انقلاب یا اصلاح؟

مقدمه: قرار شد که متن برنامه‌های رادیویی «از این ستون به آن ستون» را به‌صورت نوشتاری در رادیو زمانه بگذاریم، البته این کاری است بسیار لازم، و حتی لازم‌تر از تولید رادیویی و تصویری برنامه، ولی قاعدتا به این دلیل که برنامه ما یک واریته رادیویی است، به همین دلیل خواندن آن با مقاله کمی فرق دارد. با این مقدمات وارد برنامه هفتم می‌شویم.

سلام برشما که داستان این هفته ما را می‌خوانید. این هفته می‌خواهم در مورد مهم‌ترین، احمقانه‌ترین، جدی‌ترین، مبتذل‌‌ترین و تکراری‌ترین موضوع مباحث سیاسی دویست سال اخیر که در ده سال اخیر برای ما ایرانیان هم جدی شده است، حرف بزنم. موضوع این است: «انقلاب یا اصلاح»؟ می‌خواهم در این مورد حرف‌هایی را بگویم که حتما شنیده‌اید... پیش از این ضایعه مولمه( یا به فارسی دری گریت دیزاستر) چند خبر هفته گذشته را از خبرگزاری معتبر دگولس پرس می‌شنوید:

دادادادام! خبرهای هفته گذشته را از خبرگزاری دگولس پرس می‌شنوید. بوم!

کیو کیو بنگ بنگ
اولین مذاکره میان آرنولد شوارتزنگر نماینده ویل اسمیت از واشنگتن ا بی دی سی و عبدالقادر نجفی کاظمینی از گل بلستان در بغداد برگزار شد. حسین وحشتناک سردبیر روزنامه توپخانه گفت: این مذاکره یک تفهیم اتهام برای آمریکا بود. طرفین مذاکره در حالی که می‌خندیدند، تصمیم گرفتند این مذاکره را تا هفته آینده که دوباره به فکر جنگ خواهند افتاد، دنبال کنند.

مرجان نه مرجانه
جشنواره فیلم بی‌تربیت برگزار شد و مرجان ساتراپی که اسمش مرجان است نه مرجانه، جایزه ویژه داوران جشنواره بی‌تربیت گرفت. دولت گل بلستان اعلام کرد که با این فیلم مخالف است. مرجان هم گفت: خب، چی کار کنم.

مرجان ساتراپی

سین جیم سونگ
رهبر کره پائین بطور محرمانه دچار بیماری لاعلاجی شد. سین جیم سونگ برای اینکه دموکراسی و بمب هسته‌ای را در کره پائین حفظ کند، سه فرزندش را به عنوان جانشین تعیین کرده است. قرار است هر کدام زودتر پرچم آمریکا را آتش زدند، جانشین سین جیم سونگ شوند.

جواد، جوادتر و سید جواد
هیات رئیسه مجلس گل بلستان، شامل حداد، علی، جواد، جوادتر، سید جواد و حسن آقا که در سال اول و دوم و سوم انتخاب شده بودند، در یک مبارزه انتخاباتی سخت در مجلس نامزد هیات رئیسه شدند و حداد، علی، جواد، جوادتر، سید جواد و حسن آقا باز هم انتخاب شدند.

۲۱۹ روز الکی
عبدالوکیل سلطانی، وکیل پایه‌دار دادگستری گل بلستان که سه سال قبل دستگیر و به عنوان جاسوس شناخته شد و ۲۱۹ روز در زندان انفرادی بود، پس از دو سال از کلیه اتهامات تبرئه شد و معلوم شد که اصلا از بیخ جاسوس نبوده است، در همین حال ۲۱۹ نفر دیگر به عنوان جاسوس دستگیر شدند.

می‌گم بیان بخورنتون
اجلاس خبرنگاران جهان در میان ترس و لرز خبرنگاران در پوتینگراد تشکیل شد و اعلام کرد که در ۱۰ سال گذشته هزار خبرنگار کشته شده‌اند. ولادیمیر چکمه در پیام ویژه‌ای به خبرنگاران گفت: هیسسسس! صداتون در بیاد می‌دم بخورنتون.

جوه جوه جوه جوااااد
جواد چاوز رئیس جمهور ونزوئل آباد دومین شبکه تلویزیونی مخالفان خود را تعطیل کرد و اعلام کرد که چون خودش می‌داند مخالفان حرف حساب شان چیست، نیازی به شبکه تلویزیونی نیست.

بشار اسد

تو که گفتی ۹۷ بگو صد
الاسد بشار حافظ رئیس جمهور نسبتا مادام العمر سوریه یا لیبی یا چه فرقی می‌کند، در یک انتخابات سراسری که میان وی و خودش برگزار شده بود، موفق شد با ۹۷ درصد آرا از خودش پیشی گرفته و برای هفت سال دیگر به سوژه تابلوها و مجسمه‌های این کشور تبدیل شود.

انقلاب یا اصلاح؟
موضوع این است که وقتی با اکثر آدمها حرف می‌زنی می‌گن انقلاب نه، ما دوست نداریم انقلاب کنیم:

یکی زخم خورده انقلاب هست و به این دلیل می‌گه نه که هنوز جای انقلاب قبلی اش درد می‌کنه.

یکی به این دلیل که سرش یا پاش یا دستش به حکومت بنده و انقلاب به معنی نابودی خودش هست.

یکی به این دلیل که با آمریکا مخالفه به همین دلیل می‌ترسه کشور به هم بریزه.

خیلی از مردمی که توی ایران زندگی می‌کنند، بدن شون به این وضع عادت کرده و نمی‌تونن وضع دیگری رو قبول کنند...

انقلاب یا اصلاح

خیلی از مردم چون می‌دونن انقلاب ناممکن هست، با اون مخالفند...

و خیلی از آدمها با انقلاب مخالفند، چون اگر موافق باشند، باید برن و انقلاب کنند و الآن سی ساله که چنین موقعیتی ندارن...

و خیلی‌ها به دلایل فلسفی با انقلاب و انقلاب کردن مخالفند....

خیلی از اقتصاد دان‌ها هم می‌گن: انقلاب خوب نیست، چون گرون‌ترین راه برای تغییر حکومت و دولت هست....

تقریبا کسی رو نمی‌شه پیدا کرد که بگه که دوست داره انقلاب بشه، ام‌م‌م‌م‌م‌ما...

یوسوندور، انقلابی یا اصلاح طلب یا خواننده؟
راستی شما اسم یوسوندور رو شنیدید؟ یوسوندور یک خواننده سنگالی است که به عنوان بهترین صدای آفریقا شناخته شده، هنوز چهل و چند سالی بیشتر ندارد و آرام آرام دارد جای خودش را در زبان‌های فرانسه و انگلیسی باز می‌کند. اگر بخواهید از همین جا می‌توانید صدایش را بشنوید. یکی از خوبی‌های صدای یوسوندور این است که آدم وقتی آن را گوش کند نظرش درباره انقلاب یا اصلاح یا اصلاح می‌شود و یا بصورتی انقلابی تغییر می‌کند.

اصلاحات کنیم؟
مشکل بزرگ مردم ایران اینه که انقلاب را دوست ندارن، اما اصلاحات را هم دوست ندارن.

وقتی به مردم می‌گی اصلاحات کنیم، می‌گن نه، دوست نداریم اصلاحات کنیم...

یکی می‌گه اصلاحات یعنی دوم خرداد و خاتمی و این یعنی اصلاحات شکست خورده...

یکی می‌گه اصلاح این حکومت غیرممکنه، به همین دلیل نباید اصلاحات کرد...

یکی که پونزده سالش هست، می‌ترسه وقتی ۲۰ سالش شد هنوز حکومت عوض نشده باشه و اون نتونه در یک کشوری که دوست داره زندگی کنه...

یکی که ۶۰ سالش هست و در خارج زندگی می‌کنه، می‌خواد عجله داره که به محض این که
اینا رفتن بره ایران و اونجا بمیره...

یکی که ۵۰ سالش هست، عجله داره بره ایران و اونجا حال کنه...

یکی که چهل سالش شده، عجله داره و می‌خواد زودتر به وطن برگرده و فکر می‌کنه وطن بدون اون ساخته نمی‌شه...

اصلاحات

یکی که سی سالش هست، می‌خواد در شرایط جدیدی زندگی کنه...

همه عجله دارند، همه عجله داریم، همه می‌خواهیم همه چیز تغییر کنه، همه می‌خواهیم همه چیز تغییر کنه، ولی وقتش رو نداریم، همه می‌دونیم که همه چیز باید تغییر کنه...

به فلان رفیقت که از مردم عادی است می‌گی مردم باید تغییر کنن، می‌گن آره، ولی چون می‌دونه به این سادگی نمی‌شه می‌گه فعلا دولت رو عوض کن، بعدا مردم رو یک کاری می‌کنیم. یک جوری حرف می‌زنه انگار ما همه چیز رو تغییر می‌دیم...

آقای انقلابی می‌گه: باید نافرمانی مدنی کنیم. می‌گی: با کی؟ تو داری اینقدر تند می‌ری که از مردم جلو می‌زنی و وقتی گرفتار می‌شی و فریاد می‌زنی کسی نیست که صدای تو رو بشنوه، دوست دارم اینو بگم بهتون که اکثر انقلابیون ما و اکثر حکومتگران ایرانی در تنهایی و انزوا مردند.... این سرنوشت تلخی است.

مرسدس سوسا
صدای مرسدس سوسا از اون صداهای آسمانی است. این خانم محترم هفتاد ساله تقریبا بهترین یا یکی از بهترین صداهای خوانندگان آمریکای لاتین رو داره، صدایی پرقدرت و وحشی که گرم و زیبا هم هست.

مرسدس سوسا

مرسدس سوسا آرژانتینی است، الآن در تمام دنیا صداش شناخته شده است. همیشه در سیاست آمریکای لاتین و بخصوص آرژانتین نقش موثری داشته و طرفدارانش بهش می‌گن « لا نگرا» یا « مو مشکی». از همین جا صدای مرسدس سوسا رو بشنوید.

گفتگوی ایرانی
فکر کنم حالا که صدای مرسدس سوسا رو شنیدیم بهتر بتونیم با هم بحث کنیم، به این موضوع دقت کردید که کشورهایی مثل آرژانتین هم کمابیش شبیه ما هستند؟ همه چیز دارند، همیشه هم بحران دارند، بهترین جا برای توریست‌ها و بدترین جا برای مردم خودشون هستند... و این منطقه سرزمین انقلاب هست.....

مردم ما از انقلاب بدشون می‌آد، اما امیدوارند این دفعه برای آخرین بار انقلاب خوبی بشه...

آقای اردوبادی می‌گه: امیدوارم یک روز یک غیورمردی بیاد و صبح که از خواب پا می‌شی ببینی که اومده و همه چیز درست شده، بدون خونریزی....

خانم راضیه خانم می‌گفت اوضاع باید یکسره بشه، می‌گم یعنی چی باید بشه؟ می‌گه یعنی همه خودشون بیان سرکار....

می‌گم خوب فرض کن اومدن، می‌گه اون وقت اوضاع یک سره می‌شه... می‌گم دوست داری انقلاب بشه؟ می‌گه: نه، اصلا، از انقلاب متنفرم، یک بار این غلط رو کردیم، دیگه تموم شد... می‌گم: می‌خوای آمریکا کنه؟ می‌گه: می‌شه؟

یک جوری با من حرف می‌زنه انگار اگر من بگم می‌شه، می‌گم حالا آمریکا حمله بکنه یا نه؟ فکری می‌کنه و می‌گه: که بعدش این لس آنجلسی‌ها بیان؟ می‌گم: شاید، می‌گه: ازشون متنفرم، نه. نمی‌خوام اونها بیان... می‌گم: می‌خوای رضا پهلوی بیاد؟ می‌گه: تا حالا کدوم قبرستونی بود تو این مدت که ما بدبختی می‌کشیدیم....


می‌گم: خب، دوست داری اونی که می‌آد، از داخل باشه یا خارج؟ فکری می‌کنه و می‌گه: داخل که همه شون مثل همه ان، به درد نمی‌خورن، اگه به درد می‌خوردن، تو این مدت یک کاری کرده بودند، می‌گم: پس می‌گم از خارج بیان.... می‌گه: لیلا فروهر؟ می‌گم: نه، می‌خوای بگم کی از خارج بیاد؟ می‌گه: اونها اگر دل شون می‌سوخت نمی‌رفتن.

می‌گم: آخه نمی‌شه که، یا باید داخل باشه یا خارج....

می‌گه: ببین! وقتش که برسه، همه چیز اینقدر بسرعت درست می‌شه که.... می‌گم: صد ساله بسرعت می‌آد و بسرعت می‌ره، چون ما نمی‌تونیم بیست سال صبر کنیم، باید صد سال صبر کنیم....

مردم ایران

ساختمان‌سازی ایرانی
به خونه‌ها دقت کردین؟ ساخت و ساز خونه‌های ایرانی.... حکومت در ایران مثل خونه ایرانی است... ترکیبی از معماری یونان، با فضای آمریکایی باز توی خونه، و طاق ضربی‌های اصفهان، و پنجره‌های بزرگ برای کشوری که پر از آفتابه و باید برای پنجره‌هاش پرده کلفت خرید، تازه، خونه هنوز سی ساله نشده، به جای اصلاح و تعمیرش می‌کوبیمش و تبدیلش می‌کنیم به چند خونه کوچکتر و دوباره می‌سازمت وطن، منتهی این بار یک کمی کوچکتر.... همیشه در ایران نصف خونه‌ها در حال ساخت هست...

ولی در اکثر کشورهای دنیا فضای قدیمی رو حفظ می‌کنند و فضای داخل رو بازسازی می‌کنند.

حکومت هم همین طور، دوست داریم عوض بشه، به محض اینکه مشکل پیدا می‌کنیم خونه رو عوض می‌کنیم و می‌ریم یک محل دیگه، و انگار همیشه در حال عوض شدن هستیم، نه الزاما بهتر شدن، دور می‌زنیم، دور می‌زنیم و دور می‌زنیم....شش ماه تا انتخابات مونده، باید خودمون رو برای همه چیز آماده کنیم.... تحریم کنیم؟ شرکت کنیم؟ ائتلاف کنیم؟ علیه کی؟ به کمک کی؟

پارادوکسی به نام پول
دقت کردید که پول چه نقش جدی در زندگی ما بازی می‌کنه، در حالی که ما هرگز نشون نمی‌دین موضوع تا چه حد جدی است؟ من فکر می‌کنم پول بسیار موضوع مهمی است.

پول و شرافت
وقتي پاي پول در ميان باشد، فقط احمق‏ها شرافتمندند.

پول کثیف
پول چیز کثیفی است. نمی‌دانم چرا آدمها اینقدر به چیزهای کثیف علاقه دارند.

نیکوکاران
یک مرد نیکوکار و شریف همیشه پولهای بزرگ را یک باره و دور از چشم دیگران به دست می‌آورد و بعد مقداری از آنرا به‌تدریج و جلوی چشم دیگران برای فقرا و نیازمندان خرج می‌کند.




پول

یک دسته اسکناس
وقتی پول خرد توی جیبت باشد همه از سروصدای آن خبردار می‌شوند، اما وقتی یک دسته اسکناس درشت توی جیبت باشد هیچ‌کس متوجه نمی‌شود.

در راه خدا بدهید
آه نیکوکاران! پولهایتان را در راه خدا بدهید، مطمئن باشید بعدا چند برابر آنرا از شیطان پس می‌گیرید.

یک تکه کاغذ
پول: یک تکه کاغذ است که در مقابل زحمات تان آنرا به دست می‌آورید و بعد یک نفر کلاه‌بردار یا دزد آنرا از دست شما بیرون می‌آورد.



ای پدر ما که در جیب دیگرانی!

من به شما همه چیز می‌دهم، من به شما همه خوشی‌ها را خواهم داد. من به شما آرامش و راحتی خواهم داد. من شما را از همه چیز بی‌نیاز خواهم کرد. من کاری خواهم کرد که مردم به شما احترام بگذارند.... یادم نیست این حرفها را خدا به من گفت یا مرد پولداری که تصمیم گرفته بود همه پولهایش را به من بدهد.

زندگی شرافتمندانه
قلب پاک، زندگی شرافتمندانه، صداقت، سادگی و راستگویی.... همه اینها را به شما می‌دهند و در عوض پول‌ها را می‌دهند به یک آدم کثیف پدرسوخته دروغگوی حقه‌باز تا با آن خوش بگذراند.

سی‌سال یا زودتر
یک آدم شریف، تحصیلکرده، متخصص، خانواده‌دار، زحمتکش، روشنفکر و هنرمند سی سال طول می‌کشد تا پولدار شود، اما یک آدم پولدار فقط یک سال وقت لازم دارد تا شریف، تحصیلکرده، متخصص، خانواده‌دار، زحمتکش، روشنفکر و هنرمند شود.

اسکناس
علت چاپ عکس رهبران کشور روی اسکناس این است که حکومت مطمئن است مردم پول‌شان را پاره نمی‌کنند.

فلسفه، عشق و علی اصغر
موضوع خواهر معصومه مستشار( نازلی احساس) به یک مشکل اساسی در رادیو زمانه تبدیل شده است. هفته گذشته شعری از خواهر معصومه مستشار( نازلی احساس) منتشر شد که من از آن در برنامه‌ام در رادیو زمانه نیز استفاده کردم. سه روز قبل شوهر خانم مستشار طی نامه‌ای که برای من فرستاد اعلام کرد که درصورت ادامه این وضعیت من و رادیو زمانه را «سو» خواهد کرد.

معصومه و علی اصغر در اولین روزها

ایشان تصویر روز ازدوج‌شان را برای ما فرستاده و خواستار چاپ آن شد و برای من نوشت که... ای میل ایشان را خودتان بخوانید:

جناب آقای نبوی،
من تا دیروز متوجه نشده بودم که همسر سابقم معصومه که مدتی است با هم متارکه کرده‌ایم، اشعاری را با اسم مستعار نازلی احساس برای رادیوی شما می‌فرستد و به‌قول خودش احساس‌هایش را برای مردم بیان کرده و بسیاری از مسائل خانوادگی که رازهای زندگی ماست افشا نموده و این موضوع به روند مبارزات اینجانب و بسیاری از رفقا آسیب جدی رسانده است. اگر برای شما روند مبارزات ضد امپریالیستی مهم نیست، برای ما پیشروانی که سالها از عمرمان را فدای این مبارزات کردیم، این کارزار مهم است. در همین رابطه اعلام می‌نمایم که از این پس اشعار معصومه را ما( جمعی از دوستان) باید تائید نموده تا منتشر شود، و اگر لازم شد خودم به جای او اشعاری در سبک نیمایوشیج، شاعر مبارز و نستوه یا احمد شاملو(قبل از ۱۳۴۰) ارسال می‌داریم. در غیر این صورت من به عنوان شهروندی که پاس آمریکایی دارم، شما را «سو» خواهم کرد.

نابود باد سگهای زنجیری امپریالیسم و ارتجاع، مرگ بر سازشکاران
طوفان نیرومند( علی اصغر مستشار)

حالا که مسخره‌ام می‌کنید
دیگر ترانه‌ای برای شما نخواهم سرود
و دیگر هیچ شاعری از جوب حقیری که از پهلوی دیواری که از کنار خیابانی می‌گذرد
هیچ مرواریدی صید نخواهد کرد
و دیگر نازلی برای شما احساس‌هایش را نخواهم سرود
بدرود
ای گروه عاشقان شعر من، بدرود

پنجشنبه، پنجشنبه، پنجشنبه
تو مرا مسخره کردی
تو فکر کردی که من چون اسم بچه‌ها را آوردم
که به من عاشق بودند
پس لابد ما هم از اوناش هستیم؟
آره؟ تو اینجوری فکر کرده بودی؟
تف به روی تو
که احساس نازلی را نفهمیدی
بدرود، عاشقان من بدرود

جغرافیای شلوار تو، برای من نیچه و دکارت و ولتر است
و جغرافیای دامن من، برای تو سورن کی یه که گور
و من وقتی شلوار تو را صمیمانه می‌خوانم
افلاطون در مقابل پاکی عشق من
چه کم می‌آورد!!
و وقتی تو، جغرافیای دامن من را
که مثل تاریخ فلسفه ویل دورانت، چاپ چهارم
انتشارات امیرکبیردر سال ۱۳۸۵
قیمت ۱۲۰ تومان
مطالعه می‌کنی
می‌بینم که پیشانی‌ات بر آسمان می‌ساید
تو افلاطونی برای من که سقراط هم نمی‌فهمد
فلسفه، فلسفه، عشق و فلسفه

من اینقدر عمیق و پر محتوی
و آن عوضی‌ها اینقدر سطحی؟
که به من گفتند روسپی!
نه، من از شلوار سخن می‌گویم، از زیپ
از دکمه، از فاق بلند شلوار بر انتهای افق هستی تو
و من از دامن سخن می‌گویم، از چین
از چاک دامنی که فاصله طبقاتی را عریان‌تر می‌کند

من خسته‌ام
من دل شکسته‌ام
الهی همه‌تان بمیرید
از هفته پیش که در رادیو زمانه شعر من پخش شد
و علی اصغر صدای مرا شنید
با من حرف نمی‌زند
در حالی که آقای نبوی گفته بود که امکان ندارد که علی اصغر
شعر مرا بشنود
بدرود علی اصغر، بدرود

الهی درد و بلات تو سرم بخورد
من غلط کردم، گه خوردم
دیگر از این چیزها نمی‌گویم
تو مرا رها نکن
و بدان که نازلی بی تو می‌میرد
بی تو من می‌میرم
بی تو هرگز
اصغر، بیااااااا

-نازلی احساس(معصومه مستشار)
-نهم خرداد ۲۰۰۷

تا هفته دیگر می‌رویم از این ستون به آن ستون...