خانه > پرسه در متن > Nov 2009 | |
Nov 2009پل آستر و رمان جدیدش «یک اسم برای چیزی که شاید هرگز بهوجود نیاید»جیمز وود (ترجمه ونداد زمانی): یکی از بهترین داستاننویسان آمریکا، پل آستر بار دیگر ماجرایی جنایی را با فلسفه پوچی در داستان جدیدش تحت عنوان «نامرئی» در هم آمیخت. این نویسندهی آمریکایی شهرت ادبیاتش را در سال ١٩٨٥ میلادی با چاپ «شهر شیشهایی» به دست آورد که مثل بقیه آثارش ترکیبی بود بین داستان جنایی و پوچگرایی. فرانکشتاین - بخش دوم «من بدبختم و آنها نیز باید شریک نکبت من باشند»ونداد زمانی: فرانکشتاین، که ناظر مرگ همسر آیندهاش است، از همه جا رانده، تحقیر شده و تنها چنان مستاصل میشود که چارهای جز انتقام نمییابد. خشم کوری بر او مستولی میگردد و به همان هیبت غول وحشتناکی که از او در شهر لندن تصویر شده بود رضایت میدهد. او با خشم تمام به سراغ دوست، همسر و خانواده ویکتور میرود تا انتقام موقعیت دردناک خود و همسرش را بگیرد. بخش نخست فرانکشتاینونداد زمانی: مری شلی، شروع یک تراژدی را درست از آنجا انتخاب میکند که بالاخره ویکتور فرانکشتاین، قادر میگردد به موجود ساختهی خودش جان بدهد. نویسنده همهی سنگینی احساسی داستان را در اولین لحظه دیدار فرانکشتاین با مخلوق خود متمرکز میکند و در اولین لحظه تماس، داغ «دیگری» بودن را بر پیشانی او میزند. «آدم» ساختهی دست ویکتور، آنقدر متفاوت هست که او طاقت نیاورده و از محل فرار میکند. ماجراهای عاشقانه «فانتامینا» ـ قسمت دوم من میتوانم یار دلخواهم را مجددا بدست آورم!ونداد زمانی: نویسنده داستان فانتامینا با قرار دادن قهرمان زن قصه، در نقش تصمیمگیرنده و کسی که کنترلکننده حوادث و ماجراهای ایجاد شده ناشی از تصمیم مستقل یک زن است، در حقیقت نقش همیشگی یک مرد را به فانتامینا میدهد. خانم «هیوود»، با دقت و ریزبینیای خاص، تمام دغدغههای روحی قهرمان قصهاش را ضبط میکند. به عنوان مثال از احساسات فانتامینا در نقش روسپی میگوید. ماجراهای عاشقانه «فانتامینا» ـ بخش نخست «ای زنهای فراموش شده؛ روش من را بکار ببرید»ونداد زمانی: داستان فانتامینا در ظاهر به یک رویای سکسی زنانه شبیه است؛ ولی در اصل موقعیت محدود زنها را در رابطه با مردان به زیر سوال میبرد و بیشتر از همه، از واکنش خنثای زنان شکایت میکند که تنها وسیله سنتیشان برای نگهداری یک رابطه چیزی نیست جز: «اشک و گله، ناله و زاری و اداهای شبیه آن». بزگترین جایزه ادبی فرانسه برای یک زن سیاهپوست «سه زن پر قدرت»ونداد زمانی: ماری دیایه، در بارهی رمانش «سه زن پر قدرت» که مهمترین جایزه ادبی فرانسه، را برای وی به ارمغان آورد میگوید: «این رمان بازگو کننده زندگی سه زنی است که هرکدام قدرت مخصوص به خود را دارند، اما یک نیروی درونی، آنها را به هم ربط میدهد، یک باور به خود، باور به اینکه هرگز تحت هیچ شرایطی به انسانیت خود شک نکنند.» دو داستان و دو نگاه به امپریالیسم ـ قسمت دوم «باید کابوس خود را شخصا انتخاب کنیم»ونداد زمانی: ژول ورن و ژوزف کنراد، دو نگاه متفاوت را در ارتباط با دستاوردهای انقلاب صنعتی عرضه میکنند. ژول ورن در رمان «دور دنیا در هشتاد روز»، همهی آنچه در اواخر قرن ۱۹ به وقوع پیوسته را به فال نیک میگیرد، ولی ژوزف کنراد در کتاب «قلب تاریکی»، گسترش تسلط قدرتهای اروپایی، که به یمن توانمندیهای علمی صنعتی غرب فراهم شده را کابوسی میبیند که بر جان جهان مستعمره افکنده شده است. قسمت اول دو داستان و دو نگاه به امپریالیسمونداد زمانی: اختراع ماشین بخار و متناوب با آن تولید و گسترش شبکه سراسری راهآهن که نه تنها اروپا بلکه کشورهای اقمار قدرتهای اروپایی، بهخصوص بریتانیایی که رسماً و عملاً کبیر شده بود را فراهم آورد به یکباره جهان را کوچکتر از آن ساخت که تصور میرفت. سرعت و امکان ارتباط و حمل و نقل هر لحظه سریعتر شونده، زمینههای بنیانی را برای فیلیس فاگ، قهرمان رمان ژول ورن مهیا کرد تا او را به فکر سفر «دور دنیا در هشتاد روز» بیاندازد. بررسی تازهترین رمان امیر حسن چهلتن جراحی اخلاقترجمهی مهدی نفیسی: دختری که در صفحات اولیهی کتاب، دکتر فتاح با دوختن پرده بکارتاش شرافت او را تضمین میکند، شهرزاد نام دارد، همانند قصهگوی درون رمان هزار و یک شب. ولی درست بر خلاف خواهرخواندهاش در هزار و یک شب، این دختر در وضعیتی قرار ندارد که همانند او قصه بگوید و از این طریق زندگیاش را نجات دهد. نویسندهولفگانگ برشرت؛ ترجمهی فرهاد سلمانیان: نویسنده باید برای خانهای كه مردم می سازند ، نامی برگزیند. همچنین برای قسمتهای مختلف آن. او باید اتاق بیمار را «اتاق غم»، اتاق زیر شیروانی را «اتاق بادگیر» و زیرزمین را «اتاق تاریك» بنامد. او نباید زیرزمین را «اتاق زیبا» بنامد. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|