تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۳۸۸ • چاپ کنید    

مصاحبه با دیگران در باره‌ی خودم

ونداد زمانی
V.zamaani@gmail.com

جان مکسول کوتزی گوشه‌گیرترین و به نوعی غیرعادی‌ترین نویسنده انگلیسی زبان است که دو بار متوالی در مراسم دریافت جایزه‌ی معتبر ادبی «بوکر پرایز» حضور نیافته است. او حتی در حین دریافت جایزه‌ی نوبل ادبیات خود در سال ۲۰۰۳، به جای سخنرانی رسمی، داستان کوتاهی در باره‌ی رابینسون کروزو خواند.

برداشت پست مدرن در ادبیات اواخر قرن بیستم تاکید کننده شیوه‌ای از ترفند ادبی بود که در آن قهرمان قصه‌ها قادر به رودررویی با نویسنده بودند و گه‌گاه از دل داستان بیرون آمده، با داستان‌نویس به بحث و جدل می‌پرداختند؛ اما آقای کوتزی همیشه عجیب، شیوه جدیدتری را آفرید.


جان مکسول کوتزی، نویسنده انگلیسی زبان و برنده‌ی نوبل ادبیات

آقای کوتزی تاکنون در سه کتاب داستانی، زندگی‌نامه شخصی به نام جان مکسول کوتزی را به رشته تحریر در آورده است. او در سال ۱۹۹۷ «پسر بچگی» و پنج سال بعد «جوانی» و در سال ۲۰۰۹ «تابستانه» را به شیوه‌ی ضد زندگی‌نامه نوشت. به تعبیر خودش این تریلوژی «مجموعه‌ای تخیلی از خاطرات» خودش می‌باشد.

در دو کتاب اول از مجموعه «ضد خاطرات» کوتزی با زندگی پسر بچه‌ای آشنا می‌شویم که در آفریقای جنوبی در شهرکی فقیر نشین زندگی می‌کند. پسر بچه‌ای که شاهد خشونت مریض‌گونه آپارتاید و ستم وحشیانه‌ای است که بر سیاهان کشور اعمال می‌شد.

کتاب اول به سادگی خود پسر بچه، روایتی است رک و صریح که از نظر دستوری در جملات زمان حال نوشته شده و از دید راوی سوم شخص بازگویی می‌شود. در جلد اول خاطرات ساختگی شاهد شکل‌گیری شخصیت تک‌افتاده و تنهای دوران کودکی نویسنده‌ای هستیم که برنده جایزه نوبل خواهد شد.

در کتاب دوم، «جوانی»، نیز شکل اصلی نوشتن تغییری نمی‌کند. در این بخش از زندگی‌نامه با دغدغه‌های جوان نویسنده‌ای آشنا می‌شویم که تنها تر از پیش در جستجوی معشوقه‌ای استثنایی است. جوانی که ادای کتاب خواندن را در قطار ایفا می‌کند به امید روزی که یک دختر خاص، عاشق کتاب‌خوان بودن او شود.

در «جوانی»، جان مکسول کوتزی از آفریقا به انگلیس رفته و به عنوان برنامه ریز کامپیوتر مشغول کار است ولی فکر و ذکرش در باره‌ی ادبیات است. او از همه‌ی ادیبان کلاسیک با ولع تمام می‌خواند ولی «عذرا پاند و مکس فورد» را بیشتر از همه دوست دارد.

کوتزی در «جوانی» به این معتقد است که سکس با زنی استثنایی است که شعله خلاقیت را در او برمی‌افروزد، همچنین وی می‌گوید زجر و دیوانگی در کنار این نوع سکس سه عنصری هستند که هر نویسنده و شاعر خوب باید آنها را داشته باشد.

کتاب سوم، شروع مشابه‌ای با دو کتاب اول زندگی‌نامه جان مکسول کوتزی نوشته جان مکسول کوتزی دارد. ناگفته نماند که هر چند فرم داستان از شیوه‌های قرن نوزده و بیست الگوبرداری شده؛ ولی قلم نابغه‌وار برنده جایزه نوبل ادبیات تاثیر شگرف خود را حتی در ساده‌ترین ترفند ادبی نیز نشان می‌دهد.

از همان اوائل کتاب سوم «تابستانه» به یک‌باره متوجه می‌شویم که کاراکتر زندگی‌نامه جان مکسول کوتزی درجلد سوم، دیگر در قید حیات نیست و یک محقق دانشگاهی به نام آقای «وینسنت» برای نوشتن زندگی‌نامه او، مشغول مصاحبه با اشخاصی است که در زندگی جان مکسول کوتزی نقش داشته‌اند.


کوتزی نویسنده سه جلد خاطرات، در کتاب سوم این مساله اخلاقانه و وجدانی را مطرح می‌کند که چرا زندگی یک نویسنده معروف باید برای مردم جالب‌تر از یک پناهنده برزیلی باشد که در حین انجام وظیفه به عنوان نگهبان انبار، مورد هجوم یک باند تبهکار قرار گرفته و صورتش زیر ضربات تبر خرد شده است؟

زندگی‌نامه‌نویس درون قصه سوم، یعنی آقای وینسنت نمی‌خواهد یک متن کلیشه‌ای در باره‌ی این نویسنده مشهور بنویسد و برای همین با جمع‌آوری پنج مصاحبه از پنج شخصیت در زندگی کوتزی می‌خواهد به تصویری واقعی از نویسنده معروف دست یابد.

دو معشوقه سابق آقای کوتزی، خانمی که به او برای شروع یک رابطه روی خوش نشان نداده، دختر عمویش و یک مرد همکار در دانشگاه، شخصیت‌هایی هستند که به نظر می‌رسد نویسنده کتاب برای مصاحبه دست‌چین کرده است.

دو معشوقه با اصرار تمام او را از نظر سکسی موجود سردی می‌بینند که بدون هیچ خاصیت و حرارتی، فقط قادر به اجرای وظایف مردانه‌اش است.

دختر عموی نویسنده کمی مهربان‌تر از دو معشوقه اوست. نکته جالب این است که مصاحبه با او رودررو نبوده و زندگینانامه‌نویس «تابستانه» آقای وینسنت که مشغول تهیه وجمع‌آوری مصاحبه است بعدا از طرف دختر عموی نویسنده، مطالبی را نقل می‌کند.

توجیه آقای وینسنت در تغییر فرم مصاحبه هم این است که: «مادامی‌که مضمون قصه عوض نشده است تغییر فرم خدشه‌ای به متن وارد نمی‌سازد».

جان مکسول کوتزی درون قصه مرده است ولی از زبان شخصیت‌های تخیلی نظیر همکار و شاید معشوقه سابقش که استاد زبان فرانسه است می‌شنویم که کوتزی درون قصه! «اصلا آدم بلندپروازی نبوده و بیش از اندازه نوشته‌هایش را کنترل می‌کرد.»

به گفته‌ی او، آقای کوتزی حاضر است تن به هر تغییری در فرم نوشته‌اش بدهد تا بتواند چیزی را بگوید که تاکنون گفته نشده باشد.

پانوشت:

Works sited: Harald Leusmann, J. M. Coetzee's Cultural Critique, World Literature Today, Vol. 78, No. 3/4 (Sep. - Dec., 2004), pp. 60-63 , Published by: University of Oklahoma

Richard Handler, Afterword to "Cruelty, Suffering, Imagination: The Lessons of J. M. Coetzee, American Anthropologist, New Series, Vol. 108, No. 1 (Mar., 2006), pp. 133-134

Mark Brown, JM Coetzee to shun Booker prize ceremony again, guardian.co.uk, Monday 5 October 2009

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

فیلن خوبی نیز ازرمان Disgrace این نویسنده عجیب تهیه شده است.

-- بدون نام ، Feb 12, 2010

تعجب من در این است که بارها و بارها از کلکهای ادبی جدید نویسنده های مدرن و پست مدرن حرف زده می شه ولی بیشتر داستان نویس های ایرونی دارن به همون روشی قصه می نویسند که جمالزاده ٧٠سال پیش می نوشت؟ چرا هنوز روی دست هدایت دست خلاق تری پیدا نشده؟ چرا اکثر قصه ها در تکرار و حفظ وحدت زمان و مکان و موضع در جا می زنند؟ چرا حتی پیشرو هایی چون رضا قاسمی کارهاش اول و وسط و آخر داره؟ چرا هنوز چپی های سابق ادیبان اصلی ایران هستند؟ چرا هنوز و اغلب قهرمانان قصه ها واقعا قهرمان هستند؟ چرا ...

-- تیمور- لیسبون ، Feb 12, 2010

عجب نویسنده جالبی!باید٣کارشرا بخوانیم.
یک خواننده.

-- بدون نام ، Feb 12, 2010

Agab titre bahalli

-- بدون نام ، Feb 13, 2010

من سالها پیش یک داستان کوتاه از این نویسنده خواندم که خیلی خیلی عجیب بود.

در ضمن این بخش نطردهی مشکل تکنیکی دارد . خواندن و نوشتن در آن خیلی سحت است. همه چیز خیلی ریز است.

-- ب-پ ، Feb 13, 2010

عجیب نوشتن و عجیب بودن شرط لازم نویسنده بودن است ولی کافی نسیت.

صفحه کامنت خیلی ریز است.

-- بهاره ، Feb 13, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)