رئالیسم جادویی در روسیه
کن کالفوس برگردان: ونداد زمانی
v.zamaani@gmail.com
در اواخر سالهای ۹۰ میلادی، اگر از کنار یک آپارتمان پنج طبقه درب و داغان یک شهر روسی رد میشدید، آپارتمانی که ماهها در آن نه خبری از دستشویی بود و نه بخاری، باورتان نمیشد که از کنار مجموعهای سرشار از جادو و خلسه عبور کردهاید.
مدتها بود که آب لولهکشی هم از کار افتاده بود و اکثر ساکنین آپارتمان ماهها پرداخت حقوق ماهیانهشان به تعویق افتاده بود. بچههای بیسرپرست و سرکش دستهدسته، اطراف آشغالهای جمعآوری نشده میپلکیدند.
اما خانم «جینا اوچنر»، نویسنده دو مجموعه از داستانهای کوتاه، در خیال خودش و در حین سفر از کنار آپارتمان متروکه درنگی کرد و پس از ایستادن درآنجا، سرکی کشید در حیاط پشتی آپارتمان و ناگهان طرح یک رمان زیبای جذاب در ذهنش خطور کرد.
«جینا اوچنر»
مدت زیادی نیست که خانم اوچنر آمریکایی مشغول زندگی در روسیه شده است و تا آنموقع حتی رنگ این شهر را هم به چشم ندیده بود. با وجود این رمان اولش، «یادداشتهای رویایی روسی از رنگ و پرواز» سرشار از اصالت تجربه است و در واقع لمس واقعی ماجراهایی است که ساکنین آپارتمان مخروبه خلق کردهاند.
خانم اوچنر از سویی، بی در و پیکری دردناک روسیه بعد از سقوط بلوک شرق سوسیالیستی را به خیالات رئالیسم جادویی ربط داد و از سوی دیگر، با دامن زدن به جدال زندگی روزمره ساکنین آپارتمان، تلاش کرد تا تصویری منطقی و واقعی از تنگنای زندگی آنها ارائه دهد.
آزاده خانم، یکی از چهار شخصیت اصلی داستان است، زن مسلمانی که با همه فامیل از استان «اوستیای شمالی» اخراج شده است و وظیفه سرپرستی از دستشویی عمومی آپارتمان را بر عهده گرفته است، زنی که رویاهای به تحقق نرسیدهاش در بوی مستراح گره خورده بود.
شخصیت دوم داستان «اولگا»، یک زن جهود است که به عنوان مترجم روزنانه ارتش در شهر پرم، برای جنایات جنگی چچنیا، دروغهای آرامبخش میبافد.
«یوری»، پسر اولگا، نظامی موج خورده و مجروح جنگی، شخصیت سوم داستان است. یوری در آرزوی روزی است که بتواند به ماهی تبدیل شود و در همان حال به شیوه اللهبختکی، راهنمای موزه هنرهای روسی، انسانشناسی و زمینشناسی شهر پرم است. موزهای که همه اشیا و آثار موجود درآن تقلبی است.
همسایههای درون آپارتمان به شکلهای مختلف مشغول نوعی ترجمه هستند. عمل قهرمانانهای که به معنای دقیق کلمه ترجمه نیست بلکه در اصل، آنها در حال ایجاد صداها و کلمات پوچی هستند که در زندگی با آن دست به گریبانند.
از همه مشخصتر در این زمینه، شخصیت چهارم داستان «تانیا» است که در همان موزهای که یوری کار میکند به عنوان پیشخدمت به کار مشغول است. تانیا در ضمن سخت درگیر ساختن مجسمههای زمختی است که با تکه چوبهای باقیمانده از بستنی یخی و کار تنها سر هم شده است.
تانیا پوست زرق و برقدار شکلاتها را به عنوان هاله نورانی بر آنها میکشد و با ایمان خالص در ستایش مترسکهای کاغذی که میسازد حرف میزند. تانیایی که از بیرون هیبت محکمی دارد و از درون جسم زار، یک لحظه از دفترچه خاطرات تقریبا تکهپاره شدهاش جدا نمیگردد. دفترچه مملو از خاطرات تلخ و شیرین تانیا، پر شده است از جزییات عشقی که به یوری در دل دارد و دقتی که به اشکال مختلف ابرها مبذول داشته است.
قصه ساکنان آپارتمان کثیف، نکبتی و حتی فراموش شده میبایست بر فضای هر چه واقعیتری تکیه کند ولی در ادامه داستان، با سقوط شوهر آزاده از پشت بام آپارتمان پنج طبقه به پایین، و مشاهده زنده و سالم او یک هفته بعد از خودکشی، توسط همسایگان، به ناگهان دنیای ناتورالیستی و زولایی رمان را به سمت دنیای دهکده «ماکوندایی» از نوع آمریکای لاتین میکشاند.
به برکت دوره ذاتا آزاد حکومت «یلتسن» در دههی ۹۰ میلادی در روسیه، موج جدیدی از شور قصهنویسی در روسیه شکل گرفته بود که با خود روح جدیدی از گرایشات تجربی و حتی پست مدرن به همراه آورد.
نویسندگانی چون ویکتود پلوین، ولادیمیر سوروکین و تاتیانا تولستایا از جمله داستانسرایان این موج نو روسی هستند که با خود قبیله بزرگی از قهرمانان جادویی و سورئال را به ادبیات روسیه اضافه کردند. جینا اوچنر با وجود مهاجر بودنش به کمک رندی خلاقانهاش قادر گشت تا سوار موج سرشار تخیل فوق گردد.
KEN KALFUS , Post-Soviet Yearning , Sunday Book Review Gina Ochsner THE RUSSIAN DREAMBOOK OF COLOR AND FLIGHT, 370 pp. Houghton Mifflin Harcourt. $25
|
نظرهای خوانندگان
جهان دهکده شده ما مرز بین نویسنده مهاجر و بومی را بهم ریحته است. یقینا همین الان نویسندگان مهاجر ایرانی هم هستند که در حال نوشتن روایت خود از زندگی در سرزمین جدید هستند.
-- مجمد ، Mar 8, 2010اینطور که شما نوشتید بنظر می آید رمان نوشتن کار آسانی است ولی هیچ از این حبرها نیست که نویسنده ای از آپارتمان و ساکنانش فقط با یک نظر قصه بسازد.
-- مریم-ز ، Mar 8, 2010آقای ونداد زمانی
-- خواننده رمانهای ایرانی ، Mar 8, 2010حدود دو ماه پیش وقتی که کتاب فرانکنشتین را همینجا نقد کرده بودید از شما پرسیدم که چرا راجع به نویسنوگان ایرانی چیزی نمی نویسید و دوباره پس از خواندن مقاله و اشاره شما به رئالیسم جادویی روسی این سوال برایم مطرح شد که چرا شما اشاره ایی نمی کنید به منیرو روانی پور و حتی شهرنوش پارسی پور ( همکاران خودتان در زمانه)و نوع ایرانی رئالیسم جادویی که نویسندگانی نظیر آنها در ادبیات ما خلق کردند؟
من از طریق سایت ادبی "سه پنج"
-- بدون نام ، Mar 8, 2010http://www.3panj.org/
با ترجمه های شما آشنا شدم. خواستم که تلافی کرده باشم و "سه پنج" را به خوانندگان علاقه مند به ادبیات در رادیو زمانه معربفی کرده باشم.
سری به این سایت ادبی بزنید. همین.
kootah bood ta beeyam zehnam ra mashghool matlab konam didam tamam shod.
-- بدون نام ، Mar 8, 2010آقای خواننده رمانهای ایرانی
-- بدون نام ، Mar 10, 2010تعداد بسیار زیادی وب سایت فارسی در زمینه نقد ادبیات فارسی وجود دارد که به شکل همه جانبه ای مشغول فعالیت هستند. همین گوگل خوان زمانه هر روز بسیاری از آنها را انتشار می دهد.