تاریخ انتشار: ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
روی تاریک ماه - بخش دوم

مدرسه را به خیابان ببریم

Download it Here!

روزهای دانشگاه ما
زنده باد ۱۸ سالگی که آغاز آزادی من است و پایان دست‌هایی که با انگشت به من فرمان می‌دهند.

۱۸ سالگی پر از زیبایی و شور و نشاط و جوانی و آزادی، صورت‌هایی پر از سؤال و دست‌هایی که زیر وزن سنگین کتاب‌های قطور خسته شده است.

صورت‌های پر از جوش و سبیل‌های تازه بیرون زده و نرمه‌های صورت پسران عینکی و خجالتی که میان جوانی و کودکی، با شتاب به سوی جوانی می‌روند.

موهای دم‌اسبی دخترکانی که شب‌ها می‌خوانند و روزها می‌شنوند و ظهرها حس انسانی هم‌زیستی با هزاران جوان دیگر مثل خودشان را در دانشگاه تجربه می‌کنند.

تریبون، سالن‌های سخنرانی، تابلوهای اعلانات، احساس و میل توانایی بی‌انتها برای تغییر جهان که هنوز زیر سنگینی وزن قطار زندگی له نشده است.

مشت‌های گره کرده برای آزادی و عدالت و صلح، دهان‌های باز برای فریاد خواستن برابری و آزادی و نه به هر چه که نه گفته می‌شود.

نوشتن شعار بر در و دیوار، تبدیل فریادی بلند به آوازی همگانی، حرکتی به سوی خواستن و تغییر، اعتصاب تا ساعتی دیگر است؛ شاید شیشه‌ها را هم بشکنیم؛ می‌توانند آزادمان بگذارند؛ فقط تا ۲۴ ساعت فرصت دارید.


تنبیه در مدارس را موقوف کنید
اولین حرکت‌های اجتماعی از مراکز تحصیلی، اگر چه سابقه‌ای طولانی دارد، اما در دوران جدید به اعتراض در مدارس و دانشگاه‌ها باز می‌گردد؛ اعتراض علیه محدودیت‌های آموزشی و اعتراض علیه تبدیل مدارس به مراکز سنتی کنترل فکری و اجتماعی.

در آغاز عصر حاضر مدارس و دانشگاه‌ها تبدیل به مراکزی شد که در آن جوانان و نوجوانان وارد می‌شدند تا به صورت آدم‌هایی متناسب با مدل اجتماعی تعریف شده در بیایند. معلمانی با قوانین سخت، فضاهای عبوس و یخ‌زده، ادامه شیوه‌های سنتی آموزش دینی که به مدارس جدید وارد شده بود؛ تنبیه در مدارس و تحقیر دائمی بچه‌ها در مدرسه.

«شاد ترین روزهای ما» یکی از محکم‌ترین و قدرتمندترین آثار موسیقی معاصر درباره فضای سنتی و خشن مدارس است، پینک فلوید در آلبوم دیوار این ترانه را عرضه کرده است؛ ترانه‌ای که وصف حال دانش‌آموزانی تحقیر شده زیر دست معلمانی است که تحقیر موجود در جامعه را به بچه‌های سرکش و چموش مدرسه منتقل می‌کنند.

راجر واترز، شاعر اصلی و خالق آلبوم دیوار (۱۹۷۹) ترانه «شادترین روزهای زندگی ما» را چنین آغاز می‌کند:

بزرگ شدیم و به مدرسه رفتیم
اون جا، معلم‌ها همه جوره حال ما رو می‌گرفتن
واسه هر کاری که می‌کردیم یه زری می‌زدن
هر کلکی که می‌زدیم، ما رو لو می‌دادن

اما توی شهر همه خوب می‌دونستن
شب‌ها که معلم‌ها خونه‌شون می‌رن
زن‌های گامبو و روانی‌شون
با مشت و لگد حالشون رو جا می‌آرن


ما به کنترل فکر نیاز نداریم
اگر بخواهیم یک انترناسیونال برای جنبش دانشجویی و جنبش آزادی اندیشه پیدا کنیم، بی‌تردید قسمت دوم ترانه «خشتی دیگر در دیوار» پینک فلوید همین انترناسیونال جنبش دانشجویی است؛ ترانه‌ای که بی‌تردید بیشتر مخاطبان موسیقی جهان آن را شنیده‌اند و در تمام جهان آن را می‌شناسند.

این ترانه در صدر جدول پرشنونده‌ترین ترانه دهه ۷۰ و ۸۰ جای گرفت. پس از این که محصلین در شهرهای کوچک آفریقای جنوبی از این ترانه به عنوان ترانه اعتراض‌آمیز استفاده کردند، پخش آن در آفریقای جنوبی ممنوع شد. مضمون ترانه همان است که به شعار اصلی جنبش می ۶۸ تبدیل شده بود.

ما به آموزش نیاز نداریم
ما به کنترل فکر نیاز نداریم
کنایه زدن سر کلاس، موقوف!
معلم‌ها! شرتان را از سر بچه‌ها بکنید!
آهای! معلم‌ها! شرتان را از سر بچه‌ها بکنید!

همه این‌ها خشت دیگری است در دیوار
و شما، خشت دیگری هستید در دیوار


جون بائز در دانشگاه برکلی
اعتراض در دانشگاه از آن‌جا تبدیل به جنبش دانشجویی شد که جنبش مدنی آمریکا در دهه ۶۰ علیه نژادپرستی و برای احقاق حقوق مدنی آغاز شد. در سال ۱۹۶۲ جنبش مدنی و جنبش ضدجنگ و جنبش دانشجویی در گوشه‌ای از آمریکا، در فاصله‌ای نه چندان با سانفرانسیسکو، در نزدیکی قلب تپنده دانشگاه برکلی آغاز شد.

«جون بائز» خواننده موسیقی فولک، کنسرتی در دفاع از جنبش علیه نژادپرستی برگزار کرد. او تأکید کرد که پلیس حق ندارد جلوی حضور سیاهپوستان را که تا آن زمان حضورشان در چنین مراسمی ممنوع بود، بگیرد.

در سال ۱۹۶۴، دانشگاه برکلی دو سال است که درگیر مبارزات مدنی است. در این سال جون بائز در تظاهرات برای «حق آزادی بیان» در دانشگاه برکلی کالیفرنیا شرکت می‌کند.

دانشگاه‌های آمریکا در تمام دهه ۶۰ درگیر همراهی با جنبش مدنی می‌شوند. صدای موسیقی راک و فولک در کنار این جنبش همیشه شنیدنی است.

با اوج‌گیری جنبش دانشجویی در آمریکا، دانشگاه‌های اروپا نیز به جنبش ضدجنگ و جنبش چپ جهانی علیه سیطره آمریکا و به خصوص علیه جنگ ویتنام می‌پیوندند. در مکزیک، یونان و آلمان تظاهرات گسترده دانشجویان برگزار می‌شود و در می ۶۸ دانشگاه‌های فرانسه در کنار بقیه مردم این کشور تمام کشور را در التهاب فرو می‌برند.


چپ‌های جوان به مدرسه نمی‌روند
از این پس جنبش دانشجویی به عنوان موتور محرک بخش وسیعی از تحولات اجتماعی جهان، بخش مهمی از جنبش چپ رادیکال و بخش مهمی از مبارزات مدنی در سراسر جهان در می‌آید.

در ایران، در آغاز دهه ۴۰ شمسی، سه دانشجوی ملی‌گرا توسط حکومت در جریان سرکوب حرکت‌های دانشجویی کشته می‌شوند. جنبش دانشجویی حالا دیگر در تمام جهان، به شاهراه‌های ارتباطی جوامع انسانی تبدیل شده است.

جنبش دانشجویی، اگر چه ماهیت چپ خود را در اکثر موارد حفظ می‌کند، اما در دیکتاتوری‌های چپ، جنبش دانشجویی به نیروی معترض علیه دیکتاتورهای چپ بر می‌خیزد. در پراگ جنبش دانشجویی از دهه ۶۰ آغاز می‌شود و در میدان «تیان آن من» چین، فاجعه بزرگ رخ می‌دهد.


قتل عام در دروازه بهشت
قتل عام‌های زیادی در طول تاریخ در تیان آن‌من رخ داده است. اما بدون شک مهم‌ترین آن‌ها مربوط به گردهمایی دانشجویی سال ۱۹۸۹ است. ناخشنودی دانش‌جویان از کوتاهی دنگ شیائو پینگ در باز کردن نظام سیاسی، منجر به گردهمایی گسترده‌ی آن‌ها در میدان تیان آن‌من شد.

بیش از صد هزار دانشجو در میدان «تیان آن من» گرد آمدند. آن‌ها خواستار دموکراسی و آزادی سیاسی بیشتر بودند. تجمع دانشجویان بیش از هفت ماه طول کشید.

سی‌اُم ماه مه ۱۹۸۹، دانشجویان مجسمه‌ای ۱۲ متری به نام الهه دموکراسی در میدان ساختند که بی‌شباهت به مجسمه‌ آزادی آمریکا نبود. این اقدام، خشم بیشتر دولت را برانگیخت.

دوم ژوئن، ارتش چین تلاش کرد تا محوطه را به‌صورت مسالمت‌آمیز خالی کند؛ اما موفق نشد. تانک‌ها و سربازان روز بعد برگشتند و با پرتاب گاز اشک‌آور و حمله با باتوم، سعی در متفرق کردن دانش‌جویان کردند؛ اما این بار نیز موفق نشدند. تظاهرکنندگان محکم ایستادند و پس از پنج ساعت درگیری، سربازان عقب نشستند.

در ساعت دو بامداد روز بعد، سربازان برگشتند و با تفنگ‌های خود بی‌درنگ به روی جمعیت آتش گشودند. برخی تظاهرکنندگان به مقابله برخاستند؛ اما بی‌فایده بود. ارتش به تیراندازی ادامه داد. ظرف چند‌ ساعت، یک هزار تظاهرکننده کشته شدند. جنگ به شهر کشیده شد و بسیاری از مردم عادی دیگر نیز که با دست خالی به کمک دانشجویان آمده بودند، کشته شدند.

در مقابل چشم میلیون‌ها بیننده‌ی تلویزیونی، یک تانک به مجسمه‌ی الهه‌ی آزادی زد و آن را به تلی از خاک بدل کرد.

کشتار دانشجویان در میدان بزرگ «تیان آن من» که معنای آن «دروازه بهشتی صلح» است، شاید بزرگ‌ترین فاجعه در جنبش دانشجویی جهان است. کشتار دانشجویانی که جز آزادی و دموکراسی چیزی نمی‌خواستند.


جون بائز، ترانه‌خوان آزادی و عدالت و صلح، فاجعه «تیان آن من» را در ترانه «چین» به آواز در آورده است. او در این ترانه می‌گوید:

در ماه مه، در شکوه روز
فرزندان یک‌صد گل آمدند
و نبردشان آغاز شد با ماندارن سالخورده
و با نیرویی خارق‌العاده جنگیدند
همه لبخند می‌زدند؛ قلب‌هایشان یکی بود
در میدان «تیان آن من»
اما به نظر می‌رسد که امسال، بهار در پکن
درست قبل از پاییز آمد
اصلاً تابستانی در کار نبود
در میدان «تیان آن من»
در چین ... چین

در دشت‌های زمردین آرامش است؛ روی دریاچه‌ها مه ایستاده
اما چیزی در تالار مردم تکان می‌خورد
روح «چو - پینگ» در کالبد «چای - لینگ» جوان زنده است
و امپراطور پشت به دیوار کرده
خورشید سیاه بر فراز میدان «تیان آن من» بالا می‌آید
بر فراز میدان «تیان آن من»
اما به نظر می‌رسد که امسال، بهار در پکن
درست قبل از پاییز آمد
اصلاً تابستانی در کار نبود
در میدان «تیان آن من»
در چین ... چین


در ماه ژوئن، در تاریکی ماه
فرزندان یک‌صد گل رفتند
و زمان شاید هرگز نگوید چند نفر از آن‌ها فرو افتادند
مانند گلبرگ گل سرخ در رگباری اهریمنی
همه گریه می‌کردند در سراسر چین
و میدان «تیان آن من»
اما به نظر می‌رسد که امسال، بهار در پکن
درست قبل از پاییز آمد
اصلاً تابستانی در کار نبود
در میدان «تیان آن من»
در چین ... چین

و حتی ماه، در چهارمین روز ژوئن
روی نهان کرد و ندید که
خورشید سیاه بر فراز میدان «تیان آن من» بالا می‌آید
و «ونگ وی لین» او را به یاد دارید؟
تک و تنها جلوی تانک‌ها ایستاد
سایه‌ای از نیاکان فراموش شده، در میدان «تیان آن من»
و پسر آبی‌چشم من، تو هیچ کس را نداشتی
که بتوانی او را قهرمان عصر خود نام دهی
تو رزمندگان رنگین‌کمان میدان «تیان آن من» را داری که می‌خوانند
چین آزاد خواهد شد
چین آزاد خواهد شد
چین آزاد خواهد شد


۱۶ آذر ما و ریختن آن سه قطره خون در دانشگاه تهران، حمله وحشیانه هجدهم تیر ۱۳۷۸ به خوابگاه دانشجویان در تهران و دستگیر شدن و حکم زندان طولانی برای دانشجویانی که آزادی اندیشه و بیان می‌خواستند و می‌خواهند، هم‌چنان داستانی است که از سال‌ها قبل آغاز شده و گویی هرگز تمام نمی‌شود. دانشگاه آزادی را هرگز رها نخواهد کرد.

Share/Save/Bookmark

بخش نخست: در می ۶۸ در پاریس چه گذشت
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

من شخصا فکر میکنم که این آهنگ پینک فلوید فقط به کلاس درس و مدرسه و یا سیستم آموزشی مدارس در انگلستان دهء 70 میلادی خلاصه نمیشه بلکه راجر واترز در این آهنگ سعی در ایجاد یک تصویر سمبلیک داره که در مقیاسی بزرگتر در واقع منظور اصلیش، نشان دادن زندگی انسانها در یک جامعه سرمایه داری و همچنین شستشوی مغزی و نوع برخورد صاحبان قدرت و سرمایه با شهروندان این جامعه هستش، که در نهایت به پوچی و ساختن یک دیوار نامرئی از سوی انسانها به دور خود برای پنهان کردن و زندانی کردن احساسات ختم میشه. این جور پیامها رو میشه به وضوح در کارهای دیگه این گروه دید. به طور مثال آهنگ پول و ما و اونها از آلبوم نیمهٔ تاریک ماه و یا کل آلبوم حیوانات که از مزرعه حیوانات جورج اوروول الهام گرفته یا به عبارت بهتر این کتاب رو زیر سوال برده و تصویر دیگه ای از زندگی حیوانات رو در یک مزرعه بیان می کنه. در این آلبوم حیوانات مختلف نقش شهروندان یک جامعهء طبقاتی رو بازی میکنند. مثلا سگها صاحبان سرمایه ،خوکها طبقه بورژوا و گوسفندان فقرا و انسانهای ناآگاه رو به تصویر میکشن.
به همین خاطر شخصا فکر میکنم که پیام بزرگتر و عمیقتری در پشت کلمات واترز هست. به دوستانی که آلبوم amused to death و یا همون سرگرم شدن تا حد مرگ، که آلبوم شخصی واترز هستش رو نشنیدن حتما این آلبوم رو پیشنهاد میکنم. به خصوص آهنگ it's a miracle.
با تشکر
امید

-- امید ، May 14, 2008

سلام آقای داور خان نبوی
خودتان بهتر از من می دانید که ترانۀ یاردبستانیمن را نخستین بار زنده یاد فریدون فروغی اجرا کرده بود و گویا به خاطر آن اجرا بازداشت هم شده بود. کاش از همین اجرای فروغی در برنامه تان استفاده می کردید.
این اجرا را در اینترنت می توانید بیابید و اگر پیدا نکردید بفرمایید تا برایتان بفرستم.

-- عبدالله ، May 14, 2008

کتاب دیوار نبوی رو شاید بگم بیشاز 200 بار مطالعه کردم باز هم مطالعه خواهم کرد دیوار یک آلبوم موسیقی نبود یک رئالیسم آموزشی بود که نه فقط برای دهه 70 بلکه برای همه دهه ها حتی برای امروز ایران منتهی باید به جای معلم دولتمردان رو نام ببریم
pinkfloydsound.blogfa.com
بهنام

-- بهنام ، May 14, 2008

Thank you Mr. Nabavi. It was great as usual

-- mehrnoosh ، May 14, 2008

مرد مومن، مثل این که یادت رفته لینکی برای خانم "جون بائز" بزاری تا صدای ملکوتیش رو، باز هم بشنویم. ما که پدرمون در اومد با این یو تیوب و سرعت ضعیف انترنت.

-- جون بائز چی ، May 26, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)