خانه > شهرنوش پارسیپور > Oct 2009 | |
Oct 2009به روایت شهرنوش پارسیپور ـ شماره ۱۵۰ رویای اروپااز طریق خواندن کتاب آذر نفیسی متوجه میشویم که رویای به غرب رفتن الزاما نه یک رویای ایرانی، بلکه یک رویای جهانی، به ویژه جهان اسلام است. ما با خیرگی به غرب نگاه میکردیم. به غرب آمدیم و حالا داریم غرب را تغییر میدهیم. چنین است که امروز آذر نفیسی برای همان غربیانی مینویسد که عمری در خواندن کتابها و آموختن از فرهنگ آنان نیرو گذاشته بود. به روایت شهرنوش پارسیپور ـ شماره ۱۴۷ آینه نازک حضور گراناز موسویگراناز موسوی، متولد سال ۱۳۵۲ شاعر بااستعدادی است که اخیراً وارد کار سینما نیز شده است. گراناز از دسته شاعرانی است که میان ایران و جهان سرگردان است. او گاهی در ایران و گاهی در استرالیا زندگی میکند. اکنون با آغاز فعالیت سینمایی، لاجرم میدان گستردهتری برای حرکت پیدا خواهد کرد و بیشک این در شعرش اثرگذار خواهد بود. با خانم نویسنده ـ شماره ۶۱ «زنان بدون مردان» از کتاب تا ونیزامسال فیلم «زنان بدون مردان» ساخته شیرین نشاط در فستیوال ونیز برنده جایزه شیر نقرهای شد. از آن جایی که کتاب زنان بدون مردان را من نوشتهام دوستانی در بخش پرسش و بینش رادیو زمانه از من خواستند در این باره بنویسم. من در این فیلم بازی نیز کردهام. اما پیش از آن که به شرح ماجرای ونیز بپردازم، چنین به نظرم میرسد که درباره روند تهیه خود فیلم صحبت کنم. گزارش یک زندگی ـ شماره ۱۳۰ «من برتر» مادرمبر این پندارم که تصویر مردانهای که اغلب افراد از خدا در ذهن دارند، تصویری است که زنان در ذهن فرزندانشان کاشتهاند. آنها تصویر آرمانی من برتر خود را به فرزندانشان تلقین میکنند و خدا حالتی مردانه پیدا میکند. مادر که اما هرگز مرد بزرگی را در اطراف خود ندیده بود تا از او الگویی بسازد، چهره زنانهای را به عنوان خدا در آسمان بالا برده بود. به روایت شهرنوش پارسیپور ـ شماره ۱۴۸ آرمانگرایی صرف به هلاکت میانجامدکتاب «کلاغ و گل سرخ» که در تابستان ۱۳۸۸ در آلمان منتشر شده، شرح دوران زندان مهدی اصلانی، چریک فدایی شاخه اکثریت را در بر میگیرد. او به صراحت میگوید که نسبت به سازمان سیاسیاش انتقاد دارد و از آنها جدا شده است. پیشدرآمد کتاب نشان میدهد که مهدی اصلانی طرحی برای نوشتن یک خاطرات کامل سهبعدی داشته است. گزارش یک زندگی ـ شماره ۱۲۹ شاهزادهای که «شما» نمیگفتگفت و گو از غرور اشرافی مادرم بود که یاد شاهزاده «توهاها» افتادم. این شخصیت محترم پدر شوهرخاله من بود. این شاهزاده که مدتی وزارت احمدشاه را به عهده داشته، هرگز به کسی «شما» نمیگفته و همه را «تو» خطاب میکرده است. اما گاهی مجبور بوده چند نفر را با هم مورد خطاب قرار دهد. در این حالت برای آن که از ضمیر «شما» استفاده نکند، آنها را «توهاها» خطاب میکرده است. به روایت شهرنوش پارسیپور ـ شماره ۱۴۹ در قلب من درختیستهنگامی که ما غزل حافظ یا مولانا را شعر میدانیم، بسیار مشکل خواهد بود تا به سرودههایی که شاعران جوان متولد دهههای چهل و پنجاه و شصت میسرایند نیز شعر بگوییم. این افراد اغلب خود اعتراف میکنند که قوانین عروض و قافیه را نمیشناسند. البته سرودههای آنها اغلب از معنا و مفهوم قابل تأملی برخوردار است، اما شباهت چندانی به شعر در مقام آنچه حافظ و مولانا و یا فروغ و سپهری برای ما باقی گذاشته اند ندارد. من اشکالی نمیبینم که تا پیدا شدن اصطلاحی مناسب برای این نحوه سخن، این نوع سروده ها را «شعرواره» بنامیم. با خانم نویسنده - شماره ۶۰ به یمن اهریمنشهرنوش پارسیپور: در دیالکتیک ایران باستان اهریمن و اهورامزدا دائم در ستیز با یکدیگر هستند. اهورامزدا یکسره خیر و پاکیزگی ست و اهریمن یکسره شر و کثافت. انسان از این دنیایی که تا این حد سیاه و سپید است وحشت میکند و در عین حال به شک میافتد. «تاریکی» برای خودش معنا دارد. اندرون بدن ما در تاریکی قرار گرفته است. اگر ما دل و رودهمان را در معرض نور قرار دهیم جان خود را از دست خواهیم داد. بنابراین ما خواسته ناخواسته جزو ابواب جمعی اهریمن محسوب میشویم. گزارش یک زندگی ـ شماره ۱۲۸ شاهزاده خانم آس و پاسمادر که ما او را «شاجان» به معنای «شازده جان» خطاب میکنیم، به راستی باور دارد که یک شاهزاده خانم است. مقرر کرده است که ما سه بچه هر روز صبح دست او را ببوسیم و بگوییم سلام شاجان! او این روش را از خواهرزادهاش آموخته است که دختر احمدشاه قاجار است. این بانو در اروپا و آمریکا زندگی تشریفاتی برای خود داشت. مقرر چنین بود که بچهها دست او را ببوسند. به روایت شهرنوش پارسیپور ـ شماره ۱۴۶ راستی تخمه هم میفروشند؟شیما کلباسی، مبتکر سبک اشعار موازی است که به صورت افقی عمودی قابل خواندن هستند. او همچنین نخستین شاعر ایرانی است که به نوشتن اشعار دونفره با شاعران غیر همزبان پرداخته است. خانم کلباسی به تازگی مجموعه شعر «سنگسار» را به زبان فارسی منتشر کرده است. روشن است که طراحی پدیده کریه سنگسار، کار مشکلی است. شاعر نهایت کوشش خود را کرده است تا بار این کراهت را به خواننده منتقل کند. اما درگیر کار سختی شده است. |
لینکدونی
آخرین مطالب
آرشیو ماهانه
|
از دست ندهید | ||||
افزایش قیمتها |
خشونت نمایشی |
تحصن برای ستوده |
کنسرتویی برای ویلننوازان |
تاملات شکوفه تقی |