تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
از این ستون به آن ستون - برنامه سی‌ و چهارم

پوتین و چکمه و ناموس

از این ستون به آن ستون را از همین‌جا بشنوید.

‌ ‌

خبرهای هفته

با سلام، این‌جانب عل‌اصغر از دگولس پرس خبرهای هفته گذشته و استعفای آموزش و معلم پرورشی که خودش خبر نداشت، استعفای وزیر کشور که هنوز هم خبر نداره، گزارش وزارت اطلاعات و امور خیریه آمریکا درباره جنگ، از بیخ عرب شدن محمود نفتی، تحت تعقیب قرار گرفتن اعلمی وکیل تبریز به خاطر شهید کردن امام حسین، دستگیری دانشجویان چپ به طور دسته‌جمعی در دانشگاه، شکست ولادیمیر چاوز و پیروزی پوتین و اخراج سفیر کانادا ... را به سمع و عمل و چیزهای دیگه شما می‌رسانم.

استعفای آموزش و معلم پرورشی که خودش خبر نداشت
آقا محمود فرشیدی نویسنده گمنام روزنامه زبر رسالت (که هرگز برای تمیز کردن از آن استفاده نکنید؛ چون زخمی می‌شود) و وزیر کنونی آموزش و پرورش که در طول دو سال خدمت موفق شد که این نظریه را اثبات کند که هر کسی با هر شرایطی می‌تواند وزیر شود، و در طول دوران وزارتش مشکل روشن شدن بخاری به مشکل ملی کشور تبدیل شد، در ساعت ۹ صبح روز شنبه هفته گذشته متوجه شد که خودش استعفا داده؛ ولی در جریان نیست، استعفا داد.

وی در جریان استعفا از طبقه یازدهم به پایین پرتاب شد؛ ولی خوشبختانه آسیب جسمی ندید. فعلاً وزیر جدید برای گذراندن دوره‌های کار آموزشی در مورد نقش دانش‌آموزان در انتخابات مشغول دیدن دوره در وزارت کشور است.


فرشیدی: پنج دقیقه قبل شنیدم استعفا داده‌ام؛ از طبقه یازدهم افتادم پایین

استعفای وزیر کشور که هنوز هم خبر نداره
براساس خبری که تکذیب می‌شود؛ ولی توی دهان همه هست، وزیر کشور، انتخابات و بزن در رو نیز در حال استعفا دادن می‌باشد. وزیر مذکور متهم است که چون معاونش به رییس‌جمهور نزدیک‌تر است، باهاس استعفا بدهد.

محمود نفتی اعلام کرد: «ما واقعاً از استعفای ایشان ناراحتیم.» وزیر کشور هم گفت: «ولی من استعفا نداده‌ام.» محمود گفت: «کار خوبی نکردی که رفتی و ما رو تنها گذاشتی؟» وزیر کشور گفت: «ولی من نرفتم.» محمود گفت: «حالا می‌ری؛ چه عجله‌ای داری؟» وزیر کشور و یکی دو نفر از معاونانش دیروز عصر یک‌دفعه متوجه شدند که استعفا داده و یکی از معاونانش متوجه شد که وزیر شده است و خودش خبر ندارد.

گزارش وزارت اطلاعات و امور خیریه آمریکا درباره جنگ
یک گزارش وزارت اطلاعات آمریکا منتشر شد. این گزارش اعلام کرد که گل‌بلستان از سال ۲۰۰۳ تولید سلاح هسته‌ای را متوقف کرده است. آقا محمود نفتی‌نژاد که در اثر خوشحالی شنیدن این خبر داشت بال بال می‌زد، گفت: «گزارش اطلاعاتی بزرگ‌ترین پیروزی سیاسی سده اخیر ملت ایران است.» وی هفته قبل گفته بود که موضوع هسته‌ای ایران بزرگ‌ترین پیروزی سیاسی در سده اخیر است.

وزیر خارجه به گزارش اطلاعات آمریکا اعتراض کرد و گفت: «این گزارش دروغ است.» اما رییس‌جمهور گفت: «این گزارش واقعاً پیروزی بزرگی بود.» آقام علی بی‌خیال معروف به لاریجانی نیز در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد: «این گزارش مشکوک است.» اما محمود نفتی گفت: «این گزارش مظلومیت کامل ما و ظالم بودن کامل آن‌ها را نشان داد.»

حسین خوش‌تیپ سخنگوی وزارت خارجه نیز این گزارش را رد کرد و گفت: «این گزارش غلط است. ما هرگز دنبال تولید سلاح هسته‌ای نبوده‌ایم که متوقف کنیم.» اما محمود نفتی برای هشتمین بار تأکید کرد: «این تنها گزارش درست در ۱۰ هزار سال گذشته است.» همین برادر نفتی اعلام کرد: « موضوع هسته‌ای ایران سنگین‌ترین نبرد سیاسی معاصر است» مش قاسم غیاث‌آبادی گفت: «ولی جنگ کازرون و جنگ ممسنی خیلی از این مهم‌تر بود، آقا!»

ترور ولادیمیر چاوز منتفی شد
آقا ولادیمیر چاوز، معروف به ولگرد کوچه‌ها، پس از سال‌ها سرگردانی به ونزوئلا بازگشت و در یک رفراندوم برای تغییر قانون اساسی شرکت کرد. وی در این انتخابات بسیار آجری آجری، بیسکویت بیسکویت، کره و خدا، با دو درصد اختلاف رفراندوم را باخت و مردم با مادام‌العمر شدن او مخالفت کردند.

با این شکست چاوز، احتمال ترور وی نیز منتفی شد و آگاهان احتمال دادند که وی به طور طبیعی تا پایان دوره ریاست جمهوری زنده باشد؛ چون معمولاً مردم اگر بدانند یک نفر خودش به موقع می‌رود، او را ترور نمی‌کنند. مسؤولان صدا و سیمای جمهوری ونزوئلا حدس می‌زنند علت رأی ندادن مردم به چاوز این است که او هفته‌ای ۴۰ ساعت برنامه تلویزیونی دارد و به همین دلیل مردم از او شناخت خوبی به دست آورده و در رفراندوم به اوی رأی ندادند.


تصویری از چاوز در حال سخنرانی، کاری که روزی هشت ساعت انجام می‌دهد

پیروزی ولادیمیر چکمه
آقام ولادیمیر چکمه، معروف به ولادی گلدونی هیکل ۲۰، سرشونه حسابی، چشم‌ها دو تا کاسه خون، اسکی‌باز، شکارچی، جودوکار، همه فن حریف و غیره در انتخابات مجلس مافی‌آباد پیروز شد و متهم به تقلب در انتخابات شد. آمریکا و اروپا ولادیمیر چکمه را به تخلف در انتخابات متهم کردند. اما خودش معتقد است که هیچ مشکلی نیست و از این جور چیزها پیش می‌آید. وی گفت: «قبلاً ۸۸ درصد تقلب بود؛ حالا رسیده به ۶۵ درصد. تا ۲۰۰ سال دیگه ایشاء الله می‌رسه به ۵۰ درصد.»

اخراج سفیر کانادا
به دنبال طرح موضوع حقوق بشر ایران توسط کانادا و محکومیت ایران در سازمان ملل، ایران در یک اطلاعیه نقض حقوق سرخپوستان در آمریکا، نقض حقوق سیاهپوستان در آفریقای جنوبی سابق، نقض حقوق دختران محجبه در فرانسه را شدیداً محکوم کرد و دولت کانادا را عامل این مشکلات دانست.

دولت ایران بلافاصله طی اطلاعیه‌ای به وجود بیکاری، فقر، تبعیض علیه زنان، مشکلات مسکن، دور بودن ونکوور به تورنتو، ارتفاع بیش از حد آبشار نیاگارا و همسایگی کانادا و آمریکا شدیداً اعتراض کرده و یک روز بعد سفیر کانادا را نصفه‌شب، تشنه و گرسنه از ایران اخراج کرد.

دستگیری دانشجویان چپ تا تحریم انتخابات
در پی نزدیک شدن انتخابات دانشجویان چپ دانشگاه‌های کشور در یک حرکت خروشان اعلام کردند که قصد دارند با ایجاد یک جنبش بزرگ صلح علیه آمریکا و یک جنبش بزرگ تحریم انتخابات به ملت ایران اثبات کنند که یک ملت به خوبی می‌تواند اشتباهات خود را تکرار کند. نیروهای انتظامی حدود ۲۵ دانشجو را در سه روز گذشته دستگیر کرده و قرار شد هم‌زمان با تحریم آنتخابات، آنان را آزاد کنند.


تصویر دانشجویانی که دستگیر شده‌اند در دست دانشجویانی که بعداً دستگیر می‌شوند

امت اسلامی به هم نزدیک شدن
آیت الله نامبروان، رهبر معظم کشور، در یک اظهار نظر تحریک کننده و مشکوک اعلام کرد که «امت اسلامی باید از هر فرصتی برای نزدیک شدن به هم استفاده کنند.» وزارت آمار ایران اعلام کرد که در راستای اجرای این دستور رهبری احتمالا جمعیت امت اسلامی تا پنج سال دیگر به پنج میلیارد نفر می‌رسد.

شرکت محمود نفتی در اجلاس دوحه
الشیخ الدکتور المحمود الاحمدی آل نجاد الارادانی یجلس الکنفرانس العربی الخلیج العربی و المذاکره بالشیوخ العرب فی المورد الثلاثه الیکی یکی و قال المحمود فی المنوتشهر المتکی فی المورد الجزاییر الثالثه، البده بره البده بره...

خبرهای هفته گذشته را شنیدید، خدا یار و نگهدار و چیزهای دیگه شما باشه.

‌ ‌

سینمای ایران، چهارنعل به سوی بین‌المللی شدن

علی اکبر خوشحال از پاریس گزارش می‌دهد.

سینمای ایران، چهار نعل به سوی بین‌المللی شدن در حال حرکت بوده و کسی نمی‌تواند به هیچ وجه من‌الوجوه جلوی بین‌المللی شدن آن را بگیرد. حتی اگر دست‌هایی در کار باشد. وجود ده‌ها کارگردان ایرانی که همچون ستارگان بر پیشانی شب تیره سینمای جهان نشسته، از قبیل محسن مخملباف و بانو و سایر خانواده، عباس کیارستمی، جعفر پناهی، بهمن قبادی، رخشان بنی‌اعتماد، تهمینه میلانی، مجید مجیدی، ابوالفضل جلیلی هر روز نورافشانی کرده و می‌درخشند.

ژولیت بینوش، زنی زیبارو که با بازی درخشان و به یاد ماندنی‌اش در فیلم‌هایی همچون «شکلات» «بیمار انگلیسی» «رنگ‌ها: قرمز» «رنگ‌ها: آبی» و «سبکی تحمل‌ناپذیر هستی» با کارگردانان بزرگی همچون کریستف کیشلوفسکی (در ایران کیسلوفسکی) بازی نموده که بارها در مورد کیسلوفسکی ماهنامه معتبر فیلم مقالاتی به قلم اساتید فن و تحت نظر بزرگانی چون مسعود مهرابی و هوشنگ گلمکانی درج شده است.

حالا، ژولیت بینوش قصد دارد در فیلم «رونوشت برابر اصل» کیارستمی بازی کند. در مقابل او بازیگری چون سامی فری بازی خواهد کرد. این فیلم در ایتالیا کلید زده می‌شود و اولین فیلم غیرفارسی کیارستمی است. اگر چه چهره‌هایی بسیار خوشگل‌تر و هنرمندتر از ژولیت بینوش در سینمای ایران مانند هدیه تهرانی، لیلا حاتمی، آتنه فقیه نصیری، مهتاب کرامتی نیز وجود داشتند؛ اما میهمان‌نوازی ایرانی حکم می‌کند که به ژولیت، این میهمان سینمای ایران خوش‌آمد بگوییم.

اما این فقط ایتالیا نیست که میزبان سینماگران ایرانی می‌شود. مجید مجیدی که فیلم‌هایش انسان را یاد اشک‌های مادران یتیم و کارگران کتک‌خورده افغانی و کفش‌های پاره کودکان در زمستان‌های بسیار سرد می‌اندازد و آدم ترجیح می‌دهد بمیرد تا فیلم‌های او را تا ته تماشا کند و چه بسیار که با آمدن نام او، گریه سوزناک سر می‌دهند، به هند سفر کرد تا برای فیلم «کشمیر سل زده» بازیگران مناسب هندی را بیاید؛ اما پشیمان شد و از میان بزرگانی چون امیرخان، کارینا کاپور، پرتی زینتا، فردین خان، پرینکا چوپرا، سلمان خان و بابی دل، هیچ کس را انتخاب نکرد تا باز هم به وطن برگردد و مرواریدهای حادثه را از دریای خروشان سینمای ایران صید کند.


« جونو» بازیگر ژاپنی در فیلم حافظ ساخته ابوالفضل جلیلی

اما ابوالفضل جلیلی برای فیلمش به نام «حافظ» از یک بازیگر ژاپنی استفاده کرد. اگر چه آن زن بازیگر یک سوپر استار نبود؛ اما کسانی که فیلم را دیده‌اند، می‌گویند این زن بااستعداد، حافظ را بهتر از ابوالفضل جلیلی می‌خواند.

از طرف دیگر حمید اعتباریان تهیه‌کننده سینمای ایران برای فیلم سن‌پترزبورگ قرار است با موافقت کمال تبریزی از «عمر شریف» و « مایکل کین» استفاده کند، گفته می‌شود که موافقت این دو بازیگر بزرگ نیز از آنان گرفته شده است. اما با افزایش سن این دو بازیگر، این احتمال وجود دارد که اگر قرار داد تا قبل از مرگ آنان بسته نشود، نام فیلم «سن‌پترزبورگ» به «تشییع جنازه» تغییر یابد.

و اکنون سوؤال بزرگ این است: آیا نام فیلم سن‌پترزبورگ تغییر خواهد کرد؟ یا تغییر نخواهد کرد؟

‌ ‌

گزارش وضع هوا

این‌جانب کیومرث مستشار، پدر نازلی خانم احساس، آخرین وضعیت هوای ایران و منطقه را به اطلاع شنوندگان و بینندگان صدا و سیمای زمانه می‌رساند.

در منطقه مرکزی هوا ابری، با رعد و برق و اعلام استعفاهای ناگهانی در تمامی وزارتخانه‌ها گزارش شده است. سازمان هواشناسی به همه وزرا توصیه کرده است که صبح قبل از خروج از خانه به رادیو گوش کنند تا ببینند هنوز وزیر هستند یا نه.


تصویری از وضع هوا در منطقه مرکزی کشور بدجور ضایع است

در منطقه جنوبی، دریای خلیج فارس متلاطم و در منطقه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، تعدادی از کشورهای عربی هم‌جوار در حال زیرآبی رفتن می‌باشند. کارشناسان توصیه کرده‌اند که مسافران دریایی این منطقه در هنگام سفر چفیه، عقال، معلم زبان عربی و مقداری قرارداد، همراه با تعدادی جزیره اضافی برای معامله با اورانیوم به همراه داشته باشند.

در منطقه شمالی، یک جبهه هوای گرم از تنور انتخابات روسیه به راه افتاده و فعلاً تا تنور داغ است، روسیه مشغول چسباندن قرارداد می‌باشد.

در منطقه غربی، به خصوص در ناحیه کردستان ایران، کردستان عراق، کردستان ترکیه و سوریه، یک جریان متلاطم همه جا را گرفته است و جریان پ.ک.ک مشغول پی‌پی و کا‌کا در کل منطقه بوده و تا همه تپه‌ها را گلکاری نکند، دست از سر منطقه بر نمی‌دارد.

در منطقه شرقی، هوا ملایم گزارش شده و فعلاً خط و خبری از توفان و رگبار نیست؛ ولی احتمالاً تا هفته آینده در منطقه پاکستان هوا بسیار متلاطم خواهد بود. سازمان هواشناسی پاکستان گزارش کرد، هر کس قصد دارد در این هوای متلاطم رییس‌جمهور شود، حتماً ارتش را به همراه داشته باشد.

این بود خبرهای این ساعت ما. برای شما روزهای آفتابی و شب‌های مهتابی آرزو می‌کنیم.

‌ ‌

گل‌واژه‌های هفته

هر هفته سخنانی از بزرگان کشور می‌شنویم که هرگز در هیچ کشوری از هیچ انسان بزرگی شنیده نشده است و برای اولین بار چنین گل‌واژه‌هایی از چنین انسان‌های عظیمی شکوفه می‌زند.

رهبر نظام: «امت اسلامی باید از هر فرصتی برای نزدیک شدن به هم استفاده کنند.»

امام جمعه مشهد: «باید به تعداد تارهای موی دیده شده زنان توسط نامحرمان، کشته بدهیم تا روسری دوباره آن را بپوشاند.»

امام جمعه مشهد: «با نشان دادن مسابقات ورزشی بانوان در تلویزیون، عده‌ای دهن‌کجی به بنده داشتند.»


یک ورزشکار زن نسبتاً مسلمان در حال دهن‌کجی به ائمه جمعه

داوود احمدی‌نژاد: «آمریکا کمیته تخریب شخصیت امام زمان تشکیل داده است.»

مسؤول حزب‌الله تبریز: «زنان و مردان تبریز، شب‌ها از شوق زیارت کربلا نمی‌توانند بخوابند.»

قرائتی: «ما روی میخ نشسته‌ایم، می‌گوییم آخ!»

معاون احمدی‌نژاد: «اگر کسی تا سه ماه نیاید و التماس نکند، در دفتر راهش نمی‌دهم.»

چاوز: «تا استخوانم بپوسد، رییس می‌مانم»

حسنی: «الان بهضی از این خشکه مقدس‌های ما می‌گویند اگر شیطان را به ما بدهید آیا سرش را می‌بریم یا نه؟ می‌گویم بکش برود پی کارش لا اله الا الله، بارک‌الله بر ابونعیم ...»

‌ ‌

ناموس

وقتی دختر بچه بودم،
موهایم بی‌قرار گریختن بود
از بندهای محکم
بندهای محکم روسری مادربزرگ

مادرم پسری زایید
پدرم خندید
موهای مرا نوازش کردند
- خدا را شکر
برادری پیدا کردی
او حامی تو خواهد بود
او حامی تو خواهد شد

وقتی ۱۵ ساله شدم
برادر ۱۲ ساله من
هر وقت فوتبال بازی نمی‌کرد
و عکس برگردان‌های سوپرمن را نمی‌چسباند
مراقب ناموس من بود
مراقب ناموس خواهرش

همیشه می‌پرسیدم، ناموس من کجاست؟
مادرم به جایی موهوم اشاره می‌کرد
جایی در حوالی دامن
من از لکه‌ای که بر دامن دختران روزنامه‌های می‌نشست
می‌فهمیدم ناموس چیزی است مثل دامن
جایی است نزدیک به دامن
لکه‌هایش با هیچ چیز نمی‌رود

وقتی ۲۰ ساله شدم
میکروفون‌های دانشکده بود و فریادهای من
مردم جهان متحد شوید!
و دختران و پسران کوچک و پرشور
متحد می‌شدند
و همیشه فریاد می‌زدند
متحد می‌شویم
در انتهای جمعیت برادر کوچک‌تر من نشسته بود
تا از ناموس من حفاظت کند

تابستان سختی بود
برادرم به خاطر شکایت پدر ناموس همسایه
که ۱۸ ساله بود
و عاشق برادرم شده بود
به زندان رفت
و پدر و مادرم
سه ماه نگران ناموس من بودند
تا نجات‌دهنده از زندان مرخص شود
و مراقب ناموس من باشد


ناموسی و دیواری

آه! من زنی خوش‌بخت بودم
با برادری خوش‌بخت
و پدر و مادری خوش‌بخت
وقتی مأموران در سلول زندان مرا می‌بستند
پدر می‌دانست که دیگر شب‌ها دیر به خانه بر نمی‌گردم
و دیگر نگران نمی‌خوابید
و مادر می‌دانست در زندان عاشق نخواهم شد
و دیگر کیفم را برای نامه‌های عاشقانه نمی‌گشت
تنها برادر کوچکم می‌خواست من آزاد بشوم
تا نامه‌هایش را به دختر همسایه برسانم
پدر و مادرم از زندانبانان می‌خواستند همه چیز به من بدهند
تا من در زندان راحت باشم
اما برادرم می‌گفت: زنان باید آزاد شوند

وقتی ۲۵ ساله شدم
مردی که سبیل‌هایش عاشق مردم بود
و با اخم نگاهش با دشمنان خلق می‌جنگید
و دستان بزرگش بر ستمگران سیلی می‌زد
ناموس مرا به عقد خود در آورد

پدر نفس راحتی کشید
مادر از خدا تشکر کرد
مادر برای من لباس خواب خرید
او ناموس مرا به رسمیت شناخته بود
برادرم به فکر ناموس هم‌کلاسی‌اش بود

من ماندم و سببیل و و اخم و دست‌های بزرگ
آقای من! از روسری بیزار بود
از خنده‌هایم نیز
آقای من آزادی را برای زن می‌خواست
رقص را نمی‌فهمید
آقای من می‌خواست من حرف‌های تازه بزنم
از من شعر نمی‌خواست
آقای من! نمی‌خواست من ناموس او باشم
- تو زنی آزادی
آزادی تا با فقر بجنگی
آزادی تا با استبداد بجنگی
آزادی تا با گرسنگی بجنگی
آزادی تا با دشمنان بجنگی
آزادی که هر چقدر می‌خواهی کناب بخوانی
و آزادی اشک‌های دیگران را پاک کنی

او نمی‌دانست زن‌ها گریه می‌کنند
و عاشق می‌شوند
و خسته می‌شوند
او نمی‌دانست زن‌ها می‌توانند با صدای بلند بخندند
وقتی با صدای بلند خندیدم، گفت:
- چیزی شده؟

او می‌گفت: وطن ناموس من است
و ۲۰ سال قبل ما ناموس او را ترک کردیم
و به پاریس آمدیم
و ۱۶ سال قبل من دختری زاییدم
که امروز ناموس پدرش است.
آقای من! حالا موهایش سفید شده است
و هر چه می‌گذرد
در شهر پاریس بیشتر گم می‌شود
دیگر پاریس را دوست ندارد
می‌خواهد به سرزمین خودش برگردد
و می‌خواهد در کنار ناموس خودش باشد

او از سینه‌های دخترم
که در سرزمینی بی‌ناموس
رشد می‌کنند، می‌ترسد
به سینه‌هایش با وحشت نگاه می‌کند
و می‌گوید: باید زودتر فکری بکنیم
باید به وطن برگردیم

ناموس واقعاً چیز مهمی است.

نازلی احساس (معصومه مستشار)

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

salam agha
vaghean aali bud barnamatun ama az hame aali tar shere nazli bud een sher vaghean mano tahte tasir gharar dad binazeer bod
merci
ye khaheshi dashtam ye kamam ba honarmandaye losanglesi shokhi konid fekr konam soje haye khubi tooshon bashe
binahayat dosetun daram
bayande bashid

-- ferial ، Dec 11, 2007

این قسمت جدید سخنان بزرگان نظام جالب بود مرسی.

-- امین ، Dec 11, 2007

سلام، برای تمام اين سالها که مطالب شما رو خوندم، شنيدم و ديدم از شما تشکر ميکنم.
به نظرم شخصيتهای "از اين ستون به آن ستون" نسبت به روزهای اول خيلی پخته تر شدند، تبريک ميگم.
با پيشنهاد "شوخی با هنرمند! های لس آنجلس" موافقم، شايد جالب بشه.
هميشه خوب، خوش و سلامت باشين.

-- سهيل ، Dec 13, 2007

يک نظر ديگه: فکر ميکنم افکتهای صوتی بين صحبتها (مثل صدهای جيغ و خروس و خنده و ...) زياد مناسب نيستند، شايد اگر حذفشون کنين يا عوضشون کنين اين پادکستها زيباتر هم بشن.

-- سهيل ، Dec 13, 2007

لطفا عكس هم بگذاريد مخصو صا عكس پرينكا

-- بدون نام ، Dec 19, 2007

سلام ابراهیم نبوی عزیزم.من واقعا از بودن این همه استعداد در وجود شما لذت میبرم بهتون تبریک میگم خیلی خیلی عالی بود.من عاشق این برنامه شدم.مخصوصا بخش گزارش هوا.برای همه چیز ممنون

-- اناهیتا ، Dec 22, 2007

آیا امکان دارد این مطالب را به انگلیسی هم بر گردانید؟

-- یک نفر ، Jan 20, 2008

باریک اله به نبوی عزیز وقلم تیز وشیوایش عجب استعاراتی

-- بدون نام ، May 1, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)