تاریخ انتشار: ۲۴ مرداد ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
ما و غرب، بخش دوازدهم: گفت‌وگو با دکتر احمد زیدآبادی، روزنامه‌نگار:

غرب ما را با خاورمیانه یک‌کاسه نمی‌کند

مجتبا پورمحسن

دکتر احمد زید‌آبادی روزنامه‌نگار شناخته‌ شده‌ای‌ست. او را بیشتر به عنوان تحلیلگر مسایل خاورمیانه می‌شناسند. او رسانه‌ها را عامل مهم بی‌اعتمادی ایران و غرب می‌داند‌. گفت‌وگوی زمانه را با احمد زید‌آبادی از اینجا بشنوید یا در زیر بخوانید:



آقای زیدآبادی! به نظر شما ریشه‌ی چالش بین مردم ایران و غرب در کجاست؟

تا آن جایی که من می‌بینم چالش خاصی بین مردم ایران و مردم غرب وجود ندارد. یک سلسله چالش بین دولت‌های ایران و غرب در ۱۵۰سال اخیر وجود داشته است:
در دوران استعمار قاعدتا انگلیس و روسیه در امور سیاسی ایران دخالت می‌کردند و این خواه ناخواه تأثیراتی منفی بر روشنفکران و توده‌ی‌ مردم می‌گذاشت.

بعد از جنگ جهانی دوم‌، پس از این‌که ایران اشغال شد،‌ همچنین در دوران ملی شدن صنعت نفت که مصدق سر کار آمد و کودتایی که توسط آمریکا و انگلیس در ایران اتفاق افتاد، تأثیراتی بر ذهن روشنفکران و بسیاری از طبقات مردم نسبت به سیاست‌های کشورهای غربی گذاشت.

در دوران رژیم پهلوی هم، خواه‌ ناخواه، به دلیل این‌که بسیاری از ایرانی‌ها با استبداد موجود مبارزه می‌کردند و غربی‌ها هم به نحوی با رژیم شاه متحد بودند، باز یک سلسله چالش‌ها بین طبقات‌ مردم با سیاست دولت‌های غربی به وجود آمد.

اما واقعیت این است که مردم ایران هیچ وقت نسبت به مردم کشورهای غربی حس منفی نداشتند. بعید می‌دانم غربی‌ها هم تصوری نسبت به ایرانی‌ها داشته باشند. در حال حاضر بین دولت ایران و دولت‌های غربی چالش‌های زیادی هست. بنابر این، دولت‌ها سعی می‌کنند این چالش‌ها را به چالش‌های طبقات مردم نسبت دهند.

اما وقتی رسانه‌ها به سراغ مردم می‌روند آنها، احتمالا تحت تأثیر همان جو رسانه‌ای، می‌گویند مشکلی نداریم. دولت‌مردان هم همین را می‌گویند. اما ما این فضای بی‌اعتمادی را می‌بینیم. این بی‌اعتمادی ریشه‌اش کجاست؟

ببینید! اول این‌که وقتی از جانب مردم دو کشور حرف می‌زنیم، فقط می‌تواند متکی بر نظر‌سنجی‌های دقیق و آمار و اطلاعات باشد. چنین چیزی الان وجود ندارد.
بعد هم ملت‌های غربی، به دلیل تبلیغاتی که مسلمانان و دولت ایران را حامیان تروریسم معرفی می‌کند، حساسیتی بروز می‌دهند. اما من در ایران اصلا چنین چیزی را ندیده‌ام؛ یعنی اگر مردم در خیابان یا هر جای دیگر یک خارجی را ببینند، برخوردشان نه تنها عادی‌ست‌، بلکه حتا سعی می‌کنند به نحوی به او نزدیک شوند و سلام و علیکی به انگلیسی با او داشته باشند‌. حس عاطفه‌ی خودشان را به نحوی به او بروز می‌دهند. برای همین، اکثر کسانی که به ایران می‌آیند خود را در بین مردم در جوی کاملا متفاوت می‌بینند. بنابر این، باز هم می‌گویم که تصور نمی‌کنم بی‌اعتمادی بین مردم وجود داشته باشد‌. وقتی از «مردم» حرف می‌زنیم،‌ قاعدتا حد وسطش همین‌ مردم کوچه و بازار است. و گرنه، قطعا در غرب هم افرادی هستند که ممکن است‌ نسبت به هر چیزی که ایرانی یا مسلمان باشد، حس خوبی نداشته باشند. در ایران هم طبقاتی هستند که، به علت القائات، ممکن است نگاهی اساسا منفی نسبت به مردم غرب، مسیحیان یا هر چیزی که فرنگی باشد‌ داشته باشند. البته تصور می‌کنم اینها لایه‌های نازکی هستند. عموم مردمی که ما در کوچه و خیابان می‌بینیم، لااقل تا جایی که من با مردم تماس دارم، چنین حسی نسبت به غربی‌ها ندارند.

فکر می‌کنید مردم غرب و مردم ایران نسبت به یکدیگر شناخت مناسبی دارند؟

بدون شک نه. کسانی که رفت‌وآمد دارند و از مرزها عبور کرده‌اند، ممکن است شناختی پیدا کرده باشند؛ که البته آن هم دقیق نیست‌؛ چون مثلا وقتی یک ایرانی به غرب می‌رود ممکن است واقعا با تمام زوایای آن‌جا آشنا نشود. ایرانیانی بوده‌اند که به غرب رفتند اما آن نکته‌های مثبت، مثل دموکراسی‌، آزادی بیان و ازین قبیل بحث‌های عمومی را ندیدند. چون تخصص یا علاقه‌شان نبوده. بیشتر به نحوه‌ی حجاب و روابط زن و مرد و ازین قبیل چیزها نگاه کردند. بعد هم با حالت انزجار برگشتند. ممکن است یک غربی هم که به این‌جا می‌آید همین حس را پیدا کند. در صورتی‌که آنهایی که تا اندازه‌ای باسواد و روشنفکر و اهل مطالعه هستند، معمولا سعی می‌کنند جنبه‌های مثبت طرف را هم ببینند. در نهایت هم تصوری خوب یا واقع‌بینانه پیدا می‌کنند. اما مردمی که مسافرت نکرده‌اند، خواه ناخواه، ممکن است تحت تأثیر این تبلیغات قرار گیرند. در ایران،‌ کسانی هستند که، تحت تأثیر رسانه‌ها، فکر می‌کنند در غرب یکسری بی‌اخلاقی، بی بندوباری و تجاوز و طلاق است و هیچ چیز روی هیچ چیز بند نیست؛ خیال می‌کنند آن‌جا جامعه‌ی شدیدا بحران‌ زده‌ای‌ست و ایدئولوژی‌های این‌جا باید به آن‌جا صادر شود که اوضاع‌ بهتر شود‌. این‌ها البته در باورهای عمیق‌شان نیست.
اما همین مردم در ذهن‌شان تناقض دارند و این تناقض را بروز هم می‌دهند. مثلا گاهی می‌گویند: هر چه دروغ و فساد است مال ماست و آنها خیلی راحت زندگی می‌کنند. اما گاهی هم، چون تصوری برخاسته از جامعه‌ی‌ بسته و رشد نیافته دارند، زود تحریک می‌شوند و زود دست به اقداماتی رادیکال می‌زنند. خلاصه این عدم تماس قطعاً در تصویر‌های نادرست و متقابل تأثیر دارد.

گمان نمی‌کنید غربی‌ها الان مردم ایران را همپای مردم عربستان می‌دانند که ۱۹ نفرشان در عملیات تروریستی یازده سپتامبر دست داشتند؟ آیا این به نظر شما تأثیری منفی نداشته است؟

من در آن جامعه زندگی نمی‌‌کنم و با افکار عمومی، به طور عینی، مواجه نیستم‌. اما آن‌چه در مطبوعات‌شان می‌نویسند این طور نیست. در همه‌ی مطبوعاتی که من به آنها دسترسی دارم همیشه مردم ایران را از مردم خاورمیانه جدا می‌کنند. یعنی الان تصویری که رسانه‌های غربی از وضعیت خاورمیانه ایجاد می‌کنند این است که مردم ضدغربی هستند و گرایش به افراط‌گرایی دارند اما دولت‌هایشان معتدل هستند‌. در ایران کاملاً به عکس است: مردم ایران گرایش به اعتدال و روابط خوب باغرب دارند اما دولت‌شان رادیکال و افراط گراست. این را هر گاه در باره‌ی ایران صحبت می‌شود می‌توان در همه‌ی رسانه‌ها دید. اما این که مردم کوچه و بازار آنجا چه تصویری دارند، کسی می‌تواند تشخیص دهد که همان جا باشد.

آقای زیدآبادی! رسانه‌ها نقش مهمی در این قضیه دارند. اینطور نیست؟

بدون شک. رسانه‌هایی هستند که ما بیشتر به آنها دسترسی داریم. ممکن است در غرب این رسانه‌ها را اصلا نخوانند. نشریات مهمی هم هست که فقط بر روی افکار یک ایالت یا یک شهر یا یک روستا یا یک بخش تأثیر می‌گذارد. آنها را، چون در سطح کلان نیست، ما دنبال نمی‌کنیم. در واقع، نوشته‌های آن روزنامه‌ها و همین‌طور برنامه‌های تلویزیون‌های به اصطلاح خصوصی که برای منطقه پخش می‌شود اهمیت دارند...

اما در کشور خودمان، روزنامه‌ی کیهان، که یک روزنامه‌ی بسیار کم‌تیراژ است و مخاطب بسیار محدودی دارد، وقتی یادداشتی می‌نویسد در روابط ایران با کشوری دیگر مشکل به وجود می‌آورد؛ یا روی نگاه یک کشور نسبت به مردم ایران تأثیر می‌گذارد. آیا فکر نمی‌کنید حتا همین رسانه‌ی بسیار کوچک هم گاهی تأثیرهای بسیار بزرگی می‌گذارد؟

بله، من گفتم که رسانه‌ها می‌توانند تأثیر مثبت یا منفی بگذارند. اما روزنامه‌ی کیهان حسابش جداست. حساسیت مطلب کیهان از این جهت بود که تصور می‌شود مدیر مسئول کیهان، که نویسنده‌ی آن مقاله بود، نماینده‌ی رهبری ایران محسوب می‌شود. البته ایشان نماینده‌ی ولی‌فقیه در مؤسسه‌ی کیهان است، ولی این‌که آیا دیدگاه‌های ایشان دقیقاً همان دیدگاه‌های ولی فقیه است، این محل مناقشه است. چون مؤسسه‌ی اطلاعات هم هست؛ آن‌جا آقای دعایی مدیر مسئول و نماینده‌ی ولی فقیه است، ولی هیچ‌وقت کسی دیدگاه‌های آن روزنامه را دیدگاه‌های رهبران ایران تلقی نمی‌کند.
شاید آن‌چه که موجب می‌شود بر روی کیهان این‌قدر تاکید شود‌، این است که خود این روزنامه طوری جا انداخته است که گویی سخنگوی نظام است. این را من در یک مقاله‌ای به حکومت هشدار داده بودم که نگذارند این تصویر شکل بگیرد. اما این تصویر به هر حال در داخل هست که گویی کیهان نماینده‌ی آن بخش بسیار تند‌روی حکومت است و کارها را انجام می دهد، پرونده سازی می‌کند و... تا حالا هم هر پیشنهادی که کرده، سیستم هم به نحوی همان راه را رفته؛ بنابر این در داخل همه این‌گونه تصور می‌کنند. ظاهراً این تصور به خارج از مرزهای ایران هم رفته. بحرینی‌ها و کشورهای خلیج فارس هم همین تصور را از روزنامه‌ی کیهان دارند که گویی آقای شریعتمداری مرد اصلی پشت صحنه‌ی سیاست ایران است و هر چه او می‌گوید چند وقت بعد مسئولان بلندپایه به همان عمل می‌کنند.

پس شما اعتقاد دارید که چالش عمده‌ای بین مردم ایران و مردم غرب وجود ندارد؟

شاید بتوان گفت به طور کلی بین مسلمان‌ها و غیر مسلمان‌ها در دنیا مشکلی در حال شکل گیری‌ست‌. اما این مشکل معمولاً شامل مسلمانان تندرو است؛ مسلمان‌های میانه‌رو قاعدتاً مشکلی ندارند. به ویژه مردم ایران، هم به دلیل سابقه، هم به دلیل مشی معتدل و روحیه‌ی مسالمت جویی که دارند، اکثریت قریب به اتفاق‌شان مشکلی ندارند. هرچند بالاخره در هر جامعه‌ای یک گروه حاشیه‌ای هم هست. و گاهی ممکن است این حاشیه‌ها از لحاظ اجتماعی حاشیه‌ای باشند اما سهم بزرگی از قدرت داشته باشند.


------------------------------------

ديگر گفت‌وگوهای «ما و غرب».

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)