خانه > سید ابراهیم نبوی > از این ستون به آن ستون > نوبر، فاطی و عبدل اوباما | |||
نوبر، فاطی و عبدل اوباماسید ابراهیم نبویnabavi@radiozamaneh.com
خبرهای هفته، ۵۹با سلام، اینجانب عل اصغر از دگولس پرس، خبرهای هفته گذشته ایران و جهان و ایتالیا و اوباما در آمریکا و چند کشور دیگه و شهرستانها و محله سابق خانوادگی خانومم را به سمع و عمل شما میرساند.
گرسنه در اجلاس غذا در جریان ملاقات، محمود نفتی در میان مستقبلین با یک تن از آنان که به نظر برلوسکونی میرسید، دست داده و به وی گفت: «چه طوری آقا برلوسکونی؟» وی اظهار داشت: من برلوسکونی نیستیم. من اصغر مسکونی کارمند سفارت ایران هستم.» وی آنگاه برای صرف شام، به دلیل اینکه از برنامه میهمانی اجلاس کنار گذاشته بود، همراه با رابرت موگابه به ساندویچفروشی سر کوچه رفته و سوسیس بندری با آبلیمو صرف کرد. آنگاه محمود نفتی در سخنرانی اجلاس اجلاس سازمان اجلاس سازمان جهانی غذا شرکت کرد و برای حل مشکل غذا در جهان راه حلهای زیر را اعلام کرد: ۱) کشورهای که مواد غذایی ندارند، مانند ایران با فروش نفت میتوانند از کشورهای دیگر مواد غذایی وارد کرده و بخورند. ۲) دولت ایران، همچنان که مشکل چای و نان و برنج خودش را حل کرده، آماده است تا مشکل نان و برنج کلیه کشورهای جهان را در عرض یک هفته یا حداکثر ایکی ثانیه حل کند. ۳) دولت ایران اعلام کرد کلیه کسانی که مشکل گوجهفرنگی دارند، میتوانند با اخذ ویزا به ایران سفر کرده و با قیمت مناسب، سه برابر قیمت جهانی، از میدان ترهبار محله سابق رییسجمهور، این کالای استراتژیک را تهیه کرده و مشکلات غذایی کشورشان را حل کنند. ۴) دولت ایران پیشنهاد کرد، برای حل مشکلات غذایی فلسطین و لبنان، اسراییل باید از روی نقشه جهان حذف شود و به جای آن میدان میوه و ترهبار ایجاد شود. ۵) ایران همچنین پیشنهاد کرد: برای حل مشکلات غذایی خاورمیانه و به خصوص عراق و افغانستان، نیروهای آمریکا باید سریعاً از این کشورها خارج شوند. ۶) دولت ایران پیشنهاد کرد، برای حل کامل مشکل غذا، سازمان جهانی غذا و سازمان ملل متحد باید منحل شده و در محل این سازمانها، مزارع گندم و دامداری ایجاد شود. عملیات سخنرانی محمود نفتی با دادن تلفاتی معادل هفت مبهوت، ۱۲ مجروح ناشی از خودزنی شدید، ۲۰ نفر که از حرص لبهای خودشان را گاز گرفته بودند و چهار نفر که از حرص سکته ناقص کردند، به پایان رسید. حال بیماران و مجروحان خوب گزارش شده است.
فتحعلیشاه: آخ جون علیکم! مونالیزا: گراتسیا
کلاهتان را از سر بردارید
انسانهای نخستین دولت نهم در پی اعلام این خبر، غلامحسین الهام، سخنگوی دولت نهم از دولت برزیل خواستار بازدید از این قبایل و دعوت از آنان برای همکاری با دولت نهم و قبول مدیریت برخی وزارتخانهها و استانداریها را کرد. سخنگوی دولت انگیزه دعوت به کار از این قبایل را یکدستتر شدن و هماهنگی بیشتر میان اعضای دولت دانست. وی توضیح داد: «احتمالاً آنها دستمزد کمتری نیز خواهند گرفت و حرف ما را هم بهتر میفهمند.» عروسی در زیرزمین خانه مککین لطفاً با خدا درست لابی کنید اما علی دایی اظهار داشت: «تیم کویت تیمی نیست که ما کمتر از سه تا بهش بزنیم.» همان آگاهان اظهار داشت: «حاجی! چی داری میگی؟ بازی تموم شد؛ صفر صفر شدیم» علی دایی با تعجب و به نقل از حسین رضازاده اظهار داشت: «یا اباالفضل! با کویت صفر بر صفر شدیم؟» همان آگاهان گفت: «نه بابا، بیخیال! اصلاً با کویت بازی نداشتیم داداش! با امارات بازی داشتیم که صفر بر صفر مساوی کردیم.» به گزارش شاهدان آگاه در پی این واقعه علی دایی محکم دستش را به سرش اصابت کرده و اظهار داشت: «همهاش تقصیر منه. اصلاً حواسم نبود با امارات بازی داریم. با خدا لابی کرده بودم که از کویت ببریم؛ حواسم نبود با امارات بازی داریم، اشتباه شد؛ ببخشید.» کارشناسان فوتبال علت تساوی تیم ملی را بیانگیزگی، احساس سرخوردگی، میل به خودکشی، نومیدی مفرط و نگرانی شدید عنوان کردند. لازم به یادآوری است که دو روز قبل از مسابقه، رییسجمهور با اعضای تیم ملی دیدار کرده و به همه آنها بر و بر خیره شده بود.
افشین عزیز! یارشبهای تار رفت سرپرست تیم پرسپولیس در مورد دلیل رفتن افشین قطبی گفت: «به نظر میرسید قطبی و همسرش برای ماندن در ایران با همدیگر مشکل داشتند. همسر قطبی مایل بود در ایران بماند؛ در حالی که افشین قطبی مایل نبود از ایران برود.» یکی از اعضای هیأت مدیره پرسپولیس نیز به افشای یکی از مسائل پشت پرده رفتن قطبی پرداخت و گفت: «این شایعات دروغ است؛ افشین قطبی مشکل غذایی داشت. او معتقد بود نمکش زیاد است؛ در حالی که هیأت مدیره معتقد بود کمنمک است. به همین دلیل افشین قطبی نتوانست توافق کند و رفت.» اما یکی از آگاهان اعلام کرد دلیل رفتن قطبی این بود که او میخواست با همکارانی کار کند که کارشان را بلد باشند. قطبی گفت: «ولی آنها پاسخ دادند ما نمیتوانیم فقط به خاطر شما یک نفر، تمام قوانین و مناسبات کشور را زیر پا بگذاریم.» به دنبال رفتن افشین قطبی، وی به القاب «سلطان»، «آقا»، «جنتلمن»، «امپراتور»، «مرد»، «قهرمان»، «آدم حسابی»، «نازنین»، «دسته گل»، «عزیز دل»، «یار شبهای تار»، «ترانهای در سکوت» و «یکپارچه آقا» ملقب شد. آگاهان پیشبینی میکنند که تا یکی دو ماه دیگر وی با اسامیای مانند «مرتیکه»، «بیسواد»، «بیادب»، «غربزده»، «جوجه آمریکایی»، «فرصتطلب»، «سوسول»، «عامل دشمن»، «بچه مایهدار»، «وززه» و «سریش» ملقب شود. سوی دیار عاشقان به لنگرود میرویم آگاهان اعلام کردند که علت اصلی این ترافیک، انبوه جمعیتی بود که میخواستند هر چه زودتر تهران را ترک کنند تا در هنگام عزاداری حتماً در محل مناسب باشند. همین آگاهان اعلام کردند مشابه همین صف ۳۰ سال قبل نیز هنگام آمدن آیتالله خمینی به ایران تشکیل شده و ۳۷ کیلومتر مردم از وی استقبال کرده بودند. یک کارشناس رفت و آمد کیلومتری گفت: «خیلی وقتها آدمها همان طوری که میآیند، همان طور هم میروند.» در پی مشاهده صف طولانی اتومبیلها به سوی دریای شمال، یک کودک هشتساله از پدرش پرسید: پدر جان! آیا امام خمینی در دریا غرق شدند یا کوسه ایشان را از بین برد یا دزدان دریایی ایشان را به شهادت رساندند؟ پدر پاسخ داد: نه پسرم، امام خمینی در همین تهران فوت کرد و در همین تهران دفن شد. پسر گفت: پس چرا مردم برای بزرگداشت ارتحال امام میروند کنار دریا؟ هولهای که در شکمش بود «یاساهیرو تاشو» گفت: «همیشه احساس میکردم باید توی شکمم یک هوله باشد، نمیدانم چرا همیشه دستم را با شکمم پاک میکردم و حتی دو سه بار دماغم را با شکمم تمیز کردم. آگاهان گفتند: اه، مردهشورت رو ببرن؛ کثافت! خبرهای ما در همین جا به پایان رسید. ۴۰ سال بعد در همین هفتهامروز پنجشنبه ۱۶ خرداد ماه ۱۴۲۷ هجری خورشیدی برابر با پنجم ژوئن ۲۰۴۸ میلادی، خبرهای امروز را به اطلاع میرسانیم. اجلاس ۷+۸ تشکیل شد در اجلاس ۷+۸ که چهار هزار نفر از جمهوری اسلامی عربی شعبی خلقی ملی مردمی ابوموسی و سه هزار نفر از ۱۴ کشور دیگر شرکت کرده بودند، دو هزار نفر در هنگام شنیدن سخنان سخنرانان به دلیل هیجان بیش از حد مجروح و ۲۰۰ نفر آنان اقدام به خودانفجاری کردند. در پایان با صدور قطعنامهای اعلام شد که «از این پس باید بقیه کشورها از روی کره زمین محو شوند.» «هیچ کس حق ندارد هیچ کار دیگری بکند» «باران فقط حق دارد در کشورهای ۷+۸ ببارد و هوا در این کشورها تا اطلاع ثانوی حق ندارد سرد شود»، «استفاده از بمب اتم برای فقرا لازم است» و «هیچ کس حق ندارد بعد از ساعت هفت صبح بخوابد یا بعد از ساعت ۱۱ شب بیدار بماند.» همچنین کشورهای ۷+۸ به سایر کشورهای جهان اعلان جنگ دادند. در این اجلاس سه فیلم سینمایی نمایش داده شد که تماشاگران پس از پایان نمایش فیلم کارگردانان آن را کتک زدند. اسی بن لادن و اسی بن لاله در برنامه تلویزیونی این هفته پناهگاه «اسی بن لادن» و همسرش «اسی بن لاله» از پناهگاه خود خارج شده و از مکدونالد اسلامسیتی (اسلامآباد سابق) همبرگر خریدند و بدون اینکه شناسایی شوند، به غار خود بازگشتند. منتقدان تلویزیونی، برنامه ریالیتی شو تلویزیونی «پناهگاه» را با «بیگ برادر» که ۵۰ سال قبل محبوبترین برنامه تلویزیونی واقعنما بود، مقایسه کردند. در برنامه تلویزیونی «پناهگاه» هر هفته اسی بن لادن (اسامه بن لادن سابق) از غار خود خارج میشود. اما با وجود اینکه مأموران بسیاری قصد دارند او را بگیرند، موفق به این کار نمیشوند و آنها میتوانند به غار خود برگردند. این برنامه با ۶۸۰ دوربین تلویزیونی همزمان به صورت زنده پخش میشود. اجلاس سازمان جهانی غذا و گرسنگی در این اجلاس که در مورد اهمیت باقالی و گوجهفرنگی در خودکفایی جهان هفتم برگزار شده بود، صدها نفر از حاضران به دلیل نرسیدن غذا بیحال شده و زیر سرم قرار گرفتند. اجلاس جهانی پارسال با شرکت ۲۱ هزار و ۵۷۸ کشور برگزار شده بود که در سال گذشته تعداد کشورهای مستقل جهان به ۲۷ هزار و ۶۰۰ کشور رسید. احتمالاً در سال آینده این اجلاس با حضور حدود ۴۰ هزار نفر برگزار میشود. در طول سال گذشته، ۱۳ هزار کشور جدید تشکیل شده و درخواست عضویت در سازمان ملل متحد کردهاند. خبرهای ۴۰ سال بعد را شنیدید. تا ۴۰ سال دیگر شما را به خدا میسپاریم. گزارش ویژه: آیا اوباما ایرانی است؟در پی پخش وسیع شایعه ایرانی بودن «باراک حسین اوباما» که با پیروزی در مرحله آغازین انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، افتخار دیگری برای ایرانیان و به خصوص سلحشوران منطقه جنوب ایران به وجود آمده است، یکی از منابع خبری به روشنی اعلام کرد: باراک حسین اوباما، متولد بوشهر و از خانواده اصیل «او - باما»ی بوشهر است؛ خانوادهای که صدها سال است نامشان در این دیار مطرح است. حقیقت چیست؟ آیا گزارش اولیه ایتارتاس و انتشار تأییدآمیز مقالهای در مورد ریشههای ایرانی حسین اوباما در روزنامه وزین کیهان، تأییدی دیگر بر این فرض نیست؟ ما در تلاش هستیم که از طرق مختلف به این حقیقت دست یابیم؛ حقیقتی که شاید مسیر تاریخ را تغییر دهد.
نوبر او باما: شاهد تولد اوباما در بوشهر بودم «من با همین چشم خودم دیدم که ننه حسین این بچه رو زایید. بعد از زاییدن حسین بهش میگفتیم ننه حسین. با چشم خودم دیدم، چشم آدم که دروغ نمیگه، میگه؟ حالا میخواد رییسجمهور آمریکا بشه یا نشه. صد بار سرهمین کوچه ما توی بوشهر با چوب ماهیگیری پشت سر بزرگترا میرفت طرف آب. خودم دیدمش. بچه بود. هنوز پنج سالش نشده بود. اگر بگه بوشهری نیستم، به عمرم قبول نمیکنم. حتی خودش هم بیاد قسم بخوره قبول نمیکنم. هنوز مادربزرگش توی بوشهره. حسین جان! بیمروت نباش! حداقل برگرد مادربزرگت رو ببین.»
عبدل اوباما: مادر آمریکایی، زن دوم اوست عبدل اوباما اکنون در شهر شیراز یک مسافرخانه دارد؛ مسافرخانهای که بیشتر مسافرانش بوشهریهای سفر کرده به شیرازند. او راز جدایی مادر بوشهری «ننه حسین» و پسرش را فاش میکند. عبدل اوباما به خبرنگار رادیو زمانه که با شیراز تماس گرفت، گفت: «پدرش یه زنی گرفت از طرف مسجدسلیمان. اسمش اختر بود؛ اسم فامیلی نداشت اون موقع. اون زمون خیلی کسان اسم فامیلی نداشتند، ولی از همین خانواده «او باما» بود. یه زن هیکلدار سیاه صورتی بود؛ ولی خیلی بانمک. دو سال بعد پدرش رفت دوبی برای قاچاق، اونجا یک زن آمریکایی گرفت به اسم «آن» با همین «آن» عروسی کرد. وقتی برگشت، اختر فهمید؛ گذاشت و رفت. هووی آمریکایی نمیخواست. اون موقع حسین دو سالش بود؛ شاید هم کمتر. وقتی باباش رفته بود، اختر حامله بود. این حسین اون موقع چاق بود. یکی دو سالش بود؛ ولی خیلی چاق بود؛ خیلی. حالا دیدم توی تلویزیون نشونش میدادن، لاغر شده بود. اون موقع مثل حالا کت و شلوار هم نداشت، با یک زیرشلوار توی ساحل بازی میکرد. حالا میخوام به حسین اوباما بگم: ای حسین! اگر رییسجمهور آمریکا شدی، این عبدالله باصری یکی از فامیل از بوشهر گرفتار شده در نیویورک؛ دانشگاه تاون. نامه نوشته که پول ندارم. ای اوباما! به عبدالله باصری کمک کن. یادت نره؛ بوشهری همشهری یادش نمیره. اسمش رو یادداشت کن: عبدالله باصری.»
اوباما فاطی را ماچ کرد فاطی اوباما گفت: «من هشت سالم بود. حسین هفت سالش بود. زنگ رو که زدن، ما یادمون رفت از مدرسه بیرون بریم. بابای مدرسه در رو قفل کرد و رفت نون بخره. اون موقع در بوشهر دبستان پسرها و دخترها مختلط بود. من و باراک اوباما موندیم پشت در بسته. اون قدر جیغ زدیم، اون قدر جیغ زدیم که گلومون گرفت. من گریهام گرفته بود؛ ولی حسین ساکت بود. هفت سالش بود؛ ولی خیلی بچه باهوشی بود. داشتم گریه میکردم که حسین اومد منو ماچ کرد. گفت: «به هیچ کس نگو» این قدر که این بچه زرنگ بود. شما هم فقط خودتون بدونید و این ماچ رو از رادیو پخش نکنید. صدای منم پخش نکنید.»
مصطفی اوباما: من فهمیدم بوشهری است مصطفی اوباما به یاد میآورد که در اولین روزهای آشنایی با اوباما چگونه با هم نزدیک بودند، اما میگوید او خجالتی بود و دوست نداشت کسی از پدر و مادرش سؤال کند. مصطفی اوباما از دفتر وکالتش در بوستون با خبرنگار ما در آمستردام تلفنی گفتگو کرد و به خبرنگار ما گفت: «من وقتی در دانشگاه با حسین همکلاسی بودم، شناختمش؛ چون هم من اوباما بودم، هم او اوباما بود. یک روز کناری کشیدمش و گفتم: «تو بچه بوشهری؟» با لهجه آمریکایی گفت: «بوشایر کجاست؟» ولی رنگش پرید. بهش گفتم: «تو مسلمونی؛ شیعهای؛ معلومه.» دست کرد زیر پیراهنش و یک صلیب به من نشان داد. متوجه شدم مسیحی شده است.»
استاد بوشهری: نام اجداد اوباما را من در کتابم نوشتم استاد بوشهری به استودیوی رادیو آمد و گفت: «اینها از یک خانواده بوشهری اصیل بودند، «او - با ما»، یعنی «آب با ماست» به معنی «او یار» یا «آب یار» است و تمام خانواده «او با ما» در بوشهر مسئولیت آبرسانی به باغات و مزارع این شهر را داشتند. جد بزرگ حسین باراک اوباما، «میرزا غلامرضا خان اوباما» و پدر پدربزرگش «یوسفعلی اوباما» و پدر پدر پدربزرگش «میرمهنای اوباما» بود که سه همسر داشت: راحله و رقیه و بیبی، که بیبی در سلحشوری بینظیر بود و با وجود اینکه زن بود، در قیام چاکوتاییها و دشتستانیها شرکت داشت. البته من این حکایات را در کتابم به نام «سرگذشت بیستساله بوشهر» نوشتهام.»
هانس خیرت فاندام، استاد هلندی: پدر اوباما، ایرانی است هانس فاندام که علاوه بر حقوق بینالملل به تاریخ ملل شرق و زبانهای شرقی علاقه خاصی دارد، در دوران دانشگاه با باراک حسین اوباما، همکلاسی بوده است و به روزی اشاره میکند که وی و اوباما، در مورد ایران حرف زدند. هانس فاندام میگوید: «من هانس فاندام، حقوقدان هستم. من در سال اول دانشگاه با حسین اوباما همکلاس بودم. من از آمستردام رفته بودم و در آمریکا حقوق بینالملل میخواندم. اوباما در کنار من مینشست. یک روز به او گفتم: «کجایی هستی؟» گفت: «آمریکایی.» بعد به من نگاهی کرد و گفت: «پدرم ایرانی است.» از او پرسیدم: «کجا به دنیا آمدی؟» نگاهی به من کرد و هیچ پاسخی نداد.»
آیا نوبر اوباما راست میگوید؟ آیا عبدل اوباما توانسته است بخشی از حقایق را در مورد مردی که میخواهد چندی بعد به کاخ سفید برود، روشن کند؟ آیا فاطی ماجرای ماندن در مدرسه را که نشانه از روحیه فرصتطلب اوباما دارد، به درستی بیان کرده است؟ آیا هانس فاندام، استاد بوشهری و مصطفی اوباما راست میگویند؟ تحقیق در این مورد لازم است. شاید به زودی پرده از روی حقایق پنهان شده برداشته شود.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|