خانه > پرسه در متن > ادبیات جهان > «ترور، تاریخ ایرلند را به ما نشان میدهد» | |||
«ترور، تاریخ ایرلند را به ما نشان میدهد»سعید شکیباsaeed@radiozamaneh.comویلیام ترور از جمله پرکارترین نویسندگان معاصر ایرلندی است و به عنوان نویسنده رمان و داستان کوتاه مورد تحسین بسیاری قرار گرفته است. ترور در سال ۱۹۵۳ به انگلستان، جایی که مکان رویدادهای چند رمان اولیهاش است، نقل مکان کرد. در کتاب «پسران خوب»، پانسیون، و گروه عشق، ترور به شیوهای خاص تفاوتهای جزیی و دقیق شخصیتهایی را که سرنوشت برایشان نوعی مصیبت رقم زده به تصویر میکشد. وی به رغم زندگی در انگلیس، اغلب برای مضامین داستانهای خود از یک چشمانداز ایرلندی استفاده میکند. برای بررسی بیشتر آثار ویلیام ترور در ایران، به سراغ الاهه دهنوی، نخستین مترجم آثار ترور در ایران رفته و با او گفت و گو کردهام.
خانم دهنوی لطفاً ویلیام ترور را برای ما معرفی کنید. ویلیام ترور یا به عبارتی ویلیام ترور کاکس، یک نویسندهی ایرلندی است. در یک خانواده پروتستان به دنیا آمده. ترور جزو آن دسته از نویسندگانی است که به خاطر شرایط مالی، مجبور شد کشوری را که به آن تعلق داشت ترک کند و ساکن انگلستان شود. چند سالی به تدریس و مجسمه سازی مشغول بود. بعد به داستاننویسی روی آورد و کارهای او با توجه منتقدان دانشگاهی مواجه شد. جوایز زیادی از جمله جایزه بوکر را کسب کرده و بارها و بارها نامزد بوکر بوده است. در مواردی جایزه ویت برد را برده، نشان سیبیای (CBE) را دریافت کرده و همینطور از سوی فرهنگستان ادب انگلستان و بریتانیا، لقب «سر» را دریافته کرده است. ترور الان جزو نویسندگان معتبر و معیار است.
چه چیزی باعث این شد که در میان این همه نویسنده برجسته انگلیسی سراغ ویلیام ترور بروید؟ من دو فاکتور را در نظر گرفتم. اول برای من مضامین مهم بود و دوم سبک و تکنیک. خیلی از داستانها و رمانهایی که در آمریکا و اروپا نوشته میشوند به لحاظ مضمونی یا دغدغه خواننده فارسی نیست و یا از لحاظ فرهنگی برای او قابل لمس نیست. این برای من خیلی مهم بود. در مورد ترور عکس این است. یعنی به لحاظ فرهنگی خیلی ملموس و قابل درک است. حتی در جاهایی شما احساس میکنید که فقط کافی است اسمها را ایرانی انتخاب کنید. آن اتفاق میتواند در فضای کشور ما هم رخ داده باشد. دلیل دوم هم همانگونه که گفتم، سبک بود. ویلیام ترور جزو نویسندگانی است که پیچیده مینویسد. خواننده در آثار ویلیام ترور یک مصرفکننده منفعل نیست و تمام مدت به چالش کشیده میشود و در فرایند خواندن درگیر میشود. ترور از تکنیکهایی مثل سیلان ذهن و کمگویی استفاده میکند. خواندن آثار ترور یک خواننده زبردست نیاز دارد. این دو دلیل باعث شد که من سراغ ترور بروم. شما رمانهای «تورگنیف خوانی» و «سفر فلیشا» را از ترور ترجمه کردید. در این دو رمان، خواننده با چه نوع شخصیت اصلی و قهرمانهایی مواجه می شود؟ معمولاً اینگونه است که یک داستان یا یک رمان حول زندگی یک یا دو شخصیت میگردد که به آنها شخصیت اصلی میگوییم. شخصیت اصلی کسی است که تمام توجه خواننده به او معطوف میشود. با او احساس همدردی میکند و نسبت به او حس ترحم دارد. نکته جالب توجهی که در آثار ترور وجود دارد این است که شخصیتهای اصلی آثارش به حاشیه رانده شدههای جامعه هستند. من معتقدم که ترور سراغ سایههایی میرود که اجتماع آنها را نادیده میانگارد و از توجه به آنها امتناع میکند. به این معنا که سراغ بخش خاموش جامعه که ما صدایشان را نمیشنویم میرود. برای خواننده این را مقدور میکند که به افکار و بازخوانی خاطرات چنین آدمهایی دسترسی داشته باشد. شما با آن بخش خاموش جامعه مواجه میشوید و فرصت پیدا میکنید که ذهن و اندیشه آنها را از نزدیک ببینید. مثلاً در رمان «تورگنیفخوانی» ما با زنی مواجه هستیم که ۳۱ سال از بهترین سالهای زندگیاش را در یک دیوانهخانه سپری کرده. در حالت عادی اگر بشنوید که فردی دیوانه است دوست ندارید با او مواجه بشوید و به او نزدیک شوید. در رمان «سفر فلیشا» هم همین اتفاق می افتد. شما با یک آدم عادی روبرو هستید و روند تبدیل شدن او به یک کارتن خواب را میبینید. و در کنار او، با شخصیت دیگری که خیلی برجسته است، با بازخوانی خاطرات یک قاتل زنجیرهای همراه میشوید. یعنی دقیقاً سایههایی که جامعه نمیخواهد آنها را ببیند. ترور شما را با اینها مواجه میکند و این ویژگی بارز شخصیتهای ویلیام ترور است.
در این آثار اشارههایی را به اختلافات مذهبی مردم ایرلند میبینیم. به نظر شما کارکرد این مضامین در کلیت این آثار چیست؟ در آثار ویلیام ترور خصوصاً دو رمان «تورگنیفخوانی» و «سفر فلیشا» دو مسألهی تاریخی مهم دیده میشود. یکی بحث سیطره انگلستان در طول چندین قرن بر ایرلند بوده و مسألهی دوم، نزاع چند صد ساله بین کاتولیک و پروتستان است. مردم ایرلند سالهای سال تلاش کردند که از زیر استعمار انگلیس رها شوند و استقلالشان را به دست بیاورند. این تحت استعمار بودن، همیشه بر زندگی آنها سایه انداخته است. از طرف دیگر وقتی هنری هشتم، پادشاه انگلستان به پروتستان تغییر مذهب داد، کشور خود و مستعمراتش را وادار کرد که آنها هم تغییر مذهب دهند. اما مردم کاتولیک ایرلند مقاومت کردند و به این قانون تن ندادند. آنها نیز زمینها را از مردم گرفتند و به اقلیت پروتستان دادند و یکسری افراد پروتستان را از انگلستان و اسکاتلند به ایرلند فرستادند و ساکن کردند. اینگونه بود که نزاعی بین کاتولیک و پروتستان شکل گرفت. هنوز هم این مشکل در ایرلند وجود دارد. یعنی ایرلند همچنان درگیر این کشمکشهای مذهبی است. این دو در آثار ویلیام ترور خیلی نمود پیدا میکنند. در ظاهر چنین است که شما درحال خواندن داستان یک فرد هستید. ولی واقعیت این است که این آدمها مقهور تاریخ کشورشان هستند. آنها یک هویت ملی دارند که بر اساس معادلات سیاسی، اجتماعی و مذهبی کشورشان تعریف شده و آنها خواسته یا ناخواسته تحت تأثیر این معادلات قرار دارند. یعنی سرنوشت فرد به هیچ عنوان قابل تفکیک از گذشتهی تاریخی کشورش نیست. مثلاً شما در رمان «تورگنیفخوانی» میبینید که در یک قسمت، مری لوئیس و خواهر و برادرش که پروتستان هستند از مدرسه بر میگردند. بچههای یک مدرسه کاتولیک آنها را ملحد خطاب میکنند و میگویند که شما در آتش جهنم خواهید سوخت. و هراس از اینکه در آتش جهنم بسوزد برای مری لوئیس کوچک آنقدر بزرگ است که از خواهرش میپرسد آیا واقعاً چنین اتفاقی قرار است بیفتد. یعنی دارد نشان می دهد که این ترسها و نفرتها در زندگی مردم نشسته است. البته نگاه ویلیام ترور در نهایت خیلی مهم است. نگاه او در آخر نه ناسیونالیستی است و نه متعصبانه. نشان میدهد که آدمها فارغ از مذهبشان دارای جنبههای انسانی مشترک هستند که میتواند آنها را در کنار یکدیگر قرار دهد. از لحاظ سبک نوشتار، ترجمه آثار ویلیام ترور چگونه است؟ باید بگویم ترجمه آثار او دشوار است به خاطر اینکه از تکنیکهایی همچون سیلان ذهن و گفتار آزاد غیر مستقیم استفاده میکند. سیلان ذهن یعنی شما مستقیماً با افکار شخصیتها مواجه میشوید. این افکار الزاماً مرتب نیست. همانطور که افکار روزانه خود ما هم از نظمی خطی پیروی نمیکند. گفتار آزاد غیر مستقیم هم این است که شما به افکار شخصیت از زبان راوی دسترسی پیدا میکنید. اینها خیلی کار ترجمه را دشوار میکند. شما فرض کنید که جریان ذهن شخصیت به یکباره تغییر میکند و بر اساس دیدن یک صحنه، خاطرهای برایش بازسازی میشود. مترجم باید این را درک کند و به خواننده انتقال دهد که کار دشواری است. ترجمه آثار او در مقایسه با ترجمه نویسندگانی همچون پل استر که خودم هم تجربهاش را داشتهام سختتر است. مسألهی دیگر اینکه ویلیام ترور خیلی به جزئیات اهمیت میدهد و توصیفات ریزی در آثارش دارد که البته شاید به خاطر مجسمهساز بودنش هم باشد. در آوردن این ها در ترجمه کار سختی است.
شما در صحبتهای خودتان به بحث تعهد و عدم تعهد در ادبیات اشاره کردید و اعتقاد دارید که یک سوی ادبیات همیشه متعهد بوده است. آیا در آثار ویلیام ترور هم این تعهد دیده میشود؟ اگر بخواهیم تعهد را به آن معنایی که مد نظر منتقدان مارکسیسم است نگاه بکنیم، یعنی اینکه تمام آثار یک نویسنده در خدمت یک ایدئولوژی و باورهای مشخصی قرار بگیرد، خیر. ولی تعریف دیگری برای تعهد وجود دارد و آن اینکه نویسنده صدای شخصی خود را از داستان حذف میکند و ما یک سری باورهای اجتماعی را در داستانش میبینیم که میتواند بر افکار خواننده تأثیر بگذارد. ویلیام ترور بدون شعار دادن، اینها را وارد داستانش میکند. به این معنای دوم بله، ترور این کار را میکند. یعنی تاریخ ایرلند را به ما نشان میدهد. تأثیر نبردهایی را که بین دو مذهب کاتولیک و پروتستان بوده است به ما نشان میدهد. پس به عبارتی متعهد است. ولی نگاه رادیکالی خیلی از نویسندگان ناسیونالیست را هم ندارد. یعنی جدا از اینکه آثارش زیباییهای ادبی خودش را دارد ویلیام ترور به ما نشان میدهد که مردم ایرلند چارهای ندارند جز اینکه این مرزبندیهای مذهبی را کنار بگذارند و با جنبههای انسانیشان کنار هم قرار بگیرند. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
از تجزيه وتحليل استادانه خانم دهنوي بسيار لذت بردم. وچود زناني نظير خانم دهنوي در جامعه ايران، مايه افتخار هر ايراني است.
-- علي كبيري ، May 25, 2009ممنون از مطالب خوب و مفیدتان
-- علیرضا احدی ، May 25, 2009salam khaste nabashin elahe khanom az tarjomehaye william terur.rasti mikhastam nazare shoma ra dar mowrede adabiyate post modern beunam.khaili mamnon
-- barmak ، Nov 28, 2009