تاریخ انتشار: ۳ شهریور ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
گفت و گو با فرزاد ادیبی به مناسبت برگزاری کارگاه آموزشی تایپو‌گرافی

کارگاه آموزشی گرافیک در مترو تهران

مجتبا پورمحسن
mojtaba@radiozamaneh.com

این هفته فضای متروی تهران متفاوت است. قرار است تعدادی کارآموز زیر نظر یک مدرس در کارگاهی آموزشی کار ‌کنند که در ایستگاه مترو نمایش داده شود.

فرزاد ادیبی، طراح گرافیست که آثار او در چندین کشور به نمایش گذاشته شده است، از این هفته در یک حرکت جدید، یک دوره کارگاه آموزشی در تهران برگزار می‌کند.

برگزاری این کارگاه آموزشی گرافیک، آن هم در فضای مترو با وجود عبور و مرور مردم، از طرف سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران پیشنهاد داده شده است.

متروی تهران چندین نگارخانه دارد که این کارگاه همان‌جا برگزار می‌شود و کارها هم همان‌جا روی دیوار می‌رود. در این زمینه با فرزاد ادیبی، مدرس این کارگاه گفت و گو کردم.

Download it Here!

دیدم چون این کارگاه در ارتباط با شهرداری و متروست، بهترین موضوع می‌تواند موضوعی مرتبط با جامعه و شهر و شهرنشینی باشد و بهترین تکنیک هم برای این کار، تکنیک فتومونتاژ با استفاده از عکس‌هایی است که دانشجوها می‌گیرند.

البته شرکت‌کنندگان در این دوره، فارغ‌التحصیلان رشته‌ی گرافیک و رشته‌ی نقاشی هستند. یعنی یکی از شرط‌های ما این بود که شرکت‌کنندگان، فارغ‌التحصیل رشته‌ی نقاشی یا گرافیک و مسلط به نرم‌افزارهای فتوشاپ و تصویرسازی باشند.

قرار بر این است که دو روز با این دوستان از سطح شهر عکاسی کنیم و دو روز هم تصویرسازی داشته باشیم. این ماحصل اتفاقی است که در این هفته رخ خواهد داد.

آقای ادیبی، اعلام شده بود این کارگاه از ۲۵ تا ۲۸ مرداد برگزار می‌شود. چرا به تاخیر افتاد؟

به دلیل این‌که قرار است در مترو، نگارخانه‌ای افتتاح شود که هنوز افتتاح نشده است. باید آن نگارخانه افتتاح شود که در آن‌جا ما این کار را انجام بدهیم.

در فراخوان کارگاه اعلام شده بود فقط ۲۰ نفر پذیرفته خواهند شد. خبر دارید که کلاً استقبال چه طور بود و چند نفر تقاضا داده بودند؟

تعدادش را نمی‌دانم؛ ولی آقای اردلانی که متولی این مسأله بودند، کار‌ها را آورند و من دیدم و از بین آن‌ها شاید ۱۵ تا ۱۶ نفر را انتخاب کردیم که شرایط را برای شرکت در کارگاه دارند.

یعنی هم به فتوشاپ مسلط هستند، هم لپ‌تاپ دارند و هم دوربین عکاسی و هم این‌که فارغ‌التحصیل رشته‌ی گرافیک و نقاشی هستند و کارهایی هم که فرستادند، برای این کارگاه مناسب بوده است.

به هر حال این کار، خیلی کار متعارفی نیست. با چه انگیزه‌ای این کار نو و نامتعارف را پذیرفتید؟

الان در جامعه‌ی گرافیست‌ها، استقبال هنرمندان طراح گرافیک از تایپ و تایپوگرافی خیلی خیلی زیاد شده است؛ به طوری که دیگر به تصویر و تصویرسازی توجه کافی می‌شود. در حالی که این‌ها باید با هم پیش بروند.

دیدم می‌توانم با این کارگاه آموزشی، توجه دوستان را به یک موضوعی که دارد رو به فراموشی می‌رود، جلب بکنم و آن تکنیک فتومونتاژ است که سال‌ها گرافیک با آن توانسته حرف‌های خودش را بزند.

زمانی این تکنیک فتومونتاژ با تجهیزات لیتوگرافی انجام می‌شد. یعنی خود طراحان در لیتوگرافی به اصطلاح فیلم‌ها را ترام می‌دادند و آماده می‌کردند.

هنرمندان به کسانی که کار فنی لیتوگرافی انجام می‌دادند، کمک می‌کردند. یعنی با مشارکت هم‌دیگر ترام می‌دادند و کار انجام می‌دادند.

بعدها دستگاه‌های دیگری مثل ریپلوماسر یا فتوکپی یا دستگاه‌هایی که بعدها به این جمع پیوست و تکنیک فتومونتاژ را انجام می‌دهند، کمک طراحان گرافیک آمدند.

امروزه با استفاده از رایانه این تکنیک به راحتی انجام می‌شود به نوعی که هر کسی دارد با این تکنیک بازی می‌کند و کارهایی را انجام می‌دهد.

به عنوان نمونه سر یک انسان را به تن انسان دیگری مونتاژ می‌کند. بازی‌هایی از این دست. دیدم که این تکنیک به نوعی از نظر طراحان گرافیک خودمان رو به فراموشی می‌رود و توجه به تایپ بیشتر است.

این است که این پیشنهاد را دادم. البته پیشنهاد اولیه از سوی دوستان شهرداری بود و با هم‌فکری این دوستان به این نتیجه رسیدیم می‌شود چنین کاری کرد که تقریباً تا حالا انجام نشده بود.


فرزاد ادیبی، طراح گرافیست (عکس: سایت رنگین‌کمان)

در مصاحبه‌های زیادی که از زبان طراحان و گرافیست‌ها و نقاش‌ها و شاید از زبان خود شما هم شنیدیم، از حضور انبوه افراد نابلد در این عرصه گلایه شده است. فکر می‌کنید با برگزاری کارهایی از قبیل همین کارگاه با این جریان نابلد مقابله می‌کنید یا نه، کاری می‌کنید که به این قضیه دامن زده بشود؟

ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، این اتفاقات در جامعه‌ی هنری می‌افتد. یعنی ما نمی‌توانیم جلوی چنین اتفاقاتی را که از سوی هر کسی انجام می‌شود بگیریم. فقط می‌توانیم به این‌ها سمت و سو بدهیم.

می‌توانیم با برگزاری ورک‌شاپ، نمایشگاه، سخنرانی، اسلاید‌شو یا هر اتفاقی که می‌شود به تعالی یک حرفه و هنر کمک کرد، بیاییم و به این‌ها سمت و سو بدهیم و هنرمندانه‌تر بکنیم، نه این‌که بخواهیم جلوی آن‌ها را بگیریم.

اگر بخواهیم جلوی آن‌ها را بگیریم یا با کسانی که تخصص خیلی کمی دارند یا کم‌سواد هستند، مخالفت کنیم‌، کار خودشان را انجام می‌دهند.

ما نمی‌توانیم برای آن‌ها بیانیه صادر بکنیم که آقا شما کار نکنید. فقط می‌توانیم با نشان دادن کار خوب بگوییم چنین کارهایی هم می‌شود انجام داد و به آن سمت و سو بدهیم.

نزدیک شدن مخاطب به لحظه‌ی خلق اثر هنری، چه تاثیری در ذهن مخاطب و حتی خود هنرمند می‌گذارد؟

مسلماً تاثیر خواهد گذاشت. ما به آن‌ها مجوز می‌دهیم که بروند از همه جای شهر عکاسی بکنند.

حتی می‌خواهم از بافت‌هایی که کف خیابان، بافت‌هایی که روی درها، بافت‌هایی که کف ماشین‌های مسافرکش می‌نشینند، اتوبوس‌ها، مترو و هر جایی که بافت می‌بینند، استفاده بکنند.

از اتفاق‌هایی که در سطح شهر می‌افتد، عکس بگیرند. و این نگاه طراحان به نگاه دیگری خواهد بود. یعنی نگاه جدیدی از طراحان را خواهیم داشت که از دریچه‌ی دوربین به شهر خواهند افکند.

بعد قرار است این عکس‌ها را دوباره در هم بریزیم و تصاویر ثانویه یا ثالثیه‌ای از بین این‌ها دربیاوریم. یعنی از تلفیق دو یا چند عکس، ما عکس جدیدی را درست کنیم یا تصویر جدیدی را درست بکنیم که به سمت و سوی دیگری اشاره بکند.

این است که مخاطب با دیدن این تصاویر می‌بیند که می‌شود شهر را این طوری هم دید. یا همان مترویی که هر روز سوار آن می‌شود، می‌تواند این مترو را به صورت یک موجود دیگری هم ببیند.

صندلی پارک، درختان پارک، کف خیابان، جدول‌ها، حتی زباله‌های کنار خیابان‌ها‌، می‌توانند یک بیان دیگری هم داشته باشند.

علاقه‌مندان آثار هنری وقتی به زندگی هنرمندان نقاش در قرون گذشته نگاه می‌کنند، تصور می‌کنند که یک نقاش در خیابان در جلوی چشم مردم اثری را خلق می‌کند. به غیر از کار شما اخیراً در تهران تعداد نقاشانی که آثارشان را در پیاده‌رو عرضه می‌کنند زیاد شده است. به نظر شما این بازگشت به گذشته که هنرمند نقاش از خانه‌ی خودش بیرون بیاید و اثری را در بین مردم خلق کند شدنی است؟

من موافقم که هنر را بین مردم ببریم. ویژگی هنر گرافیک این است که در بین مردم باشد و برای مردم باشد. نه این‌که آثاری را بیافرینیم که در آتلیه‌های خودمان و دور از چشم مخاطب آفریده شده است و بعد همین را هم در یک نگارخانه به نمایش در بیاوریم.

درحالی که کار گرافیک با انتشار و دیده شدن مفهوم پیدا می‌کند و نهایی می‌شود. کار گرافیک وقتی منتشر می‌شود، کار گرافیک است.

این است که ما این بخش را درمورد کارهای گرافیک داریم که بالاخره منتشر می‌شوند. اما این‌که این کارها در حین انجام، توسط گروهی از مردم که در مترو رفت و آمد می‌کنند دیده بشود، این هم به نوعی بازگشت به همان داستان است که شما اشاره فرمودید. و مخاطبین ببینند که این کارها به چه صورتی انجام می‌شود. یعنی در جریان روند تولید یک اثر هنری مثل کار گرافیک قرار بگیرند.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

آقای فرزاد ادیبی مسئول برگزاری مسابقه گرافیک با موضوع هنر و امنیت برای نیروی انتظامی جمهوری اسلامی بوده‌اند، از ایشان می‌خواهم خلاصه‌ای از چگونگی کاربرد هنر در امنیت و امنیت در هنر را و تایپوگرافی را در هر دو بیان بفرمایند.

-- بدون نام ، Aug 24, 2008

رادیو زمانه خیلی مخلصیم (البته چرا با تاخیر!)

-- بدون نام ، Aug 25, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)