خانه > نيلگون > Jan 2009 | |
Jan 2009بررسی تطبيقی عقلانيت در اسلام و غرب (۱۳) پيروزی جزمياتپس از غزالی، بزرگ ترين انديشمندان فلسفی در تمدن عربی اسلامی، از چند استثنا که بگذريم، همواره در توانايیهای عقلی انسان تشکيک کردند و منطق اثباتی را خفيف داشتند؛ آنها بر تقدم ايمان و مرجعيت بی چون و چرای سنت و شريعت تأکيد کردند. عقل نزد آنان منحصر می شد به استفاده از منطق قياسی، و هرگز اين نظر مورد قبول واقع نشد که عقل می تواند بدون ياری از وحی و کلام، خود مستقلاً راهش را به حقيقت بيابد. نوآوری در مسايل دينی، معادل بدعت و گاه الحاد دانسته شد. جنگ غزه، روشنفکر ايرانی، و ديالکتيک فاجعهموراليسم ــ يعني همان احساسات «بشردوستانه و غيرايدئولوژيک» ــ فرض را براين می گذارد که همهی مردم دنيا در يک جهان ِ اخلاقی ِ مشترک زندگی می کنند و ارزشهای نيک و بد نيز يونيورسال و جهانشمول اند، در نتيجه، آنچه ما شهامت، رذالت، جنايت، ترور، بی گناهی، ظلم، و غيره می خوانيم، در چشم همه به يکسان معنی پيدا می کنند. آنچه در ميان بروز احساسات «بشردوستانه» از ديده پنهان می ماند، زيرساخت ايدئولوژيک و پيشفرضهای ناخودآگاهی است که در شکل دادن به اين عواطف مؤثر هستند. بررسی تطبيقی عقلانيت در اسلام و غرب (۱۲) انسان شناسی فلسفی معتزله و اشعریاينکه انسان بايد پاسخگوی اعمالی باشد که عليه خدا و ديگران مرتکب شده، پذيرفته میشود اما فراتر از اين حکم کلی، هيچ نظريه حقوقي ای دربارهی مسامحه و قصور و هيچ نظريهای دربارهی مسؤوليت اعمال ناشی از کوتاهی و ندانمکاری که به ديگران صدمه میزند، تدوين نمیشود. موضع صريح اشعری اين بود که، «در مورد همهی افعال که خدا خالق آنها و انسان کسب کنندهی آنها است، خدا دارای قدرتی است که انسانها را به انجام آن افعال برمیانگيزد.» بررسی تطبيقی عقلانيت در اسلام و غرب ـ بخش دوازدهم |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|