خانه > پرسه در متن > باشگاه کتاب > کلاغ نه، پرستو | |||
کلاغ نه، پرستوناصر غیاثیکتاب «کلاغ و گل سرخ» خاطرات زندان مهدی اصلانی، در طول فقط دو ماه یعنی از تیر تا شهریور ۱۳۸۸ به چاپ دوم رسید، آن هم با شمارگان ۱۱۰۰ نسخه و در خارج از کشور و این در حالی است که شمارگان کتاب در خارج از کشور به زحمت به پانصد نسخه میرسد و فروش آن در بیشتر موارد گاهی سالها طول میکشد. گذشته از این در داخل ایران هم، جز در موارد نادر، شمارگان کتاب از وضعیت بهتری برخوردار نیست. اما «کلاغ و گل سرخ» اصلانی در عرض دو ماه ۱۱۰۰ نسخهاش به فروش میرسد و این بیسابقه است و دستکم از این منظر یک حادثه. یادداشت زیر تورقی است در صفحات این کتاب.
کلاغ نه، پرستو در بیست و هفت سالگی و در حالی که «مسئولیت شبکهی توزیع تهران را» در تشکلایت فدائیان خلق (شانزده آذر) به عهده داشت، در سال ۱۳۶۳ در تهران دستگیر شد و به زندان رفت و پس از چهار سال زندگی در زندانهای مختلف از قبیل اوین و قزل حصار و گوهردشت سرانجام در سال ۱۳۶۷ آزاد شد. اصلانی بیست سال پس از آزادی از زندان و در طول دو سال خاطرات خود را از این دوران نوشت و در کتابی با عنوان «کلاغ و گل سرخ» به دست انتشار سپرد. این خاطرات از یک روز مانده به دستگیری آغاز میشود و تا لحظهی آزادی ادامه مییابد. استقبال بینظیر «کلاغ و گل سرخ» در طول فقط دو ماه یعنی از تیر تا شهریور ۱۳۸۸ به چاپ دوم رسید، آن هم با شمارگان ۱۱۰۰ نسخه و در خارج از کشور. این در حالی است که شمارگان کتاب در خارج از کشور به زحمت به ۵۰۰ نسخه میرسد و فروش آن در بیشتر موارد گاهی سالها طول میکشد. گذشته از این در داخل ایران هم، جز در موارد نادر، شمارگان کتاب از وضعیت بهتری برخوردار نیست. اما «کلاغ و گل سرخ» اصلانی در عرض دو ماه ۱۱۰۰ نسخهاش به فروش رفت و این امر بیسابقه و دستکم از این منظر یک حادثه است. در سالهای گذشته نیز برخی زندانیان سیاسی خاطرات زندان خود را نوشتهاند اما به جرأت میتوان گفت، هیچکدام از آنها با چنین استقبال بینظیری از سوی خوانندگان مواجه نشده است. ناشر کتاب، «انتشارات آرش»، نیز در یادداشت بر چاپ دوم مینویسد: «استقبال از این کتاب خارج از انتظار بوده است.» از خودم میپرسم چرا؟ آیا چون مهدی اصلانی از معدود بازماندگان کشتار بیرحمانهی زندان سیاسی در سال ۱۳۶۷ است که خاطراتاش را مکتوب کرده؟ آیا استقبال بینظیر از این کتاب به خاطر همزمانی انتشار کتاب با آغاز جنبش سبز بوده است؟ در یافتن چرایی موفقیت «کلاغ و گل سرخ» پاسخی درخور نیافتهام. کلاغ و گل سرخ اصلانی با توصیف محل تولد، روابط خانوادگی و فضای محلهاش در تهران، همانند نویسندهای صاحب زبانی شیرین و روایی، خواننده را با محیطی که در آن رشد یافته و نیز بیش و کم با خاستگاه طبقاتی خود آشنا میکند. او با نثری تلخ و شیرین کتابی عرضه میکند که نمیتوان آن را تنها در ژانر «خاطرات زندان» گنجاند. این کتاب جای جای به نقد فرهنگ ایرانی،«در آن روزگاران، همه چیزمان حتی عواطفمان با سازمان و خط سیاسیمان تعریف میشد»، حال و هوای مبارزین سیاسی « شور و نه شعور هدفمند» و نیز تحلیل سیاسی میپردازد. «کلاغ و گل سرخ» در ده سرفصل و به ترتیب زیر نوشته شده: «یادماندهها»، «دستگیری»، «اوین»، «قزلحصار» « گوهر دشت»، «تدارک کشتار بزرگ»، «روزشمار کشتار»، «پس از کشتار»، «دوباره اوین» و سرانجام «کالبد شکافی جنایت». ناگفته نماند که این سرفصلها خود زیرفصلهایی را نیز دربرمیگیرد. زنداننگاری شاید «زنداننگاری»، واژهای که برای نخستینبار از قلم ناصر مهاجر خواندهام، توصیف دقیقتری از کتاب «کلاغ و گل سرخ» باشد تا خاطرات زندان. «کلاغ و گل سرخ» بیهیچ اغراقی در نوع خود کتاب بدیعی است، همراه است با شعر، شوخی و شومی. همین از این روی شاید این جمله که «خواندن این کتاب لذتبخش است»، مناسب نباشد. «کلاغ و گل سرخ» با همهی دردآوربودناش کتابی نیست که از ترس اندوه ناشی از خواندناش، نشود آن را خواند، از آن دست خاطرات زندان هم نیست که با خواندناش چشم آدم سیاهی برود. اصلانی با چاشنیهای به جا و زیبایش از شوخیهای درون زندان میگوید، از سر به سر هم گذاشتنها برای خندیدن، از ابداعات در آشپزی، از عرقکشی و بسیاری اتفاقات ریز و درشت دلنشین دیگر. داستانکهای کتاب در موارد نامبرده و نیز دیگر موارد در کتاب کم نیستند. این داستانکها اندکی از تلخی کتاب میکاهند و در نتیجه آن را بسیار خواندنیتر میکنند. کلاغ نه، پرستو گرچه مهدی اصلانی خود را به عنوان یکی از جانبدربردگان آن سال، کشتار تابستان ۱۳۶۷، « کلاغی شوم قاصد مرگ» میخواند اما وقتی کتاب را میخوانیم، میبینیم چنین نیست. من مایلم او را پرستویی بخوانم که پس از اسارت، اینک در آزادی پرمیزند اما یاد دوران اسارت و اسیران در او زنده است و جاری. «کلاغ و گل سرخ» روایت رنج و شادی است، تصویر زندگی است در چاردیواری زندانهایی مخوف، روایت تاریخ زندانی سیاسی است از زبان زنده و شاهد آن و گشودن باب آشناییست با جهان زندانی سیاسی برای آنان که زندانی نبودهاند. به قول ناصر رحمانینژاد: زندانی سیاسی شاهد است و قربانی.
کتاب درد، کتاب تلخ در روایت اصلانی، گذشته از توصیف شکنجهها و سلولها، صحنههای تکاندهندهای چون شناخته نشدن در نخستین ملاقات توسط مادر، بیخبری از همسلولیهای سابق، تهدید بازجو «حرف زدن با کف پا» کم نیستند. شاید تلخترینشان داستان کودکی باشد که پدرش – بهروز سلیمانی - به هنگام دستگیری از طبقهی پنجم آپارتمان خود را بیرون میاندازد و جان میبازد. «وقتی نزدیکان از پویان کوچولو سراغ پدر را گرفته بودند، او در پاسخ با زبان کودکانه گفته بود: وقتی دزدها اومدن بابا رو بگیرن، بابا مثل Zooro خودش را از پنجره پرت کرد پایین، بعد سوار اسباش شد و از دست دزدها فرار کرد. مثل Zooro.» یاد خفتگان خاوران نیز نیش خاری است در یاد اصلانی که جای جای در کتاب رخ نمینماید: «تو این سالها فامیل همهگیمون تغییر کرده. همه شدهایم خاورانی.» کتاب خنده، کتاب زندگی «کلاغ و گل سرخ» سراسر سیاه نیست، از شوخیها و خندههای زندانیان سیاسی داستانها دارد، از برآورده شدن آروزهای کوچک شادیبخشی مثل برتن کردن لباسی به رنگ آبی، شنیدن اتفاقی موسیقی، خواندن شعر روی دیوارها، ابداعات آشپزی ، ساختن عرق و مست کردن و ابداعات زندانی سیاسی برای دیدن تلویزیون. اصلانی به خوبی نشان میدهد، چگونه در سکوت گورستانی زندان، گاه صدای یک میوهفروش، یا صدای ساعت بزرگ میدان، به زندانی امید میبخشد و زنده و مقاوماش نگه میدارد. اصطلاحات و نامههای زندانیان سیاسی گرچه برخی از اصطلاحات زندانیان سیاسی پیش از این جمعآوری و مکتوب شده است، اما یکی دیگر از ویژگیهای این کتاب آشنا شدن خوانندهی زندان نرفته با اصطلاحات ویژهی زندانیان سیاسی چون «سطللازم»، «معدهای»، «کتبی، شفاهی، اضطراری»، «تیلهخور»، «سوخت چیفتن» است. بررسی کوتاه نامههای زندانیان سیاسی در دورههای مختلف سالهای زندان از پیشنهادات قابل تأمل کتاب است به اهلاش و تحلیلی بسیار خواندنی دارد. چگونگی نجات از اعدام در ششم شهریور سال ۱۳۶۷، پس از اعدام بسیاری از زندانیان سیاسی توسط حکم «هیئت مرگ»، مستقر در زندان گوهردشت، اصلانی را نیز به آنجا فرامیخوانند. «در مقابل من و در پشت میزی بزرگ، سه عضو هیئت مرگ نشسته بودند. به ترتیب از راست به چپ: مرتضی اشراقی، دادستان، حجتالاسلام نیری، حاکم شرع و رئیس هیئت مرگ، مصطفی پورمحمدی، نمایندهی وزارت اطلاعات. اولین سئوال را حجتالاسلام نیری پرسید: مسلمانی یا مارکسیست؟ ... سرپا ایستاده بودم و به سئوالها پاسخ میدادم که تلفن روی میز حاج آقا نیری به صدا درآمد.» وی پس از گفتوگوی تلفنی «گوشی را روی میز گذاشت و با اشارهی دست، دو همکارش را به رفتن فراخواند و به ناصریان، که در اتاق حضور داشت، به تلخی گفت: ببریدش تا بعد. تاس من برای اولین بار خوش نشسته بود.» کمبودها متأسفانه مهدی اصلانی در توصیف یکی دو ماجرا و روایت آن چندان موفق نیست. از آن جمله است صفحهی وقتی از حسین اقدامی روایت میکند و یا آنجا که از کچل نامیدناش توسط پاسداری میگوید و یا باز در توصیف شوخی با زندانیان تازه وارد و از همه مهمتر توصیف روزی که ده نفر از زندانیان را جدا میکنند و اصلانی به اشتباه به سمتی میپیچد که باعث نجات جان او میشود. همچنین است تکرار توضیح سگ پاولف، یا تکرار جملهی «کابوسی که با هیچ گسلی از خاطر زدودنی نیست»، نقل قول از بوف کور با لهجهی تهرانی، «قاشق رویی» به جای «قاشق روحی»، «را»های فراوان اضافه. این همه نشان میدهد که کتاب به یک ویراستاری مجدد نیاز دارد. یکدست نبودن رسمالخط و زبان کتاب، فراوانی ویرگولهای اضافه و غلطهای چاپی کتاب هم از مواردی است که در چاپ دوم کتاب به چشم میخورد، گرچه ناشر وعده داده است در چاپهای بعدی به این مهم بپردازد. و نکتهی آخر این که نه روی جلد و نه در شناسنامهی کتاب «خاطرات زندان» نیامده اما این دو کلمه در متن کتاب و بالای صفحات زوج کتاب جای گرفتهاند. هم چنین در پشت جلد کتاب به انگلیسی آمده: «Memories of Prison» امید که مهدی اصلانی در کتاب بعدیاش به دوران پس از زندان و خروج از کشور و جاگیر شدن در تبعید بپردازد. شناسنامهی کتاب: |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
امروز با خبر شدم که چاپ سوم کتاب نیز در راه است.
-- ناصر غیاثی ، May 26, 2010این کتاب همراه با کتاب آقای مصداقی تنها آثار مستند از کشتار ٦٧ است. به همین دلیل فکر نمی کنم علت استقبال از آن فقط این باشد. کتاب کلاغ و گل سرخ پیش از این که بقول شما زندان نگاری باشد یک رمان است که لحن و زبان شیرین و زیبایی دارد و آدم از خواندنش واقعا لذت می برد. قبل از خواندن کتاب با تعجب از خودم پرسیدم چرا این همه دیر! اما پس از خواندن به این نتیجه رسیدم که دیر نوشتن خاطرات پس از بیست سال به نویسنده فرصتی داد که خود را بهتر بشناسند و پیرامون آنچه گذشت سنجیده تر قضاوت کنند. چند روز کتاب را به دوستی هدیه دادم و گفتم نسل ما باید این کتاب را بخواند
-- p ، May 28, 2010اقای غیاثی به خوبی نگفته اندکه فرق این کتاب با اثار مشابه چیست
-- بدون نام ، May 28, 2010