خانه > مجتبا پورمحسن > ادبیات > صدمین سالروز تولد بانوی شورشی فرانسه | |||
صدمین سالروز تولد بانوی شورشی فرانسهامروز نهم ژانویه ۲۰۰۸، صدمین سالروز تولد سیمون دوبوار، نویسنده مشهور فرانسوی است. به همین مناسبت چند روز گاردین مطلبی به قلم آنجلیک کریزافیز منتشر کرد. نویسنده در این مقاله به نگاه فرانسه به سیمون دوبوار، ۲۲ سال پس از مرگش میپردازد:
قهرمان آزادیهای جنسی ارتباط دوبوار با ژان پل سارتر «بدیعترین ارتباط باز» نام گرفت. این دو نفر یکی از مشهورترین و نامتعارفترین زوجهای روشنفکر فرانسوی بودند. آنها در سال ۱۹۲۹ با هم آشنا شدند و زندگی در کنار یکدیگر را آغاز کردند؛ اما تن به ازدواج ندادند. آنها خود را وقف همدیگر کردند و در عین حال پذیرفتند که آزادانه به تمایلات جنسی و عاطفی با دیگران بپردازند؛ به شرطی که با هم در میان بگذارند. فهرست طولانی معشوقهای مشترک آنها، عدهای از روشنفکران شناخته شده و بعضی از شاگردان زن دوبوار را شامل میشد. یکی از آنها به نام بینسا لمبلین بعدها کتاب خاطرات دردمندانهای را به نام «عشقبازی رسواییآور» منتشر کرد. او در این کتاب توضیح میدهد که سارتر پیش از اینکه اولینبار او را در پاریس اغوا کند، گفت: «خدمتکار هتل حتماًً تعجب خواهد کرد؛ چون تازه دیروز بکارت دختری را برداشتم.»
کانون توجه به همین مناسبت دهها کتاب منتشر شده و فیلمهای تلویزیونی و بستههای دی.وی.دی متعددی مهیا گردیده، یک پل روی رودخانه سن «دوبوار» نام گرفته و قرار است یک جلسه هماندیشی با مشارکت دانشگاههای بزرگ و معتبر جهان در پاریس برگزار شود. حتی فیدلا امرا، یکی از مسؤولان دولتی از یکی از جملههای این نویسنده مشهور در کارت پستالهای تبریک سال نو اداره متبوعاش استفاده کرد. اما اگر چه دکههای مطبوعاتی در هفتهی گذشته پر بود از روزنامهها و مجلاتی که ویژهنامههایی که برای دوبوار منتشر کردهاند، اما بدیهی است که عشق نامتعارف و زندگی جنسیاش در کانون توجه قرار گیرد. نشریه نوول ابزرواتور با تیتر «احیای مجدد دوبوار» عکس برهنهای از او را روی جلد چاپ کرد. اکسپرس این سؤال را مطرح کرده که آیا فرانسه آماده است تا یکی از نمادها را به پرسش بکشد. لوپوئن از زندگینامهای جدید ابراز تعجب کرده است که در آن ادعا شده سارتر، «مردسالار، از نظر جنسی سرد، سلطهجو و حسود بود.» در این زندگینامه، نشانههایی از «اقتدارگرایی، عقدهی پیگالیمون و بیبند و باری جنسی حسابگرانه»ی دوبوار نشان داده میشود که او از آنها برای تسلیم و مطیع کردن اطرافیان خود و تاثیر گذاشتن بر آنان استفاده میکرد.
دانیلی ساینویو، نویسندهی زندگینامهی سیمون دو بوار به گاردین گفت: «بیایید امسال همهی کارهای دوبوار را در کنار هم بررسی کنیم؛ نه فقط عشقباریهایش را.» او گفت: «در این مورد، بازی اصلی تلاش دوبوار برای خارج شدن از زیر سایه سارتر است. فکر میکنم سارتر مردی، سلطهجو و سنتی و مردسالار بود. دوبوار میخواست در برخورد با همهی مسایل عمومی و خصوصی زندگیاش، یک شورشی باشد. سارتر مایل بود بدون او، روابط موازی و پنهانی داشته باشد. دوبوار با این شرایط کنار نمیآمد. او رادیکالتر از این حرفها بود.» هیزل راولی، نویسندهای استرالیایی - انگلیسی در کتابی با عنوان «تنها در کنار هم» که اخیراً منتشر شد، توضیح میدهد که رابطهی آزاد دوبوار و سارتر، نظرات عموم مردم را در دو قطب مخالف قرار داد. او گفت نگران است نکند انبوه بحثها در صدمین سالروز تولد دوبوار، باعث شود این زوج به شکل دو هیولا دیده شوند. به عقیدهی هیزل ممکن است عدهای در توصیف زندگی دوبوار از کلماتی مثل «بیرحم، سادیست، فریبکار، دروغگو و این جور کلمات احمقانه» استفاده کنند. راولی گفت: «فکر میکنم ما نباید با تمرکز روی سکس شهوانی، این چهرهی بزرگ را بیاهمیت کنیم. چرا باید این کار را بکنیم؟ آیا ما خشکهمقدس هستیم؟ فکر میکنیم که ما بهتریم؟ چرا؟» او گفت امیدوار است صدمین سالروز دوبوار باعث پایان یافتن استهزا و تحقیر او شود.
مطرحتر از همیشه اوریلی فیلیپتی، رماننویس و نمایندهی سوسیالیست مجلس گفت: «سیمون دوبوار گواه درخشانی بر این مسأله بود که فیمینیسم برابر با سردمزاجی نیست ... او الهامبخش نسل من است.»
دربارهی سیمون دوبوار او زمانی که در دانشگاه سوربن در دوره فوقلیسانس فلسفه تحصیل میکرد با سارتر همکلاس بود و رقابت شدیدی بین این دو جریان داشت که در نهایت سارتر، شاگرد اول شد و دوبوار، شاگرد دوم. او علاوه بر نوشتن رمان از مدافعان استقلال الجزایر هم بود. مهمان، زن وانهاده، مراسم وداع و خاطرات یک دختر مطیع تعدادی از کتابهای او هستند. سیمون دوبوار ۱۴ آوریل سال ۱۹۸۶ در گذشت.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
مقاله جالبی بود.تشکر
-- بدون نام ، Jan 10, 2008ملاحظه ميفرمائيد كه؟ حتا در فرانسه مهد آزادي و روشنفكري آدمها را بر مبناي چگونگي رفتار با پائين تنه شان قضاوت ميكنند.اصلن كسي با اين كه طزف چه گفته كاري ندارد.حالا ميخواهد سارتر يا دبوار باشدحتمن حرفهايشان را هم پاي بخارات پس از آتشفشان ميگذارند.
-- شهاب ، Jan 10, 2008ما هم چشمهايمان را باز كنيم كه پس از چند ماه زندگي در فرنگ از آن ور بام چنان نيفتيم كه صداي گرومبش باعث عاق والدين مان بشود!!
دوبوار و سارتر دو نویسنده بزرگ و تاثیر گذار، در تمام زندگی شان شب وروز کار کردند و بهتر بود نویسنده مقاله بجای کنجکاوی سطحی در زندگی خصوصی انها و پرداختن به شایعات بی ارزش، در مورد ویژگیهای آثار آنها می نوشت. در ضمن تحقیقات اخیر نشان می دهد که شاگرد اول رشته فلسفه دوبوار بود نه سارتر! اما استادان بخاطر آنکه او یک زن بود! سارتر را شاگرد اول اعلام کردند.
فروغ تمیمی
-- بدون نام ، Jan 11, 2008از 74 سال زندگی یکی از مطرح ترین چهر های روشنفکری فرانسه در دهه های 60 و 70 میلادی تنها چیزی که نظر شما را جلب کرده اینست که ایشان با سو راخ های پس و پیش شان چه معامله میکرده؟ دست مریزاد باین سلیقه که ریشه در بیسوادی نوسنده دارد.
-- بدون نام ، Jan 11, 2008من در حیرتم که زمانه چرا این مزخرفات را پخش میکند
مقاله بسیار بدی را برای این زن بزرگ انتخاب کرده اید.
-- lمنیر ، Jan 11, 2008باید تاسف خورد که در جهان اشخاصی وجود دارند که پیروی شیطان کردند و از خدا روی گردان شدند و قواعد الهی را قبول نکردند و باعث سرافکندگی انسانها شدند
-- بدون نام ، Jan 12, 2008این مقاله جدا سطحی و بی مایه است و تعجب می کنم که گاردین آن را چاپ کرده، چون جای واقعی آن باید در روزنامه بریتانیایی Sun باشد یا روزنامه فرانسوی Le Matin یا روزنامه آلمانی Bild. و شگفتی دوم این است که سایت زمانه هم به جای نوشتن مقاله ای درست و حسابی آن را با ترجمه ای ضعیف به خورد خوانندگانش می دهد. ضمنا عکس دوم واقعی نیست، بلکه مربوط به فیلم باز هم چرندی است که در سال ۲۰۰۴ از زندگی سارتر و دو بووار به نمایش در آمد.
-- امینی ، Jan 12, 2008میشد حالا که میخواستین از سارتر بنویسین از چیزای دیگه ای جز پایین تنش هم مینوشتین.
-- بدون نام ، Feb 9, 2008مقاله جالبی بود اما ای کاش درباره اینکه چه چیزی آنها را بر این میداشت که در سالهای متوالی بدون اینکه ازدواج کنند انها را کنار هم نگه داشت وباعث میشد علاقه اشان نسبت به هم کم نشود صحبت میشد.
-- زهرا ، Oct 8, 2008