خانه > گفتگوي خودموني > رفتارشناسی وب > وبلاگستان فارسی و یک گلشیفته | |||
وبلاگستان فارسی و یک گلشیفتهمهدی امیریاندکی بیش از دو هفته از اکران فیلم «مجموعه دروغها» به کارگردانی ریدلی اسکات، کارگردان مشهور بر پرده سینماهای آمریکا میگذرد و این فیلم با امتیاز ۷.۷ از ۱۰ در بانک اطلاعات اینترنتی فیلمها (IMDB) در بین فیلمهای محبوب کاربران در هفتههای اخیر قرار گرفته است. اما آنچه این فیلم را برای مخاطب ایرانی مورد توجه قرار داده، بازی گلشیفته فراهانی، هنرپیشه جوان ایرانی در این فیلم است. حضور اولین هنرپیشه زن ایرانی که پیش از این در کشور خودش موفق و محبوب بوده، در صحنهای از هالیوود آن قدر برای علاقهمندان ایرانی جذاب بود که انتشار اولین اخبار و تصاویر از گلشیفته فراهانی ۲۵ ساله در صحنههایی از فیلم، او را به سرعت در کانون توجه، خصوصاً در فضای مجازی و بین سایتها و وبلاگها قرار داد. البته انتشار اخبار حضور گلشیفته برایش بدون تبعات نبود. پس از انتشار اولین تصاویر و آنونس فیلم در اینترنت و شایعاتی درباره حضور بدون حجاب او در فیلم، خبرگزاری دولتی ایران (ایرنا) از قول منبعی آگاه، خبر ممنوعالخروج شدن گلشیفته فراهانی را به طور رسمی اعلام کرد. در پی آن نیز محمدحسین صفار هرندی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: «باید از اتفاقاتی که موجب خدشهدار شدن ارزشها میشود پرهیز کرد و جلوی کارهای ضربه زننده به عرصه فرهنگ و هنر را گرفت.» این اتفاقات بلافاصله مورد توجه وبلاگنویسان فارسی قرار گرفت و بحث و نظر درباره حضور فراهانی به شدت در سایتها و وبلاگهای فارسیزبان درگرفت. گروهی از وبلاگنویسان حضور بدون حجاب این بازیگر را در هالیوود، پایانی بر نقشآفرینی وی در سینمای داخل میدانند و معتقدند میبایست خط قرمزهای حکومت را رعایت میکرد. در مقابل گروهی به بیان اینکه هر کس آزاد است آن طور که میپسندد عمل کند، حضور او را در این فیلم و در عرصه هالیوود، قدم مثبتی برای موفقیتهای آیندهاش میدانند.
ابوذر آزران، نویسنده وبلاگ «خارج از مکان» در یکی از اولین واکنشها در مطلبی با عنوان «پایان گلشیفته، آغاز گلشیفته» مینویسد: «اگر این عکسها واقعی باشند (که هستند) باید عمر سینمایی گلشیفته فراهانی در داخل مرزهای ایران تمامشده تلقی گردد. دیگر تصویر زیبای این ستاره کمنظیر بر پرده سینماهای ایران الصاق نخواهد شد. این عکسها گلشیفته را در ایران نابود خواهد کرد. دیگر هیچ کارگردانی او را بازی نخواهد داد. ایران اسلامی هرگز گلشیفته را تحمل نخواهد کرد او به تاریخ سینمای ایران پیوست. او تمام شد.» نویسنده وبلاگ، اما آینده گلشیفته را درخشان میداند. او در ادامه مینویسد: «... و گلشیفته آغاز شد. او اگرچه بر پرده سینماهای ایران نخواهد نشست، اگرچه دیگر هنرنمایی او دلهای مضطربمان را آرام نخواهد کرد، اگرچه او رنج بیپایان «مادر» را برای ما به تصویر نخواهد کشید، اگرچه دیگر بازی بیمانند او چشمهای ایرانیان را خیره نخواهد کرد، اگر چه... اما او جهان را تسخیر خواهد کرد. گلشیفته بر پرده سینماهای جهان خواهد نشست و ... به یقین در هالیوود خواهد درخشید و جهانیان را به تحسین وا خواهد داشت ...»
رضا شکرالهی، نویسنده وبلاگ «خوابگرد» نیز در مطلبی با عنوان «در حاشیهی گلشیفتهی بیروسری!» درباره گلشیفته مینویسد: «امشب که عکسهای گلشیفته فراهانی را دیدم و به یاد نقشهایی افتادم که از این دو بازیگر خوشسیمای دوستداشتنی دیده بودم، شک کردم. به نظرم میرسد حجاب (روسری)، فارغ از حاشیههای فرهنگی و سیاسی و دینی و تاریخیاش در ایران، در مورد «برخی» بازیگران ایرانی، نه تنها زیباییهای پنهانشان را نمیپوشاند که، انگار به «بعضی»ها زیبایی پنهانی هم میدهد. یا درستتر بگویم، نازیباییشان را گم میکند.» با اینکه رضا شکرالهی در ادامه یادداشت توضیح میدهد قصدش از این یادداشت، ورود به بحث حجاب و تحلیل در این باره نیست، ولی این یادداشت مقدمه بحثهای دیگری درباره حجاب و حضور گلشیفته فراهانی در این فیلم میشود. ایماگر نیز در وبلاگ «ایمایان» در مطلبی با عنوان «چرا گلشیفته سومین گزینه را انتخاب کرد» این مطلب را دنبال میکند. او با انتشار تصاویر بدون پوشش موی سر از میترا حجار و نیکی کریمی در خارج از کشور معتقد است حجاب بر زیبایی ظاهری بازیگر جوان ایرانی میافزاید و او را زیباتر نشان میدهد. او مینویسد: «نه تنها حجاب که لباس و نه تنها ظاهر که باطن نیز اگر پوشیده بماند، بر زیبایی ظاهری و باطنی میافزاید توضیح سادهاش این است که - صرف نظر از نقش شکلدهندهی انواع لباس به تن و اندام - غیاب، کنجکاوی میآورد و تصوّر کمال. آنچه نیست را کامل و دستنایافتنی میپنداری و ترکیب ظاهر و باطن، آمیزهای دلپذیر از هماهنگی و جمال خواهد بود.» ایماگر در ادامه یادداشتش مینویسد: «گلشیفته با این کار اولاً شانس بازی در ایران را از دست میدهد و ثانیاً چرا آن دختر پرشور و شری که تصویر آویزان از پنجرهاش را میبینید، اینجا رام و آرام تن به قواعد بازی دیگران داده است؟» او در ادامه مینویسد: «همیشه از خودم میپرسیدم غربیانی که از برابری زنان و مردان میگویند، چرا در مراسم جشنهای سینمایی، مردان باید پوشیده و کت و شلواری باشند؛ ولی زنان مثلاً به جای کت و شلوار یا کت و دامن هرچه عریانتر ظاهر میشوند؟ گلشیفته متعلّق به این فرهنگ است و حتی در لباس پوشیدن خود در ایران از طراحیهای بومی استفاده میکرد، پس چرا در این تصاویر نشانی از فرهنگ خود را به همراه ندارد؟»
این دیدگاه البته واکنش وبلاگنویسان دیگر را در پی داشت. بیتا صالحی، نویسنده وبلاگ «کافه تیتر» در مطلبی با عنوان «گلشیفته زیبای ما» مینویسد: «دیشب که عکسهای گلشیفته فراهانی را دیدم به این نتیجه رسیدم که واقعاً زیباست. چرا که زیباییاش با روسری و بدون روسری آن قدرها تفاوت نمیکند.» او ادامه میدهد: «راستش من به هر کسی زیبا نمیگویم؛ اما در مورد گلشیفته به نظرم زیبایی شرقی بینظیری دارد. نمیدانم از دیشب تا حالا چرا اینقدر خوشحالم؛ به خاطر حضور موفق یک بازیگر زن ایرانی در سینمای جهان، به خاطر عکسهای بدون روسری و ژستهای زیبای گلشیفته، به خاطر تعریفهایی که در مصاحبهاش از خاورمیانه کرد یا به دلیل تسلطش به زبان انگلیسی. فکر میکنم گلشیفته سفیر شایستهای برای معرفی سینما و فرهنگ ایران است. همان طوری که سوسن تسلیمی بود و هست.» حسین زمان، خواننده و آهنگساز ایرانی با نوشتن یادداشتی در وبلاگ خود، تحت عنوان «گلشیفتهها و خودشیفتهها» چنین مینویسد: «نمیدانم چرا باید از دست گلشیفته فراهانی عصبانی بود. گلشیفته همان گلشیفته سابق است؛ هیچ فرقی نکرده. همان کسی است که زمانی به عنوان یک هنرمند توانمند در این مملکت به نقشآفرینی میپرداخت.» وی با اشاره به واکنش حکومت به خروج گلشیفته و بازیاش در فیلمی هالیوودی مینویسد: «گلشیفتههای فراهانی تا زمانی که در مملکت خود زندگی میکنند، مجبورند نقش در نقش بازی کنند. یک نقش دائمی دارند در یک فیلم دائمی که فیلم زندگیشان است.» او ادامه میدهد: «مجبورند برای ماندن و زیستن هر روز نقش بازی کنند نمیتوانند خودشان باشند... گلشیفته فراهانی روی فرش قرمز خودش است، همانی که میخواهد باشد، همانی که باور دارد. اگر بیحجابی او را گناه بدانیم باید اقرار کنیم در مقابل نفاق و فریبکاری گناهی بسیار کوچک است...» مهشید، نویسنده وبلاگ «زنانهها» در یادداشتی با عنوان «برخورد «مردانه» با حجاب!!!» اعتراضی به یادداشت رضا شکراللهی و ایماگر دارد او مینویسد: «آقای شکراللهی از پوشاندن نازیباییها توسط حجاب مینویسد؛ ولی آقای شکرالهی فراموش میکند که همین حجاب یکی از علل این نازیباییهاست. با بسیاری از زنان که صحبت کردم، میگویند با پوشیدن چادر و مانتوهای گشاد توجه کمتری به بدن خود میکنند.» او در ادامه مینویسد: «و این را دلیل بر کوتهفکری زنان و عدم توجه ایشان به سلامت خود ندانید؛ مسلم است اگر مردان ایران هم قرار بود در زمان بیرون بودن از خانه عبا بپوشند، شکمهایشان بیشتر از این جلو آمده بود.» مهشید ادامه میدهد: «حجاب در ایران موجب ریزش و ناسالمی مو و شیوهی برخورد حکومتی با بهداشت روانی و جسمی زنان و نبودن امکانات مناسب برای ورزش و تحرک زنان موجب بیتحرکی و چاقیهای بیمارگونه است. اینکه بیاییم و با یک جمله پوشاندن نازیباییها چشم بر تمام این اجحافها ببندیم از دید یک روشنفکر را باید به چه معنی گذاشت؟...»
پویا، نویسنده وبلاگ «پویا» نیز مینویسد: «مایهی تعجبم این بود که فردیت گلشیفته فراهانی چرا به این زودی فراموش میشود. مثلاً یکی نوشتهی وبلاگ ایمایان بود که تن و پوشش گلشیفته (بهعنوان یک زن) را بهعنوان وسیلهای برای جداسازی هویتی «ما» از «غربیان» فرض کرده است.» او در ادامه میگوید: «گویی ما میتوانیم به اجبار خشن یا ملایم، برای انسانی تعیین تکلیف کنیم که چطور بپوشد یا رفتار کند تا «هویت فرهنگی ما» حفظ شود. و اصلاً توجه نداریم این خود ما هستیم که این نِمادها را ساختهایم و امروز اسیرش شدهایم و تصور میکنیم اینطور فرهنگ خودمان را تعریف کردهایم.» پویا ادامه میدهد: «مگر چه کسی کراوات مردان را نماد غربگرایی ساخته است؟ مگر در فرهنگ سنتی ایران مرد کت و شلوار میپوشیده است؟ چرا کت و شلوار و پیراهن من، امروز نمادی برای غربزدگی و بیهویتی نیست اما کراواتش هست؟ آیا اگر بازیگر مردی در موقعیت گلشیفته قرار میگرفت باید با ارخالق و قبا و شال و گیوه و مثلاً کلاه نمدی قشقائی در آنجا میبود تا ایرانی بودنش را ثابت میکرد؟» او ادامه میدهد: «خیلی ساده حرف من این است که تن و پوشش زن را به دستاویزی برای شعارهای سیاسی خودمان تبدیل نکنیم. از فردیت و زندگی انسانها نمادهایی نسازیم که بعد از همان نهادها بهعنوان چماقی برای تعیین تکلیف برای آدمها استفاده کنیم. نه چادر مادر من و نه لباس کوتاهتر دختر جوان من، هیچ کدام قرار نیست پیامی و نمادی برای شعارهای سیاسی و فرهنگی من باشند. اینها را بگذاریم انتخابهایی که هر انسانی در زندگی فردیاش دارد.» علی زادمهر، نویسنده وبلاگ «وبنویس» نیز مینویسد: «این روزها بحث دیده شدن گلشیفته فراهانی بدون روسری در آمریکا به یکی از مباحث اصلی رسانهای بدل شده است. مگر گلشیفته چکار کرده است نهایت آن است که در آمریکا به اعتقاد خود عمل کرده است و روسری را از سر بر داشته است وگرنه در داخل کشور به احترام قوانین و مردم همیشه روسری بر سر داشت.» او در ادامه مینویسد: «رفتار گلیشفته برای بعضیها به این دلیل دردآور است که گلشیفته و امثال گلشیفته را نماد یک ایدولوژی میدانند. خیر اینگونه نیست گلشیفته برای خود یک انسان است و برای خود اعتقاداتی دارد، همین. ما باید از رفتار گلشیفته درس بگیریم و به این بیندیشیم که چند نفردیگر از زنان ایران اگر از ایران خارج شوند روسری خود را برمیدارند.» او ادامه میدهد: «این واقعیت دردناک است که در پروازهای خارجی به محض اینکه خلبان اعلام میکند که از آسمان ایران خارج شدهایم عدهای روسری از سر برمیدارند و بیحجاب میشوند، البته اکثر زنان و مردان ایرانی دارای اعتقاد به خداوند و اسلام هستند... باید بپذیریم که بیحجابی صادقانه از حجاب ریاکارانه بهتر است و حجابی که به آن اعتقادی نداشته باشیم و فقط به خاطر ترس از قانون باشد هیچ اجر و مزدی ندارد...» محمد معینی، نویسنده وبلاگ «راز سر به مُهر» در مطلبی با عنوان «فضیلت پرشکوه» مینویسد: «گلشیفته فراهانی وقتی تصمیم گرفت بدون حجاب در مراسم افتتاحیه فیلمی که در هالیوود بازی کرده، شرکت کند، بهتر از همه میدانست دارد دکمهای را فشار میدهد که در پس آن بمبی منفجر میشود.» او در ادامه مینویسد: «میدانست در سینما و تلویزیون جمهوری اسلامی ممنوعالتصویر میشود؛ فیلمهایی که در آن بازی کرده اجازه اکران پیدا نمیکنند؛ نخواهد توانست در فیلم جدیدی در ایران بازی کند؛ شاید حتی پدر و خواهرش هم دچار زحمت شوند؛ فحشها و توهینها بشنود، زنده بادها هم ... اما گلشیفته به فضیلتی دست یافت که به قول فالاچی، حوا در ابتدای خلقت آن را آغاز کرد: فضیلت عصیان.» او ادامه میدهد: «فالاچی در «نامه به کودکی که هرگز زاده نشد» مینویسد: «فرزندم! اگر دختر باشی باید خیلی بجنگی تا بتوانی بگویی که آنروز که حوا سیب ممنوعه را چید گناه به وجود نیامد. آنروز یک فضیلت پر شکوه به دنیا آمد که به آن «عصیان» میگویند...» داریوش میم، نویسنده وبلاگ «ملکوت» هم در یادداشتی با عنوان «قصه فقط روسری است؟» با اشاره به یادداشتهایی که در مورد حجاب گلشیفته نوشته شده است میگوید: «آنهایی که گفتهاند گلشیفته با حجابش «خوشگلتر» است یا بیحجابش، آیا بحثشان صرفاً زیباییشناختی است؟ مگر زیبایی یک چیز ابژکتیو است؟ بستگی به نگاه افراد و سلایقشان دارد. یعنی چه که فلانی با روسری خوشگلتر است یا بیروسری؟» او ادامه میدهد: «خوشگلتر بودن کسی قضاوت شخصی و فردی من و شماست (و البته همه حق داریم هر قضاوتی که میخواهیم در این زمینه داشته باشیم، به من چه که قضاوت کسی را دربارهی زیبایی یا نازیبایی ایشان زیر سوال ببرم). این حجاب با این وضع زورکی که به مردم تحمیل میشود و با این همه خشونت و درشتی به نام خدا و دین، سخت پیوند خورده است به همین مقولهی شهوانیت.» داریوش میم ادامه میدهد: «یعنی آشکار شدن «زیبایی» نقطهی خلاف دین میشود. زیبایی یعنی خلاف عفت! یعنی در قاموس «بعضی»، هر چه کسی زشتتر باشد، عفیفتر است! «بعضی» از کسانی که گلشیفته را همینگونه زیبا میبینند، بدون شک قضیه را اروتیک میبینند، یعنی هنرپیشه برایشان ابزار اروتیسم است.» او ادامه میدهد: «بعضیهای دیگر هم که با روسری، این زیبایی را تأیید میکنند، باز هم به اروتیسم قضیه عنایت دارند. درنگ کنید. عجله نکنید. داوری اخلاقی دربارهی هیچکدام از طرفین ماجرا نمیکنم. به اروتیسم حمله نمیکنم. با اروتیسم برخاسته از زیبایی عنادی ندارم. به هر حال زیبایی با اروتیسم پیوندی دارد. زیبایی محض و عقلانی و این چیزها جای دیگری دارد. جامعهی ما معضلی روانی به نام «استیصال در برخورد با اروتیسم» دارد. این هم برای دینداران صادق است، هم برای غیردینداران.»
نویسنده وبلاگ «خورشید خانوم» که فیلم را روی پرده سینما دیده است در مطلبی با عنوان «مجموعه دروغها، یک اکشن سرگرمکننده خوب» مینویسد: «گلشیفتهاش که ۱۰ دقیقه بود. خوب هم بود. خوشگل و شیطون. محض اطلاع دوستانی که میگن گلشیفته با حجابش قشنگه به نظرم توی این فیلم بدون حجاب هم فوقالعاده زیبا بود. به نظرم مشکل بیشتر از لباس و مدل موش توی پریمیر فیلم بوده که به نظر بعضیها زشتتر از قیافه با روسریاش اومده...» خورشید خانوم ادامه میدهد: «لهجهاش هم خوب و طبیعی بود، لهجه یه دختر ایرانی که انگلیسی خوب بلده. نقشش همون چیزی است که تو یه فیلم اینطوری باید باشه دیگه! پرستار شرقی دلبر عاشقکش که مامور سیآیای عاشقش میشه...» منیرو روانیپور، نویسنده مشهور ایرانی نیز در یادداشتی در وبلاگ خود با عنوان «مجموعه دروغها» مینویسد: «برای ما که رفته بودیم تا گلشیفته را ببینیم فیلم دو قسمت بود؛ با گلشیفته و بدون گلشیفته.» او ادامه میدهد: «۲۰ دقیقهای از حضور دیکاپریو میگذرد که گذارش به بیمارستانی میافتد که به قول خودش بیمارستان واقعی نیست... پرستار، پدری ایرانی دارد و مامور جوان سیا از لهجه او میفهمد که ایرانی است. یعنی او پیش از اینها هم با ایرانیها مراوده داشته است. نه، هیچکس نمیتواند به خاورمیانه برود و ایران را نادیده بگیرد.» روانیپور با اشاره به توانایی گلشیفته در صحبت کردن به زبان انگلیسی میگوید: «زبان گلشیفته در این فیلم خوب است اما: به مصاحبههای او که نگاه میکنی میبینی مسلط نیست و لهجه دارد و این عملاً کارش را محدود میکند. گلشیفته از همین حالا میرود در لیست انتظار تا داستانی درباره خاورمیانه و یا مهاجران نوشته شود و صدایش بزنند. دخترک ریسک بسیار بزرگی کرده است چرا که شنا در میان طوفان و آنهم در اقیانوس آسان نیست.»
محمدعلی ابطحی، مشاور و معاون در زمان ریاست جمهموری خاتمی و یکی از شاخصترین چهرههای وبلاگنویسی، در یادداشتی با عنوان «وبلاگ خودممنوعالخروجی گلشیفته فراهانی و حق انسانی و ملی هنرمندان» به خروج گلشیفته از کشور اشاره میکند. او مینویسد: «چندی پیش در جلسهای با آقای بهزاد فراهانی، هنرمند نامی کشورمان همصحبت شدم. با هم در رادیو همکار بودیم و همیشه خیلی به من ابراز لطف میکرد. آنجا خبر داد که گلشیفته، دختر هنرمندش، بعد از فیلمی که در هالیوود در کنار لئوناردو دی کاپریو، بازیگر یکی از مشهورترین و پربینندهترین فیلمهای سینمای جهان- تایتانیک- در هالیوود در فیلمی با کارگردانی رایدلی اسکات بازی کرده، قرار است کار دیگری هم انجام دهد.» او در ادامه مینویسد: «خبر خوبی بود، آن روز بهزاد کمی نگران بود و نمیدانست در ایران چه برخوردی با این مساله خواهند داشت... اما با اعلام ممنوعالخروج شدن خانم فراهانی احساس کردم که چه نگرانی به جایی داشت بهزاد فراهانی.» او ادامه میدهد: «این حرف غیرحقوقی است که هنرمندان که مثل دیگران باید از حقوق مدنی برخوردار باشند، برای بازی در فیلمی در خارج کشور باید از ارشاد اجازه بگیرند. اهانت مستقیم به انسان بودن و آزاد بودن و بهرهمند بودن آنها و حقوق اجتماعی آنان است.» او در ادامه میگوید: «غیر از مباحث عام کرامت انسان و حقوق مدنی و شرعی انسانها، قانون اساسی خودمان هم اجازه نمیدهد که این حقوق انسانی را از افراد سلب نمایند و دولت و وزارت ارشاد این قیمومیت را که بر اطفال هم روا نمیدارند، بر هنرمندان روا دارند.» با وجودی که گفته میشد به درخواست گلشیفته، ریدلی اسکات، کارگردان فیلم تغییراتی در فیلمنامه به وجود آورده بود تا شرایطی را بر اساس قوانین ایران رعایت کند حضور بدون روسری گلشیفته در برخی از صحنههای فیلم از بحثهای وبلاگستان بود. در همین رابطه: • گلشیفته فراهانی، پیکره راستی • «نمیخواهم فرصت بازیگری را از دست بدهم» • ممنوعیت خروج گلشیفته فراهانی تأیید شد |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|