خانه > مجتبا پورمحسن > گفتگو > بازگشت به رقص روی لیوانها | |||
بازگشت به رقص روی لیوانهااجرای نمایش «کوارتت»، به کارگردانی امیر کوهستانی، از ۲۵ شهریورماه در تالار مولوی آغاز شده و تا ۲۵ مهرماه ادامه خواد داشت. گفتوگو را از اینجا بشنوید.
مهین جان! چطور شد بعد از مدتها همکاری با امیر کوهستانی در پشت صحنه، بالأخره در «کوارتت» به عنوان بازیگر روی صحنه آمدی؟ من چهار سال با این گروه کار کردم. خیلی اتفاقی هم با هم آشنا شدیم. آن موقع من خبرنگار روزنامهی ایران بودم و چهار سال پیش با این گروه مصاحبه کردم و با آنها آشنا شدم. بعد قرار شد به عنوان دستیار با این گروه همکاری کنم. چهار سال کار کردیم و در چهار نمایش همکاری داشتم. «تجربههای اخیر»، «در میان ابرها»، یک نمایش که در آلمان روی صحنه بردیم به نام «اتاق یک نفره» و همچنین سفرهای خارجی نمایش «رقص روی لیوانها» من دستیار بودم . همیشه قبل از اجرا امیررضا متنها را میداد من بخوانم و بحث میکردیم. تا اینکه امیررضا از من خواست که این متن را بنویسم. دلیلش هم این بود که من یک فیلم مستند ساخته بودم در بارهی یکی از شخصیتهای این نمایش که همان فتحالله بود. بعد امیررضا که راشهای فیلم را دید خیلی خوشش آمد و از من خواست که نمایشنامهاش را بنویسم. من گفتم چون خیلی روی این فیلم کار کردم و تدوینش هم خیلی زمان برد، من در بارهی مردها نمینویسم. قرار شد که ما یک اپیزود دیگر داشته باشیم در بارهی زنها. یعنی یک زن قاتل در کار باشد و داستان مجزایی داشته باشد که قرار شد آن را من بنویسم. من تمام تمرکزم را گذاشتم روی داستان زنها. داستان مردها را هم امیررضا از روی راشهای فیلم نوشت. یک چیزهایی بهش اضافه کردیم و یک چیزهایی کم کردیم که در نهایت شد همین چیزی که میبینید. اما کلاً قبل از این نمایش، همیشه من و امیررضا مشورت میکردیم. در این نمایش، من هم به عنوان نویسنده و هم بازیگر با گروه همکاری داشتم. دلیل بازی کردن من هم این بود که ما خیلی فرصت نداشتیم دنبال بازیگر بگردیم و من جنس بازیهایی را که امیررضا میخواست میشناختم. بنابراین تصمیم گرفتیم که من بازی کنم. این کار با سایر کارهای کوهستانی تفاوتهای فاحشی دارد که خودش هم در کنفرانس مطبوعاتی به آنها اشاره کرد. اما فکر میکنم « کوارتت» برای دوستداران نمایشهای کوهستانی شوکآور بود چون این نمایش برخلاف نمایشهای قبلیاش خیلی مونولوگ داشت، نه؟ در «در میان ابرها» هم خیلی مونولوگ وجود داشت البته چند تا دیالوگ هم بود. ولی فکر میکنم در این نمایش مونولوگ خیلی کمک میکند. چون شخصیتهای نمایش اصولاً شخصیتهایی نیستند که بتوانند زیاد دیالوگ داشته باشند و همهی مشکلشان این است که نمیتوانند با بقیه ارتباط برقرار کنند و معمولاً در ذهنیات خودشان زندگی میکنند. بله، فرق میکند با کارهای قبلی کوهستانی. البته از نظر بازی خیلی به نمایش رقص روی لیوانها نزدیک است. اما بعد از رقص روی لیوانها، بازیگری در کارهای امیررضا خیلی تغییر کرد و استریلیزه شد. در این نمایش باز هم بازیها برگشته است به نمایش رقص روی لیوانها. بخشی از این تغییر هم محصول تجربهی آلمان است؛ چون در آلمان که با بازیگران آلمانی کار میکردیم ذهنیت ما خیلی نسبت به بازیگری عوض شد. امیررضا کمی در بارهی بازی کردن و شیوهی بازی گرفتن از آنها دچار تردید شد و به طور کل تجربهی اجرا در آلمان خیلی روی ما تأثیر گذاشت. در آلمان ما به مدت دو ماه هر روز هشت ساعت تمرین میکردیم و در تمرینها متن شکل میگرفت و این تجربه خیلی روی نمایشهای بعدی امیررضا اثرگذار شد. بعد از آن فکر میکنم نگرش امیررضا کوهستانی نسبت به متنهایش عوض شد.
یعنی شما و آتیلا پسیانی و باران کوثری و حسین معجونی تصوری که از بازیگری داشتید را کنار گذاشتید و با توجه به تغییر نگاه کارگردان به بازیگری کار کردید؟ در کارهای قبلی امیررضا، مثل«تجربههای اخیر» و «در میان ابرها»، بازیها استریلیزه شده است. یعنی آدمها اینقدر رئال بازی نمیکنند که بخواهند مثل حرف زدن ما حرف بزنند. خیلی از اصواتی را که ما در زندگی روزمره به کار میبریم استفاده نمیکنند. حرکات خیلی شسته ـ رفته است. جملات را کامل و درست ادا میکنند. در حالیکه در این نمایش اینجوری نیست و ما خواستهایم بازیگران همانطور که آدمهای عادی حرف میزنند حرف بزنند. اصطلاحاً حشو و زواید زیاد دارد. من فکر میکنم نگرش کوهستانی به بازیگری عوض شد. یعنی داشت به آن سمتی میرفت که بازیهایش داشت خیلی تئاتری میشد. حالا میگویند سینمایی؛ که شاید به خاطر میمیک صورت باشد اما به لحاظ متن، کارها داشت خیلی تئاتری و استریلیزه میشد که در این نمایش کارگردان دوباره برگشت به تجربیات چهار سال پیش و آن نوع بازی گرفتن از بازیگرها. معمولاً کارهای امیر کوهستانی وجه اجتماعی پررنگی دارد. اما بعضی از تماشاگران بعد از تماشای «کوارتت» میگفتند که در اینجا او خودش سکوت کرده و اجازه داده شخصیتهای نمایش حرفشان را بزنند. آیا این برمیگردد به تغییر نگاه کارگردان ـ و البته شما به عنوان یکی از نویسندگان نمایش ـ به مقولهی تئاتر؟ همینطور است. این نمایش نمیخواهد حرفهای خیلی گنده بزند. درست است که ما در بارهی دو قاتل و حواشی اینها حرف میزنیم اما تلاش کردیم که یک حرف گندهی اجتماعی نزنیم؛ مثلاً اینکه جامعه اینطور است و از این حرفها. در فیلم مستندی که ساختم، و همانطور که گفتم یکی از دو داستان این نمایش از آن برداشت شده، قاتل و مقتول برادر هستند. من خیلی به رابطهی هابیل و قابیلی این دو نفر پرداختم و سعی کردم نگاهی اسطورهای داشته باشم. در حالیکه امیررضا این نگاه را دوست نداشت و طبعاً در نمایش وارد نشد. کارهای کوهستانی خیلی اجتماعیست؛ نه به معنای تحلیل وقایع، بلکه به این معنا که در بارهی مسایل روز حرف میزند. مثلاً در «در میان ابرها» به مهاجرت میپردازد و آدمهایش آنقدر به روز هستند که میشود لمسشان کرد. در این نمایش، بله، اجازه داده تا شخصیتها حرف بزنند. بدون اینکه قضاوتی در بارهی آنها صورت بگیرد. مخاطب خیلی با شخصیتهای قاتل نمایش همذاتپنداری میکند. یک نکتهی جالب هم به کار بردن ویدیو و ال.سی.دی در صحنهآرایی بود. چهار تا بازیگر بدون حرکت خاص مونولوگهایی را ارایه میکنند. به همین دلیل مخاطب فکر میکند آیا به تماشای تئاتر آمده یا در مراسم نمایشنامهخوانی شرکت کرده. اصلاً دلیل استفاده از ویدیو و ال.سی.دی چه بود؟ قرار اولی که ما داشتیم این بود که بازیگران واقعاً از روی متن بخوانند. یعنی متنی جلویشان باشد و این را ورق بزنند و بخوانند و بیایند دوربین را تنظیم کنند. همهی این کارها را خود بازیگر میکرد. حتا ما میکروفون گذاشتیم برای بازیگرها. اینکه میگویند در تئاتر صدا باید به طور مشخص شنیده شود و وقتی پشت به صحنه میکنید آنقدر باید بلند حرف بزنند تا تمام تماشاگران پشت سرتان بشنوند؛ ما این قاعدهها را کنار گذاشته بودیم و میکروفون جلوی بازیگران قرار داده بودیم تا بازیگر خیلی رئال، همانطور که همه حرف میزنند، حرف بزند و در سالن تئاتر شنیده شود. قرار بود بازیگران از روی متن نمایش بخوانند. که کارگردان بعد این را حذف کرد. چون تمرکز بازیگران به هم میخورد که همهاش به متن نگاه کنند و حرف بزنند و دوباره به متن نگاه کنند. ترجیح دادیم اینجوری باشد. ویدیو و ال.سی.دی هم یک ایدهی طراحی صحنه بود. طراحی صحنه هم مال الان نیست. حدود چهار سال پیش امیررضا میخواست روی نمایشی کار کند که طراحی صحنهاش اینگونه بود. در واقع چهارتا بازیگر باشند که رو به یک سری تماشاگر حرف میزنند و تصویر بازیگر پشتیشان روی ال.سی.دی بالایشان پخش شود. بعد این ایده عوض شد و قرار شد که بازیگری که دارد حرف میزند تصویرش روی چهارتا ال.سی.دی نمایش داده شود. این ایدهی طراحی صحنه بود و خیلی نمیتوانم دربارهاش نظر بدهم که چقدر درست بوده. اما به نظرم در «کوارتت» خیلی خوب جواب داده است. چون بازی بازیگران، حداقل بازی دخترها، خیلی درونیتر است و این تصویر کلوزآپ خیلی به آنها کمک میکند.
فکر میکنم کار را دشوارتر هم کند. چون میمیک صورت بازیگر کاملاً دیده میشود. بله، تماشاگر صورت را میبیند. بازیها نسبت به بازیگران تئاتر خیلی باید کنترل شدهتر باشد. در حالیکه بازیگران تئاتر میتوانند دست و پایشان را تکان دهند. من چون خودم روی صحنه هستم میبینم که این نوع بازی خیلی انرژی میگیرد و بازیگر فشار زیادی را متحمل میشود. چون باید همهاش خودت را کنترل کنی، احساساتت را کنترل کنی و به شکل ظریفی بروز بدهی و این فشار روانی زیادی به بازیگر وارد میکند. چون نمیتوانی از حرکت بدنت استفاده کنی و این انرژی هی در تو باقی میماند. این نوع بازی سخت است. چون کوچکترین حرکت پلک را تماشاگر میبیند. مثلاً چندتا از دوستانم میگفتند مهین! داشتی آب میخوردی انگشت کوچکت میلرزید. یعنی تماشاگر کوچکترین حرکت پلک و لرزش لب را میبیند. «رقص روی لیوان» و «در میانابرها» در خارج از ایران به موفقیتهای زیادی دست پیدا کردند. آیا قرار است «کوارتت» هم در خارج از ایران به روی صحنه برود؟ بله. از اول قرار بود این کار در خارج از ایران تهیه شود و هزینهاش را هم آنها بدهند تا روی صحنه ببریم. حالا در ایران، مرکز هنرهای نمایشی هزینهاش را داد و قرار شد اینجا در تالار مولوی اجرا کنیم. منتها قرار است «کوارتت» در اردیبهشت ماه در فستیوال بروکسل اجرا شود و بعد هم در فستیوالهای وین و هانوفر به روی صحنه برود. در واقع این سه فستیوال تهیه کنندهی کار قبلی ما بودند. به همین خاطر آمدند کار را دیدند و احتمالاً در ماه مه سال آینده در آنجا اجرا خواهد شد.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
آرشیو ماهانه
|