خانه > مجتبا پورمحسن > گفتگو > هوشنگ چالنگی: رادمنش سرآمد شعر موج ناب بود | |||
هوشنگ چالنگی: رادمنش سرآمد شعر موج ناب بودمجتبا پورمحسنmojtaba@radiozamaneh.comدر کجای دل است این آخرین شعری است که از سیروس رادمنش، یکی از شاعران مطرح دههی ۵۰ در وبلاگاش منتشر شده است. وبلاگی که پس از مرگ او در روز یکشنبه ۱۷ شهریور ماه ۱۳۸۷، دیگر هرگز بهروز نخواهد شد.
رادمنش، از شاعرانی بود که در دههی ۵۰، همراه با شاعرانی چون هوشنگ چالنگی، هرمز علیپور، فرامرز سلیمانی، سید علی صالحی، آریا آریاپور و یارمحمد اسدپور، شعر موج ناب را خلق کردند. مشهورترین حامی این جریان که علاقه ویژهای هم به شعر سیروس رادمنش داشت، منوچهر آتشی بود که در نشریه تماشا از جریان موج ناب حمایت میکرد. آتشی در ۳۱ تیرماه سال ۵۷ در تماشا نوشت: «شعر جوان ما، موج ناب، دارد پا میگیرد. شاعران جوان از تاییدی که میبینند و احساس صمیمیتی که از این تایید، از سوی تماشا دارند، خود پشتوانهی تلاش صادقانهتر، گرمتر و راهجویانهتری خواهد بود. این شعر پا خواهد گرفت و پیش خواهد رفت. سیروس رادمنش، در ردیف چند شاعر زندهدل و کوشندهی این راه است.» رادمنش همچون اکثریت شاعران موج ناب در مسجد سلیمان متولد شد و از حیات ۵۳ سالهی او، شعرهای زیبایی باقی مانده که در تاریخ شعر معاصر ایران، جایگاه خاصی را برای او فراهم میآورد. هوشنگ چالنگی، یکی از شاعران مطرح موج ناب که البته به موج نو هم تعلق داشت دربارهی شعر رادمنش میگوید:
«به لحاظ شعر و آن چیزی که بتوان برای تعریف شعر تلقی کرد، سیروس کار سطح بالا و خوبی داشت و میتوان دو کلمهی هستیشناسی و زیباشناسی را در مورد سیروس به کار برد.» چالنگی، به جایگاه شعر سیروس رادمنش در جریان موج ناب اشاره میکند: ما طبق عادت شعری از رودکی خواندیم و طبق عادت به این بچههای جوان رسیدیم. کارهای او را همیشه میخواندم و با او حشر و نشر داشتم. او از همه بهتر بود. سیروس بود، علی مراد موری بود، علی مقیمی بود، اینها در یک دوره بودند،هرمز علیپور، یارمحمد اسدپور هم بودند. کار آنها آوانگارد بود و کاری بود که به دقت و به حق هم شعر مدرن ایران نامیدند. سیروس جزو بهترین آنها بود. اگر بخواهیم با زمان ما مقایسه کنیم که دستهای شدیم و بیژن الهی از لحاظ سطح دانش و سطح هستیشناسی و زیباشناسی، بالاتر از ما و بقیه بود و به همین دلیل منتقدین، کار او را قبل از اینکه به ما برسد، در سطح بالایی میدانستند. به همین شکل سیروس در بین شاعران موج ناب، از همه بالاتر بود. شعر موج ناب، به گفتهی خود شاعران این جریان و منتقدین، جریانی بود که خاستگاه آن مسجد سلیمان بوده است. چالنگی هم این مساله را تایید میکند: موج ناب را اولین بار دکتر فرامرز سلیمانی عنوان کرده بود. همین الان یک آنتولوژی دارند که اگر نگاه کنید میبینید کارهایشان نسبت به خیلیهای دیگر در سطح بالا است. در هر گوشه و کنار ایران کار آنها در سطح خیلی بالایی است. کار علی مقیمی، یارمحمد اسدپور که همه روی آنها شناخت دارند و کارهایشان را در سطح بالا میدانند، به حق هم کار سطح بالایی است. البته کل خوزستان هم بچههای شاعر خوبی دارد، ولی ما مسجدسلیمانیها چون عادت داشتیم که از ۱۰ سالگی شعر میخواندیم، روی آنها شناخت داریم. در هرجای ایران این مساله را تایید میکنند. اهل فارس همه همین حرف من را میزنند. گیلانیها و مازندرانیها هم همین را میگویند. سیروس، در این دسته یک مقدار سطح بالاتری داشت.
دیروز شاعران زیادی از جای جای ایران راهی مسجدسلیمان و روستای هفتکل شدند تا در مراسم خاکسپاری سیروس رادمنش شرکت کنند. علی قنبری، شاعر و منتقد اهوازی، به همراه دکتر عزت قاسمی، شاعر و یکی از دوستان نزدیک سیروس در راه مسجدسلیمان به زمانه از سیروس رادمنش گفتند. علی قنبری، شعر سیروس رادمنش را از دریچه آغاز صنعتی شدن ایران و از دروازهی مسجدسلیمان ارزیابی میکند: رادمنش جزو نحلهای از شعر معاصر ایران با نام شعر ناب بود که به سهم خودشان صدای خاص خود را داشتند. همه شاعران این نحله هم اهل مسجدسلیمان بودند. درواقع با توجه به اینکه مسجدسلیمان یکی از اولین شهرهای ایران بود که روند صنعتی شدن در آن آغاز شد، این شهر وضعیت خاصی هم داشت. یعنی این جریان مدرنیته، روابط تولیدی جدید، افکار جدید؛ همهی اینها در تقابل با وضعیتی که مسجدسلیمان در گذشته داشت، یک موقعیت خاصی را ایجاد کرده بود. در تقابل با مدرنیته، شعر سیروس رادمنش، گرایش عجیبی داشت که در واقع یکجور شعر خاص را شامل میشد. البته یک مقدار متفاوت بود. درواقع شعر دیگر بود. او لحن شعر بیژن الهی را داشت که به نوعی مدرن است و تمایل شدیدی به واژگان آرکاییک دارد و در آن همنشینی عناصر نامتجانس خیلی برجسته است. رادمنش در زمان حیاتش کتابی چاپ کرده بود و کلیه شعرهایش را برای بعد از مرگش گذاشته بود.
عزت قاسمی، شاعر و یکی از دوستان نزدیک سیروس رادمنش هم دربارهی او میگوید: متاسفانه این حادثهی بسیار غمانگیزی برای من بود. دوستی من با او به سالهای ۵۰ برمیگردد. زمانی که من دانشجوی پزشکی بودم و ایشان هم محصل بود. معتقد هستم که ایشان از بنیانگذاران حقیقی شعر ناب بودند. چون اعتقاد دارم شعر او یک شعر زبانی بود. کمتر کسی را دیدم که مثل او به موسیقی کلاسیک علاقه داشته است. برای شاعری که علیرغم تاثیرگذاریاش در شعر معاصر ایران، چاپ شعرهایاش را به پس از مرگاش موکول کرده بود، چه میتوان گفت جز از زبان خودش که: بیاموز و بخواه
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
روانش شاد
-- ماني جاويد ، Sep 10, 2008من فكر ميكنم كه بوي نفت طبع را شكوفا ميكند!!
-- شاعرپور ، Sep 11, 2008شاعرانی چون زنده یاد سیروس رادمنش و زنده یاد استاد علی مقیمی برای ما فرزندان مسجدسلیمان و البته ایران چون معلمانی هستند که الف بای عاشق بودن و آزاد بودن را هجا هجا کرده اند
-- کرایی ، Sep 11, 2008agha in che nazari ast in ishoon fard rooshanfekri boodeh va shoma az booy naft migin va be nooi tamaskhor mikonid.
-- hamid ، Sep 12, 2008mamnoon misham agar kasi etelat bishtari az ishoon bedeh be email befrestid .fekr kona masjedsoleimani boodeh ,makvandi ast agar eshtebah nakonam va shayad ph.d adabiat farsee.moghim isfahan
yadash grami
vali albateh ali poor va asadpoor ba oo ghabl moghayeseh nistand
putrajaya2000@yahoo.com
درود به روان رادمنش!
-- فرنود ، Sep 12, 2008از هوشنگ چالنگي انتظار نداريم بنشينند تا يكي از دوستانشان بميرند و آنگاه مويه سردهند. بهتر است تجربههاي خود را با حوصلهي بيشتر و سخاوتمندانه در اختيار نسل جديد نهند. نام ايشان را نخستين بار محمد حقوقي با تاكيد در چاپ اول منتخب شعرنو از آغاز تا امروز آورد، و از آن پس، منتظر حضور پررنگتر ايشان بوديم، كه تا امروز ميسر نشد. در عوض عرصهي شعر، به دست عدهاي جوياي نامان شلتاقكن افتاده كه واويلا
من که دور از همه ی هیاهوها بود بهت زده شدم. از مرگ سیروس .برزگر واژه ها اکنون خود با داس مرگ درو شده است. چه باید کرددوستان ؟...یادش گرامی باد
-- جمشید ، Oct 8, 2008سیروس متولد روستای بن آسیاب از توابع شهرستان(نه روستا) هفتکل بود ولی در مسجد سلیمان رشد کرد و سالیان درازی بود که به شهر مادریش هفتکل برگشته بود و در خلوت خویش روزگار می گذراند عاقبت در همین شهری که عاشقانه دوستش داشت در خانه قدیمی پدری بدرود حیات گفت و در قطعه هنرمندان هفتکل بخاک سپرده شد ولی تا شعر جاریست سیروس زنده است .وبه گفته خودش:
-- مسعود ، Oct 12, 2008بخواب
بخواب
رفته چه می داند که تابوت بر شانه کیست!!!