در رادیو تلویزیون کار کن، میگویم نمیخواهم یا قهر میکنم یا دوباره آشتی میکنم. به هر حال آن دوره به عنوان یک جوان دلمان میخواست این اتفاق بیافتد. حالا نمیدانم فریدون فروغی خودش نیامد یا وزارت ارشاد با آمدن ایشان مخالفت کرد. ادامه نداد و صدایش (ترانه یار دبستانی) در همان فیلم مسکوت ماند. منتها بعد از درگذشتش، در مراسمی که در مسجدی در خیابان کارگر شمالی برگزار شده بود، خانواده او سیدیای به شرکت کنندگان در آن مراسم میدهند که «یار دبستانی» هم در آن آلبوم بوده. اگر گوش کنید میبینید کیفیت ندارد، گروه کُر ندارد ارکستر به این بزرگی نیست. چهار سال پیش، زمان انتخابات ریاست جمهوری، از شما اجازه گرفته شد که این کار را آقای احمدینژاد برای تبلیغاتش استفاده کند؟ خیر، یک بار هم که با آقای احمدینژاد دیداری داشتم از من پرسید راضی بودید؟ گفتم والله آقا راضی هم نباشم دیگر تمام شده، ولی کاش یک اطلاعی به من میدادند. هر کسی میآید میخواهد مقامی پیدا کند حالا چه رئیس جمهور و چه مجلس، باز یار دبستانی کنارش هست اما من بیاطلاع هستم. متأسفانه قانون کپیرایت در مملکت ما اجرا نمیشود. به شما بگویم تا به حال یک ریال بابت این کار گیرم نیامده، چرا باید اینطور باشد؟ سی سال پیش من این را خواندهام اینهمه هم بهره بردهاند. نمیخواهم به کسی توهین کنم اما از دونپایهترین تا با پایهترین، از بیسوادترین تا با سوادترین (در موسیقی) وقتی دعوت میکنی میگوید شبی اینقدر پول میگیرم. بهخصوص در این نسل جوان که اصلاً نمیدانند موسیقی چیست اما به خاطر مو و شکل و هنرپیشه بودن و... اسم درآوردهاند که متأسفانه کارهایی هم که میکنند ضد موسیقی است حتی موسیقی غربی. برای اجرای این سرود به دانشگاههای کشور میروم، فقط بلیط برای من میفرستند یک روز، دو روز میروم و برمیگردم. گاهی ممکن است یک بسته گز یا پسته به من به عنوان سوغاتی بدهند. در هر حال نمیخواستم این کار ملی و ماندگار را با مادیات قاطی کنم ولی به عنوان یک درد دل و نمونهای از درد دل همه کسانی که یک اثر هنری دارند، گفتم. چرا ما عادت کردهایم هی کپی بگیریم؟ برو اصلش را بخر و بگذار خدمتی به آن آهنگساز، خواننده، تنظیم کننده و شاعر بشود. مطمئناً منصور تهرانی هم چیزی گیرش نیامده است. چرا قانون کپی رایت در این مملکت رعایت نمیشود؟ نه برای من، برای همه. توقع دارم مسئولین این کار را بکنند، وزارت ارشاد این کار را بکند. ماشاالله هر دوره هم که عوض میشوند میگویند مسئولان قبلی این کار را نکردهاند. شناسنامهای درست کنند، سرود «یار دبستانی» را همه استفاده میکنند اما کسی به این فکر افتاد که آن را ثبت ملی کند؟ فقط بیا، بخوان، حضور داشته باش. در همین رابطه: • «ترانه یار دبستانی، متعلق به مردم ایران است»
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
خود منصور تهرانی میگه اول این آهنگ را فریدون فروغی اجرا کرده بعدا جمیشد جم.
-- حامد ، Jun 7, 2009جناب جم اگر شما خواننده بودید و هستید چرا دوباره یک کار موفق بیرون نداید؟