تاریخ انتشار: ۱۲ فروردین ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
از این ستون به آن ستون - برنامه چهل و نهم

۳۰۰ فیلم و یک دمپایی

خبرهای هفته

Download it Here!

با سلام، این‌جانب عل اصغر از دگولس پرس خبرهای هفته گذشته اولین هفته سال جدید را به سمع و عمل شما می‌رساند.

دمپایی، دمپایی، رییس‌جمهور مایی
محمود نفتی در یک دیدار صمیمانه با خبرنگاران ایسنا ملاقات کرد و در این دیدار با دمپایی لاستیکی به استقبال خبرنگاران رفت. آگاهان اعلام کردند که از این پس نام این رییس‌جمهور از «محمود نفتی» به «محمود دمپایی» تغییر یافته است.

محمود دمپایی اعلام کرد که با توجه به این‌که سال جدید به عنوان سال نوآوری اعلام شده است، وی به جای کفش از این پس از دمپایی استفاده می‌کند. وی گفت از پایان سال برای توسعه صمیمیت بیشتر با پیژامه در جلسات هیأت دولت شرکت خواهد کرد.

وی قول داد که در سال بعد با شورت مامان دوز در اجلاس سازمان ملل شرکت کند. وی در آن‌جا خواهد پرسید: «کی خسته است؟» و اعضای سازمان ملل پاسخ خواهند داد: «دشمن!»


روزی که محمود دمپایی شد

دموکراسی در یزد
آقام سید محمد خاتمی، در جریان سفر به یزد دچار سانحه شد. به گفته ناظران عینی سر خاتمی در این حادثه با شیشه اتومبیل برخورد کرده و ایشان به مدت چند دقیقه دچار فراموشی شده و اعلام کرد: «مردم حق دارند اگر حکومتی را نخواهند، آن را با رأی خویش عوض کنند.» پزشکانی که بالای سر ایشان بودند، وی را به هوش آورده و در جریان واقعیات سیاسی کشور گذاشتند.

المپیک به پا خیز! برادرت کشته شد
مراسم روشن شدن مشعل المپیک که خیلی مراسم جالبی بود و واقعنی این مشعل را کسی که اولین بار افتتاح کرد، خیلی زحمت کشید و به همین خاطر یکی از مقامات چینی در یونان در هفته گذشته مشعل المپیک را روشن کرد.

همین مقامات چینی در حال روشن کردن مشعل المپیک مورد حمله چند نفر حقوق بشری قرار گرفت و نزدیک بود مراسم که در حال پخش مستقیم بود، به هم بریزد که سر دوربین به یک طرف دیگر برگشت.

طرفداران حقوق بشر که این مراسم را به هم ریخته بودند، اعلام کردند که ما به دولت چین اعتراض جدی داریم. اما مقامات چینی گفتند: یک میلیارد نفر از مردم خودمان هم به دولت چین اعتراض جدی دارند؛ شما که چیزی نیستید.

بهار و شکوفه حرام است
پیشوای وهابی‌های افغانستان اعلام کردند که برگزاری مراسم چهارشنبه‌سوری و چیدن هفت‌سین و دادن عیدی به هم‌دیگر و خریدن گل و پرواز بلبل و سبز کردن سبزه و کاشتن چمن و راه رفتن در بیابان و خیابان و شکوفه کردن درختان و گرم شدن هوا از امسال از نظر پیشوایان وهابی افغانستان حرام است.

این پیشوایان ضمن اعتراض جدی به تغییر سال جدید خواستار ادامه زمستان همان سال قبلی شدند. در ترکیه نیز مردم کرد نوروز را برگزار و توسط دولت دستگیر و یا مجروح شدند.

بروکسل مسلمان، زودی برید به ایران
روزنامه کیهان به نقل از یک کارشناس اروپایی اعلام کرد تا ۲۰ سال دیگر بروکسل مسلمان می‌شود. یک کارشناس دیگر هم اعلام کرد با این وضعیتی که در ایران در حال اتفاق است، احتمالا تا ۲۰ سال دیگر در ایران اثری از اسلام نخواهد بود. آگاهان از مردم نامسلمان بروکسل دعوت کردند خودشان را برای سفر به ایران در ۲۰ سال بعد آماده کنند.

ما رأی نمی‌شماریم، ما پیرو ...
سید محمد خاتمی و مهدی کروبی از شورای نگهبانی درخواست کردند صندوق‌های رأی تهران بازشماری شود. اما سخنگوی این شورا گفت «بازشماری کل صندوق‌ها ممکن نیست.»

خاتمی و کروبی پس از چند دقیقه گفتند: «پس تعدادی صندوق به طور تصادفی شمارش شود.» اما همان سخنگو گفت: «بازشماری کل صندوق‌ها ممکن نیست.»

خاتمی و کروبی پس از دو ساعت گفتند: «پس لااقل دو صندوق بطور تصادفی شمارش شود.» اما سخنگوی شورای نگهبانی اعلام کرد که چون باید برای عیددیدنی نوروز به خانه پسرعمه‌اش برود، فرصت بازشماری صندوق آرا را ندارد.

القاعده، الایران، الونزوئلا
سناتور مک‌کین، نامزد حزب جمهوریخواه آمریکا که از بغداد بازدید می‌کرد، در یک مصاحبه سرگشاده تلویزیونی اعلام کرد: «ایران به گروه القاعده در عراق کمک می‌کند.» اما چند نفر از پشت دوربین به او گفتند: «حاجی! اشتباه می‌کنی!»

وی بلافاصله اشتباه خود را تصحیح کرد و گفت «معذرت می‌خواهم. ایران به گروه‌های تندرو در عراق کمک می‌کند.» آگاهان مجدداً از پشت دوربین تذکر دادند: «حاج آقا! این هم اشتباهه. نگو مسؤولیت داره.»

مک‌کین بلافاصله گفت: «ببخشید، پس ونزوئلا از بولیوی حمایت می‌کند.» کارشناسان خاطرنشان کردند که با توجه به نبوغ و درایت سناتور مک‌کین، اگر وی جانشین جرج بوش شود، احتمالاً مشکلات سیاسی آمریکا حل خواهد شد.


بوش: بغلم کن؛ بغلم کن! نذار این‌جا تک و تنها بمونم

علی جان! توضیح لازم نیست
تیم ملی فوتبال ایران که با سرمربیگری علی دایی، بچه اردبیل و مردی خیره به دوربین با دست و پای طولانی وارد مسابقات مقدماتی بازی‌های آسیایی شده بود، با نتیجه یک بر صفر به بحرین باخت. تیم ملی برای تلافی این شکست در بازی بعدی در مقابل کویت به نتیجه تساوی دو بر دو رسید.

علی دایی پس از این مسابقه در دیدار با خبرنگاران شرکت نکرد و هیچ توضیحی نداد. خبرنگاران اعلام کردند: توضیح لازم نیست.

لکن، چارپایه داریم
هم‌زمان با اعلام سال نوآوری و خلاقیت توسط آیت‌الله نامبروان، هیأت دولت از محل بودجه ذخیره ارزی کشور به خرید یک چهارپایه دست زده و پس از دو سال، رییس‌جمهور بالای چهارپایه رفت و موفق شد ساعت را یک ساعت جلو ببرد.

قرار است به مناسبت این پیروزی بزرگ در سراسر کشور «جشن ملی چارپایه» اعلام شود. آیت‌الله نامبروان گفت: «لکن اگر رییس‌جمهورمان کوتاه است، چارپایه داریم.»

خبرهای ما در این‌جا به پایان رسید.

***

گزارش ویژه:
۳۰۰ فیلم در مقابل فیلم ۳۰۰

اگر آن‌ها در سال یک فیلم ۳۰۰ می‌سازند، ما هم در سال ۳۰۰ فیلم یک می‌سازیم.» این جمله‌ای است که این روزها در مسکو دهان به دهان می‌چرخد.

بار دیگر دست حقیقت از آستین سیاست به در آمد و مسکو پس از ۹۰ سال به شدت تکان خورد. تکانی که نه تنها در مسکو، بلکه در سایر نقاط جهان نیز احساس می‌شود.

سخنرانی «عزت‌الله ضرغامی» رییس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هم‌چون بمبی بود که در مسکو منفجر شد. هزاران کیلومتر دورتر بنا به گزارش شاهدان عینی، قبر «لومیر»، «چارلی چاپلین» و «آلفرد هیچکاک» لرزید و به گفته مرکز ژئوفیزیک دانشگاه لس‌آنجلس نزدیک بود سقف سالن اسکار فرو بریزد.

عزت‌الله ضرغامی، رییس صدا و سیمای جمهوری اسلامی در مسکو گفت: «ایران با ساخت سالانه بیش از ۳۰۰ فیلم سینمایی، در نخستین رده‌های ساخت فیلم جهان قرار دارد.»

این اظهارات اگر چه باعث شادمانی و مسرت و خوشحالی علاقه‌مندان سینما که تازه فهمیده بودند ایران سالانه ۳۰۰ فیلم سینمایی می‌سازد، شد؛ اما شگفتی آنان را نیز برانگیخت. این شگفتی باعث شد که پزشکان ضرغامی را معاینه کنند و ببینند او چرا گفته است که ایران سالانه بیش از ۳۰۰ فیلم سینمایی تولید می‌کند.

این در حالی است که در این ۲۰ سال همواره همه دولت‌های قبلی و مسؤولان سینمایی وقت به ما دروغ گفته بودند و ما تا به حال فکر می‌کردیم ایران سالانه کمتر از صد فیلم سینمایی تولید می‌کند.

سازمان پزشکان بدون مرض اعلام کرد که به معاینه ضرغامی پرداخته و معلوم شده است وی خودش را با مدیر بالیوود یا هالیوود عوضی گرفته است.


زیرنویس: باور می‌کنی؟ بهشون گفتم سالی ۳۰۰ تا فیلم می‌سازیم!

اگر چه اظهارات عزت الله ضرغامی در ابتدا سؤالاتی را به وجود آورد که پاسخی نداشت، اما چند جمله دیگر وی باعث شد تا همگان متوجه شوند که مشکلات بسیار عمیق‌تر است.

وی گفت «ایران بیش از ۱۰۰ شبکه رادیو تلویزیونی فعال در سراسر جهان دارد.» وی اضافه کرد: «دانشگاه روزنامه‌نگاری مسکو یکی از معتبرترین دانشگاه‌های جهان است.»

وی همین جوری ادامه داد «ایران و روسیه یک سابقه ۴۰۰ ساله عالی دارند.» و در پایان ضرغامی آیت‌الله خامنه‌ای را «یکی از روسیه‌شناسان بزرگ ایران» دانست.

و اکنون سؤال بزرگ این است: آیا عزت‌الله ضرغامی می‌دانست معنی حرف‌هایش چیست؟ یا عزت‌الله ضرغامی نمی‌دانست معنی حرف‌هایش چیست؟

علی اکبر خوشحال، دگولس پرس، مسکو

***

گزارش وضع هوای بهار و مملکت تعطیل

بهار آمد، بهار آمد، خوش آمد
در بهاران همیشه زیباست
شعری است از خودم که به مناسبت بهار که احساساتی شدم سرودم.

این‌جانب جناب سرهنگ کیومرث مستشار، فرمانده سابق ارتش شاهنشاهی ایران و دریادار بازنشسته و مشاور دبیرکل سازمان ملل در امور هواشناسی، سرکار آقای بان کی مون، که هنوز ایشان حکم این‌جانب را رأساً تحویل نداده است، و مشاور هواشناسی سازمان جهانی یونسکو، گزارش وضع هوای ۲۴ ساعت گذشته مملکت و پیش‌بینی هوای هفته آینده منطقه را به عرض و نظر بینندگان و شنوندگان صدا و سیمای زمانه می‌رساند.

در منطقه مرکزی مملکت گل و بلبل بود. وزارتخانه‌ها تعطیل، ادارات بیکار، مردم در مسافرت، شهر در امن و امان و بیرون شهر در حال تصادف بود.

به گزارش وزارت راه و ترابری تعدادی از مسافران نوروزی «راهیان نور» که راهی نور بودند، واقعاً راهی نور شدند. خدا رحمتشان کند.

آقای رییس‌جمهور هم اعلام کرد: خدا را شکر امسال تصادف کم شد. به دنبال این اظهارات رییس‌جمهور وزارت راه و ترابری اعلام کرد بیش از صد نفر در چند روز اول نوروز در تصادفات جاده‌ای کشته شدند.

در منطقه شرقی، یک جبهه هوای معتدل به طرف پاکستان رفته و مشاور خانم بی‌نظیر بوتو، نخست‌وزیر پاکستان شد. اسمش سرکار آقای گیلانی است و من پدرش را نمی‌شناسم. فعلاً در منطقه شرقی خبر بدی نیست.

در منطقه غربی، پس از سفر یک فروند رییس‌جمهور به عراق، از آن زمان تا حالا هوای منطقه با رگبار گلوله و توفان مواجه بوده است. در بصره بارش شدید گلوله باعث بسته شدن کلیه راه‌ها و مرز ایران شد. یک جبهه مقتدی صدر نیز با سوزش تمام در این منطقه در حال انفجار به سر می‌برد.


تصویری از وضع هوای بصره

در منطقه شمالی، در مسکو خبری نیست. در عوض در تبریز یک جبهه هوای انتخاباتی داغ به همراه یک توفان انتخاباتی باعث شد تا اعلمی یک حرف‌هایی در مورد انتخابات و مشروعیت بزند. امام جمعه تبریز گفت: «مردم با مشت به دهان اعلمی می‌زنند.» اعلمی هم گفت: «مردم توی دهان خودت می‌زنند.»

در منطقه جنوبی، یک جبهه علی دایی به سوی کویت حرکت کرده و هوای این استادیوم در ابتدا آفتابی، پس از نیم‌ساعت ابری، در نیمه دوم مسابقه ایران و کویت هوا توفانی شد. و مسابقه با نتیجه دو بر دو تمام شد. بابا، این کیه گذاشتین مربی تیم ملی؟

وضع هوا در سایر نقاط بهاری است.

در پایان با تقدیم یک قطعه شعر هواشناسی این برنامه را به پایان می‌بریم.
بهار آمده، از سیم خاردار گذشته، شعله گوگردی بنفشه‌ها زیبا هستند...
شعر ما تمام شد.

***

دختر پاسبون و چند داستان کوتاه دیگه

دختر پاسبون
دختر یه پاسبون یه روز تو رختخوابش جیش کرد. ننه‌اش بچه رو کتک زد. پاسبونه اومد خونه؛ دید بچه داره زار زار گریه می‌کنه. یه فصل زنش رو خونین و مالین کرد.

همون شب دکتر دندانپزشک که داشت توی خیابون می‌رفت، برخورد کرد با همون پاسبانه که عصبانی بود. پاسبونه از غیظش که با زنش دعوا کرده بود دکتره رو انداخت زندون.

رییس کارخونه که شب دندونش درد گرفته بود، صبح رفت سراغ دندونپزشک که دندونش رو بکشه؛ اما دید مطب یارو بسته است. آخه دندانپزشک رو دیشب پاسبون گرفته بود. رفت کارخونه با دندون‌درد و چون دندونش درد می‌کرد، عصبانی شد و سه تا کارگر رو اخراج کرد.

کارگرها چون بیکار شده بودن دزد شدن و پاسبونه دزدها رو دستگیر کرد و به همین خاطر بهش پاداش دادن. اون هم با پاداشی که گرفته بود واسه زنش النگو خرید. زنه هم که النگودار شده بود، بچه‌اش رو ناز کرد و بهش گفت: دیگه سرجات جیش نکنی ها!


این نقاشی به چیزی مربوط نیست

تام و جری
یه روز که تلویزیون داشت «تام و جری» نشون می‌داد، «جری» از دست تام فرار کرد. تهیه‌کننده تلویزیون بهش گفت از این به بعد هر وقت تام اومد، باید صبر کنی تا بخوردت. گفت: واسه چی؟ گفتن واسه این که مدیر عامل صدا و سیما گفته. گفت: اگه این طوره، برمی‌گردم آمریکا پیش والت دیسنی، قرارداد هم بی قرارداد. بهش گفتن: زکی! تو ممنوع الخروجی!

باران می‌آمد
باران می‌آمد. مردم عاشق بودند. کسی انگیزه کار کردن نداشت. بوی گل‌ها در هوای نمناک می‌پیچید. میزان تورم افزایش می‌یافت. ماشین‌ها گل‌ها را به عاشقانی که قدم می‌زدند، می‌پاشیدند. مردم دنبال کار می‌گشتند. شاعران شعر می‌سرودند.

سبیلوها
یه روز یه آقای سبیلو اومد، گفت: «از این به بعد همه باید مثل هم باشن.» مردم مجبور شدن همه‌شون سبیل‌هاشون رو این قدر بلن کنن تا روی سینه‌هاشون بیاد.

وقتی این طوری شد، خوش‌تیپ‌ها ناراحت شدن و انقلاب کردن و گفتن: «از امروز همه باهاس سبیل‌هاشون رو بزنن و موهاشون رو بلن کنن؛ اینقده که تا پشت کمرشون برسه.»

این جوری که شد سلمونی‌ها ناراحت شدن و انقلاب کردن و گفتن: «همه باهاس موهاشون رو اصلاح کنن و ریششون رو دراز کنن؛ این قده که تا رو شیکمشون برسه.»

دعوا شده بود ناجور
اول دعوا شده بود بین نظامی‌های سرکوبگر و سیاستمداران دیکتاتور.
بعداْ دعوا شد بین سیاستمداران دیکتاتور و سیاستمداران میانه‌رو.
بعداً دعوا شد بین سیاستمداران میانه‌رو و سیاستمداران آزادی‌خواه.
بعداً دعوا شد بین طرفداران آزادی و آنارشیست‌ها و....
بالاخره نظامی‌های سرکوب‌گر آنارشیست‌ها رو سرکوب کردند.

از سوز دل گفت
یه نفر داشت گریه می‌کرد.
بهش گفتن: چرا گریه می‌کنی؟
گفت: واسه این‌که اون آقاهه رو کشتن.
بهش گفتن: مگه اون آقاهه رو خودت نکشتی؟
گفت: آره.
گفتن: واسه چی کشتی؟ گفت: از سوز دل!
گفتن: پس چرا گریه می‌کنی؟ گفت: از سوز دل!
بردنش دکتر و براش دوای دل درد خریدن.

رییس
یه روز رییس سخنرانی تندی کرد، فرداش همه رو زندونی کردن.
دو ماه بعد خندید، فرداش همه رو آزاد کردن.

جاسوس
یه آدمی با دقت به همه چیز نگاه می‌کرد.
با دقت به حرف‌های همه گوش می‌داد.
به آرومی قدم می‌زد و یواش حرف می‌زد.
مأمورا گرفتنش.
گفتن: تو کارهای یه جاسوس رو انجام می‌دی.
پنج سال رفت زندون؛ توی زندون جاسوسی یاد گرفت.

امپریالیسم
اول، برای این‌که سرمایه‌داری نابود بشود، کارخانه‌دارها را گرفتند و تولید را متوقف کردند.
بعداً برای این‌که امپریالیسم نابود بشود، واردات را متوقف کردند و روابط خودشان را با جهان قطع کردند.
بعداً برای این‌که دولت فاسد نشود، اجازه اداره کارخانه‌ها را از دولت گرفتند.
بعداً همه مردم دراز کشیدند زیر آفتاب و در حالی که از نابودی سرمایه‌داری و امپریالیسم غرق شادی بودند، از گرسنگی مردند.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

ba salam, merci ke akhare shabi rawane mara shademaneh monbaset kardid. albateh az admpayie Ahmadak ta sare pasebun khoob khandidam, baghieh galeb bood.

-- shahnaz ، Mar 31, 2008

آقاي نبوي عزيز سال نو بر شما مبارك!
از بخش مربوط به ضرغامي كلي لذت برديم و خنديدم. خيلي ممنون!

-- افشين ، Apr 1, 2008

با سلام و سپاس، مثل همیشه جالب بود. اما چرا دیگه خانم نازلی احساس شعر نمیخونه؟

-- oliver ، Apr 1, 2008

بخش امپرياليسم عالي بود. سال خوبي داشته باشيم.

-- بدون نام ، Apr 2, 2008

با سلام وعرض تبريك سال نو
به نظر من نوشته هاي اين هفته شما نسبت به هفته هاي قبل بهتر شده ولي هنوز به نوشته هاي شش هفت ماه پيشتون نرسيده .براي شما آرزوي سلامتي وموفقيت بيشتر را دارم

-- حسين ، Apr 2, 2008

داستان های کوتاه لوس بود ... خیلی هم لوس بود ... ولی ضرغامی کرکرخنده بود .. مخصوصاً اون قسمت بزرگترین روسیه شناس ایران :)) زنده باد ... ولی داور جان لوس نباش و بگذار نازلی شعرهایش را بگوید

-- تاکی ، Apr 2, 2008

خيلي جالب بود.ممنون

-- sina ، Apr 2, 2008

شنیده بودم که افراد با طبع شعر دارای روحیه متعدد و متکثر هستند ولی نمی دانستم تا این مقدار هم میتوان تغییر کرد. نقش عوامل غیر معرفت شناختی در زندگی انسان بسیار زیاد است وما این عوامل را دست کم می گیریم. امیدوارم جنابعالی به این عوامل توجه بیشتری داشته باشید

-- بدون نام ، Apr 4, 2008

با تشکر از شما
فایل تصویری این قسمت برای دانلود وجود ندارد. از کجا می توانم آنرا دانلود کنم؟

-- هوشنگ ، Apr 5, 2008

با عرض خسته نباشید.
چرا فایل تصویری را دیگر به صورت قابل دانلود در سایت قرار نمی دهید. ما در ایران برای دیدن آنلاین با این سرعت پایین اینترنت واقعاً مشکل داریم.

-- هوشنگ ، Apr 5, 2008

اقای نبوی نکنه علی اصغر رو بکشی ، بابا اینا کم کم بهتر و بهتر می شن... علی اکبر رو هم همینطور..هی خراب کردن و از نو ساختن که نشد

-- مژده ، Apr 12, 2008

پس بعدی چی شد؟

-- بدون نام ، Apr 18, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)