خانه
>
جنگ صدا
>
در آیینۀ خیال
>
در آیینۀ خیال
|
در آیینۀ خیال: (معرفی برنامه)
در آیینۀ خیال
یکی از متعارفترین دستمایههای نوشتن، تجربیات شخصی، خاطرات و یادها و تصاویر زنذگی روزمره نویسنده است. تا این تجارب شخصی سزاوار روایت شوند، مشاطهی قلم به آرایش و پیرایش آنها برمیخیزد. آنها را از حشو و زوائد پاک میکند و در لفافی شایسته میپیچد.
فردیت ما مجموعهای است از آنچه هستیم و آنچه نیستیم. دو روی سکهی وجود، حضور است و غیبت.
با این زبان میتوانم بگویم زنی هستم ۴۳ ساله، فوقلیسانس رشتهی فلسفه و تعلیم و تربیت، ساکن آلمان.
وقتی میگویم نابینا هستم، یعنی برای درک و دریافت جهان دیدنی، باید حواس دیگرم را به کار گیرم که جانشین بصر میشوند.
نابینا بودن گاهی شبیه نشستن پیش روی آینه است در اتاقی تاریک. در غیبت نگاه، حضور خیال اما هست. نقش دوربین را گاهی پردهگردان خیال بهعهده میگیرد. تا آن نقش و آن پرده روشن شود، نوری باید.
. . . قشنگ یعنی تعبیر عاشقانهی اشکال . . . و عشق، تنها عشق مرا به وسعت اندوه زندگیها برد مرا رساند به امکان یک پرنده شدن (سپهری) . . . . . .
اینطور بود که ما از خاطرهگویی و شعرخوانی رسیدیم به نگاهی متفاوت در آینهی خیال؛ و تا گفتنیهامان شنیدنی شوند تشریف برازندهای بر آنها پوشاندیم: شعر.
در رشته برنامههای «در آینهی خیال» اشعاری از شاعران معاصر برایتان خواهم خواند. باشد که به یاری آنها از مرزهای نگاه بگذریم و به گونهای متفاوتی از کشف و دریافت برسیم.
* * *
برنامه اول:
[«به باغ همسفران» شعری که از صدا آغاز میشود]
برنامه دوم: [از دیدن و ندیدن ـ با سه شعر از لطیف پدرام]
برنامه سوم: [در حکایت کوری و روشندلی]
برنامه چهارم: [از این گریههای زنانه خستهام]
برنامه پنجم: [زیبایی علیل ـ دو شعر از فروغ فرخزاد]
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
|
نظرهای خوانندگان
شبنم عزیزم اگه بدونی از دیدن اسمت اینجا چقدر سورپریز و البته خوشحال شدم. نمیدونم چی شده که برنامه اولت رو ندیده بودم. فایل صدایت اینجا نیست. اما دارم از برنامه ی اولت به صدای قشنگ و لطیفت گوش میدم. حتما پیانویش هم خودت می زنی. شبنم نمیدونم منو یادته؟ خونهمون هم اومدی:) به بابا حمید و مامان خوبت سلام برسون: ایمیلی داری باهات تماس بگیرم؟
-- زهره ، Oct 17, 2008یادته وقتی دانشآموز بودی معلم ورقههای فارسی و انشای بقیه دانشآموزان میداد به تو صحیح کنی. همون وقتا چه شعرای نابی میگفتی و درکت از رنگها چقدر فوقالعاده بود...خیلی خوشحالم اینجا پیدات کردم!!