نگاهی به مجموعه داستان «کجا ممکن است پیدایش کنم» نوشته هاروکی موراکامی
مخرج مشترک رنجهای جهانی
مجتبا پورمحسن
گویا باید باور کنیم که جهان ادبیات داستانی، امروز تحت سیطره نویسندگانی قرار گرفته که یا همچون جامپا لاهیری و هاروکی ماروکامی شرقیاند؛ اما در فرهنگ غرب زندگی کردهاند و یا آفریقاییهایی هستند که همچون سوزان لوری پارکس، نمایشنامهنویس اگر چه سیاهپوستند، اما امریکایی محسوب میشوند. شاید عامل موفقیت این نویسندهها، فاصله گرفتن طبیعیشان از هر دو فرهنگ است. آنها به دلیل زندگی در مکانی غیر از زادگاهشان، از فرهنگ اجدادی خود فاصله گرفته و نگاهی انتقادی به آن دارند و در فرهنگ جدید هم هر چقدر که به آنها نزدیک شوند، یقیناً مثل یک غربی، غربی نشدهاند. این فاصله از هر دو سو، به سود این نویسندگان شده و آنان را به نویسندگانی تبدیل کرده که داستانهایشان موطن مشخصی ندارند؛ اما از فرهنگهای مختلف تغذیه میکنند.
طرح جلد «کجا ممکن است پیدایش کنم» نوشته هاروکی مواراکامی و ترجمه بزرگمهر شرفالدين
یک ژاپنی با شلوار جین و تیشرت هاروکی موراکامی یکی از همین دست نویسندگان است. نویسندهای ژاپنی که عمده شهرتش را مدیون چاپ آثارش در آمریکا و نشریات معتبر ادبی این کشور از جمله «نیویورکر» است. همچنان که دو تا از داستانهای کتاب «کجا ممکن است پیدایش کنم» در مجله «نیویورکر» چاپ شده است. همانطور که مترجم در مقدمه کتاب آورده، ژاپنیها چندان میانهای با هاروکی موراکامی ندارند. چون خبری از فضا و آداب و رسوم ژاپنیها در آثار او نيست. نویسنده تمایلی به ضدیت با این فرهنگ ندارد؛ اما شیوه نوشتن او و نگاه منحصر به فردش به هستی، داستانهایش را عاری از چارچوبهای جغرافیایی میسازد. یکی از اصول داستاننویسی، دست گذاشتن روی جزییات و اشاره به نشانهها و برچسبهایی است که فضای داستان را به واقعیت تبدیل کند. اما هاروکی موراکامی این کار را انجام میدهد؛ بی آن که به نشانه خاصی اشاره کند. مثلا در داستان «سگ کوچک آن زن در زمین» راوی داستان با ظرافت حرکات دست زنی را که در رستوران هتل نشسته است، زیر نظر میگیرد و توصیف میکند و همچون قاعده شلیک گلوله از تپانچهای که در داستان میآید. از این توصیفها به موقع استفاده میکند اما هیچگاه داستان او لیبل مکانی مشخص را به خود نمیگیرد. ممکن است در داستانهای او از کیوتو یا شهر دیگری از ژاپن یا هر جای دیگر نام برده شود، اما داستان به راحتی از این نامها عبور میکند و فضای اختصاصی داستان خود را شکل میدهد. هتلی که راوی داستان «سگ کوچک آن زن در زمین» در آن اقامت دارد، در هر کجایی میتواند باشد. هاروکی موراکامی را با ریموند کارور مقایسه کردهاند. اما آثار موراکامی از نظر فضا سازی از آثار کارور جلوتر است.
جهان یک نویسنده در چند صفحه یکی از ویژگیهای داستانهای مجموعه «کجا ممکن است پیدایش کنم» تعدد داستانها در یک داستان است. گاهی داستانی از روایتی شروع میشود و در ادامه ربطی به داستان پیدا نمیکند؛ اما اضافه به نظر نمیرسد. نویسنده در این داستانها، داستانهای متعددی را گاه حتی در یک جمله در داستان میگنجاند. داستان «فاجعه معدن در نیویورک» که انعکاس مرگاندیشی نویسنده است، از روایت معدنچیهایی که زیر آوار گیر کردهاند، آغاز میشود. جایی که معدنچی پیر به همکارانش توصیه میکند: بسیار خب، همه «سعی کنید زیاد نفس نکشید. هوای زیادی برایمان باقی نمانده.» اما به یکباره نویسنده این فضای هیجانانگیز و سرشار از Climax را رها میکند و وارد قصهی دیگری میشود که ظاهری عافیتطلبانه دارد. اما در ادامه در مواجهه راوی با مرگ (که تم اصلی داستان است) حل میشود. مرگ، عدم، فقدان، ویژگیهای اصلی داستانهای کتاب است. در داستان «راه دیگری برای مردن» سربازانی که شکست را پذیرفتهاند و میدانند چه بر سرشان خواهد آمد، تا آخرین لحظه ممکن دستورات را اجرا میکنند و به فجیعترین شكل ممكن اسیرانشان را میكشند. تصورش خیلی سخت است كه سربازی با چوب بیسبال بر سر یك اسیر جنگی بكوبد. یا سرباز دیگری با نیزه به شكم سرباز چینی حمله میكند؛ آن قدر كه دل و رودهاش بیرون میریزد. نگاه نویسنده در داستان «راه دیگری برای مردن» نگاهی تقدیرباورانه است. آدمهای جنگ، همه ناگزیر درگیری جنگی شدهاند كه سرنوشتش معلوم است.
داستان «كجا ممكن است پیدایش كنم» یكی از برجستهترین داستانهای كتاب است. اين داستان هم از جایی شروع میشود كه هیچ ربطی به تم اصلی داستان ندارد؛ اما به خودی خود، میتواند شروع مناسبی برای یك داستان باشد. زنی از یك كارآگاه جوان میخواهد شوهرش را پیدا كند. شوهرش در حالی كه در فاصله دو طبقه از یك برج ناپدید شده؛ در حالی كه همه چیز، عادی جلوه میكند و هیچ نشانی مبنی بر به قتل رسیدن وجود ندارد، كارآگاه جوان و برخی ساكنان ساختمان در آینهای، به هستی خود فكر میكنند. داستان حالت پلیسی-جناییاش را از دست میدهد و به یك اثر «هستیشناختی» تبدیل میشود.
هاروكی موراكامی، كارور نیست همان گونه كه گفته شد، خیلیها موراكامی را كارور جدید نامیدهاند. درحالی كه كارور تفاوتهای اساسی با داستانهای موراکامی دارد. اگر چه هر دوی این نویسندهها از نثر سادهای بهره میجویند كه سرمای خاصی نیز در آن نهفته است، اما داستانهای موراكامی ماجرا محورتر است. اگر كارور در فضاهای بسته نگاه هستی شناختیاش را بروز میدهد، راوی داستانهای موراكامی وارد جامعه میشود؛ اما در انبوه جمعیت همچون كارور به جهان مینگرد. توضیح این نكته ضروری است كه نگاه هستیشناسانه به جهان، اساس اثر هنری است و این ویژگی منحصر به داستانهای كارور نمیشود. هاروكی موراكامی، نویسندهای است كه نگاهش مرز ندارد و به همین دلیل میتواند به عنوان نویسنده جهان امروز مورد استقبال قرار گیرد. چون او از رنجهایی حرف میزند كه به فرهنگ خاصی ربط ندارد. رنج داستانهای موراكامی مخرج مشترك فرهنگ جهانی حاكم بر كرهی خاكی است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|