نویسنده
ولفگانگ برشرت ترجمهی فرهاد سلمانیان
نویسنده باید برای خانهای كه مردم می سازند ، نامی برگزیند. همچنین برای قسمتهای مختلف آن. او باید اتاق بیمار را «اتاق غم»، اتاق زیر شیروانی را «اتاق بادگیر» و زیرزمین را «اتاق تاریك» بنامد. او نباید زیرزمین را «اتاق زیبا» بنامد.
اگر كسی به او قلمی ندهد، باید از فرط عذاب از دست برود. او باید سعی كند، با قاشق روی دیوار بنویسد. درست مثل وقتی كه در زندان به سر میبرد: زندان یك حفرهی زشت است. اگر او از روی نیاز خود كار نویسندگی را انجام ندهد، نویسندهی واقعی نیست و باید او را نزد رفتگران فرستاد.
وقتی كسی در خانههای دیگر نامههایش را میخواند، باید دریابد كه آری، آن نامهها در این خانه نیز همان طور هستند. فرقی ندارد كه نویسنده بزرگ بنویسد یا كوچك. اما باید خوانا بنویسد. او میتواند در خانه، از اتاق زیرشیروانی برای زندگی استفاده كند. آنجا عالیترین چشم اندازها وجود دارند. عالی، یعنی زیبا و وحشت انگیز. آن بالا تنهایی حاكم است. آنجا سردترین و پرحرارت ترین جاهاست.
اگر ویلهلم شرودر سنگ تراش نویسنده را در خانهاش ملاقات كند، ممكن است سرش گیج برود. نویسنده نباید ملاحظهی چنین چیزهایی را بكند. آقای شرودر باید به بلندی عادت كند.
آن مكان تاثیر خوبی روی او خواهد داشت. نویسنده شبها می تواند ستارهها را تماشا كند. اما وای بر او، اگر حس نكند كه خانهاش در خطر است. در این صورت باید آن قدر در خود بدمد تا ششهایش منفجر شود!
|