خانه > پرسه در متن > ادبیات ایران > «گفتند اصلاً اسم هدایت را نیاورید» | |||
«گفتند اصلاً اسم هدایت را نیاورید»رستگار راستی۱۹ فروردین سال ۱۳۳۰، صادق هدایت، نویسندهی برجستهی ایرانی در پاریس خودکشی کرد و مرگ او نیز بر رازآلودی زندگی متفاوت و هنرمندانهاش افزود. اما پنجاه و هشت سال پس از مرگِ هدایت، هنوز این نویسندهی برجسته ایرانی، مورد بیمهری مسوولان ایران است و انتشار بدون سانسور آثارش در ایران با مشکل روبهروست. زمانی گفتند: به جای «شراب ملک ری» بگذارید «شربت بهلیمو...» و این در گذشته بود، حالا دیگر «شراب ملک ری» تمام مشکل انتشار «بوف کور» صادق هدایت نیست و اگر ناشری امروز به جای «شراب ملک ری» شربت بهلیمو یا حتی شربت سکنجبین هم بگذارد دردی دوا نمیشود. جهانگیر هدایت، متولد ۱۳۱۸ شمسی روایت دیگری دارد که فراتر از ممنوعیت انتشار کتابهای صادق هدایت در سه سال است: «در چنین موقعیتی حتی اگر راجع به هدایت مقالهای مینویسیم و به مطبوعات میدهیم، میگویند ما نمیدانیم به صلاح هست این مقاله را چاپ کنیم یا نه؟! چون اگر چاپ کنیم حداقل مورد شماتت وزارت ارشاد قرار میگیریم که اصلاً شما چرا راجع به هدایت مطلب مینویسید؟» او اعتقاد دارد اصلاً تلاشی آغاز شده است که نام صادق هدایت از صحنه فرهنگ، کتاب و ادبیات این کشور محو شود. نامی که معلوم نیست با این تلاشهای دولتی و دستوری به سادگی بتوان آن را محو کرد. چرا که به اعتقاد جهانگیر هدایت مردم تاکنون میلیونها جلد از آثار صادق هدایت را خواندهاند و این نام را به سادگی فراموش نخواهند کرد، حتی اگر سه سال آثارش ممنوع باشد. مانند چهارده سالی که پس از انقلاب آثار صادق هدایت و بردن نام وی ممنوع بود.«بعد از انقلاب در چهارده سال اول اصولاً صادق هدایت از هر جهت ممنوع شد.» از چه سالی؟ از سال ۱۳۵۸؟ دقیقاً از سال ۱۳۵۸. چنین چیزی را رسماً به شما اعلام کردند؟ رسماً ...؟ وزارت ارشاد هیچ چیز را رسماً اعلام نمیکند، هنوز هم نمیکند. یعنی همه چیز در وزارت ارشاد شفاهی است. یعنی شما بعد از انقلاب پیش وزیر رفتید و او چنین چیزی را گفت؟ پیش وزیر؟! اصلاً ما نامه نوشتیم و با آنها مکاتبه کردیم که آقا آثار هدایت چرا چاپ نمیشود؟ بنده خوب یادم هست که در یک موردی که رفته بودم به وزارت ارشاد... کدام دوره؟ در سالهای اوایل انقلاب. نمیدانید چه کسی وزیر بود؟ مثل اینکه آقای دکتر سام وزیر بود...، گفتم به «فواید گیاهخواری» صادق هدایت اجازه نشر بدهید این به هیچ جا برنمیخورد. یا کتاب «انسان، حیوان » صادق هدایت دفاعیهای است از حیوان در مقابل ظلم انسان، گفتند اصلاً اسم هدایت را نیاورید! گفتم: «اینکه غیر منطقی است! ببینید در قرآن به کرات اسم شیطان آمده بنابراین در قرآن که کتاب اصلی ما است وقتی اسم شخصی مثل شیطان میآید چطور بنده جلو شما نباید اسم هدایت را بیاورم ؟» سکوت کردند و جوابی ندادند. به هر حال در چهارده سال اول، هدایت اصلاً ممنوع بود؛ به قول آن آقا میگفت: «اسمش رو نباید بیاوری».
انقلاب که شد این انتظار را داشتید که چنین اتفاقی بیافتد؟ نه بر عکس! برای اینکه در انقلاب همهاش صحبت از آزادی بود. آزادی یعنی آزادی مطبوعات، آزادی کتاب، آزادی بیان، آزادی اظهار عقیده. ولی در عمل دیدیم قضیه چیز دیگری است و این آزادیای که گفته میشود در واقع یک شعار تبلیغاتی بود. پس از انقلاب از چه سالی اولین کتاب صادق هدایت منتشر شد؟ بعد از چهارده سال، یعنی چیزی حدود سال ۱۳۷۰ یا ۷۱ اجازه دادند. در اثر فشارها چه در داخل ایران، چه در خارج؛ مرتب در یونسکو این قضیه مطرح میشد که صادق هدایت بزرگترین نویسنده معاصر ایران است چطور آثار او در ایران ممنوع است ؟ در اثر فشارهایی که بود شروع کردند اجازه بدهند که بعضی از آثار هدایت چاپ شود. اولین بار پس از انقلاب، کدام کارها منتشر شد؟ «سه قطره خون» و «زنده به گور»، ولی متأسفانه این آثاری که اجازه دادند چاپ شود زخمهای وحشتناکی بر چهره داشت یعنی سانسورچیها هرجا که جملهای، کلمهای یا حتی پاراگرافی را میدیدند که مطابق میلشان نبود حذف میکردند. یک مثال میزنم: اولین «بوف کوری» که چاپ شد ۶۴ مورد تحریف بسیار شدید داشت. یک داستانی مثل بوف کور را که اگر یک کلمهاش پس و پیش شود اصلاً تمام مفهوم این داستان به هم میریزد، مجسم کنید که در ۶۴ مورد تحریف کنند. صادق هدایت نوشته «شراب ملک ری خوریم حالا نخوریم، کی خوریم ؟» شما اگر شراب را تبدیل کنید به شربت بهلیمو اصلاً معنی ندارد. همه چیز، ری، شراب، زندگی و آن مفهوم و همه فلسفهای که پشت این مفاهیم است از بین میرود. یا سه نقطه (...) گذاشتند؛ نقطهگذاری یکی از بزرگترین مشکلاتی بود که در اوایل چاپ آثار صادق هدایت با آن روبهرو شدیم . یک مثال میزنم :هدایت در آخر داستان «سه قطره خون» نوشته که «پسر و دختر دست هم را گرفتند و رفتند توی حیاط و من از پشت شیشه آنها را میدیدم که همدیگر را بوسیدند»، و داستان تمام میشود. برای اینکه این داستان را سانسور کنند گفتند دست اینها را از توی دست هم در بیاورید! وبه جایش بگذارید رفتند توی حیاط و (...) سه نقطه. اینجا ماجرا دارای ابعادی میشود که شما هر عملی، فعلی، جنایتی، هر کوفت و فسادی را میتوانید جای این سه نقطه بگذارید. به آنها گفتم شما بدتر کردید؛ هدایت با یک بوسه این قضیه را خاتمه داده بود، حالا با پایان سه نقطه من نمیدانم چه اتفاقی میافتد. ما چیزی حدود سه چهار سال با این مشکل مواجه بودیم. او از مشکل دیگری که سانسور به وجود میآورد یاد میکند، سانسور به تحریف تاریخ هم کمک میکند. البته بدترین شکل سانسور که سانسور کلمهای باشد و گویا اینطور است که پرکاربردترین نوع آن در ایران است و امروز به مدد فناوری روز با فشردن یک کلید مخفیگاه کلمات رکیک را در میان متن نویسندگان پیدا میکنند. به عنوان مثال در داستان «علویه خانم» صحنهای است که مأموری پیدایش میشود و به علویه خانم میگوید: «بساطت رو جمع کن» علویه خانم از راه پردهداری امرار معاش میکند و اگر قرار باشد این بساط را جمع کند باید برود بمیرد. او پرروتر از این حرفها است، و با این توپ و تشرها جمع نمیکند برود، و به مأمور میگوید «برو با اون اخ و تفی که به کلاهت زدی...» اینجا هدایت دقیقاً رابطه مردم با حکومت را نشان میدهد؛ اون علامتی که مأمور به کلاهش زده علامت حکومت است و نشانه رسمی بودن مقام و نشانه قدرت او است. اما این علویه خانم این علامت را اخ و تف میبیند. خیلی میشود روی این موضوع بحث کرد. یا در جای دیگری از این داستان میگوید که «حاکم دهن دوز اومده» و این اشاره دارد به حکام دوره قاجاریه که وقتی کسی حرف خلاف قاعده میزد دستور میدادند لبش را با سوزن و نخ میدوختند و بعد هم اگر باز نمیکردند یارو میمرد. پس «حاکم دهن دوز اومده» یعنی کسی که میخواهد دهان مردم را بدوزد که یا حرف نزنند یا اگر بخواهند حرف بزنند بمیرند.
پشت این الفاظ مفاهیمی سیاسی ـ اجتماعی قرار دارد که در هنگام مطالعه تاریخ هم حتی میشود به آن مراجعه کرد؟ بله معانی عمیقی دارد منتها چون ظاهر قضیه فحش است، خب ممنوع است. و متأسفانه با همین ظواهر قضاوت میکنند؟ می دانید چرا؟ علتش این است که کسانی که در مورد کتاب قضاوت میکنند نه شناختی از ادبیات این مملکت دارند و نه دارای آنچنان سوابق ادبی و سوادی هستند که بتوانند به عمق کار بروند، فقط دستوری را که صادر شده، اجرا میکنند. او در ادامه به این موضوع تاکید میکند که «وقتی ممنوعیت آثار هدایت به مرور برداشته شد... مطلقاً زیر بار سانسور نرفتیم.» هدایت البته با تأسف از ناشرانی یاد میکند که دست به انتشار تحریف و سانسور شده آثار صادق هدایت زدند و قصد و نیتشان هم کسب در آمد بدون توجه به اینکه چه خسارت فرهنگیای به بار میآورند، بود: «بعد از اینکه چاپ آثار هدایت آزاد شد متأسفانه ناشرین غیر متعهد که اصولاً به فرهنگ و ادبیات این مملکت هیچ اهمیتی نمیدهند و جز سودجویی و پولطلبی هیچ نظر دیگری ندارند شروع به چاپ آثار صادق هدایت کردند بدین معنی که عکس رنگی هدایت را میگذاشتند روی جلد، نام این مرد را هم زیرش مینوشتند، نام کتاب این مرد را هم آن بالا مینوشتند ولی متأسفانه محتویات این کتاب دارای تحریفها، تغییرها، اضافهها و کسریهای بسیار بود.» او در ادامه میگوید: «شروع به مقابله با این اتفاقی که افتاد کردیم؛ مغایرتها را به صورت جدولی دقیق که صفحه و سطر را معین میکرد تهیه کردیم و فرستادیم برای وزارت ارشاد و رسماً از آن ناشر شکایت کردیم. به وزارت ارشاد گفتیم این ناشر کتاب یکی از نویسندگان بزرگ این مملکت را به این صورت درآورده و چرا اجازه دادید که چاپ شود و دستور دهید این کتابها جمعآوری شود.» جهانگیر هدایت میگوید: «وزارت ارشاد هیچ پاسخی نداد. ما رسماً برای ناشرهایی که خیلی در این مورد به حقوق هدایت تجاوز کرده بودند اظهارنامه دادگستری فرستادیم، طبق قانون به اصطلاح حمایت از حقوق مولفین و مصنفین دو حق برای کسی که اثری هنری را به وجود آورده قائل شده؛ یکی حقوق مادی است و دیگری حقوق معنوی.» او ادامه میدهد: «حقوق مادی یک اثر با گذشت ۳۰ سال از مرگ مولف از بین میرود. اما حقوق معنوی از بین نمیرود. تأکید من هم بر حق معنوی صادق هدایت بود. قانون میگوید که هیچ کس نمیتواند به آثار یک هنرمند، دست ببرد. اکثر ناشرانی که ما برایشان اظهارنامه فرستادیم یک جوری کنار آمدند یعنی یا آن کتابها را جمع کردند یا متن اصلی را از ما گرفتند و آثار هدایت را بر اساس متن اصلی منتشر کردند.» جهانگیر هدایت از وضعیت انتشار آثار صادق هدایت در سه سال اخیر میگوید: اما از سه سال پیش بار دیگر هدایت در ابعاد بسیار وسیعتر اوایل انقلاب ممنوع شد. بیایید کاری کنیم هدایت محو شود، هدایت دیگر وجود نداشته باشد. البته فقط هدایت نیست افراد دیگری هم هستند از نویسندگان و شعرا که باید شامل این محو و نابودی شوند ولی این آقایان یک چیز را نمیدانند؛ هدایت به دستور یک مقام به سمت بزرگترین نویسنده معاصر ایران منصوب نشده است. یعنی کسی نیامده برایش حکم صادر کند که «آقای صادق هدایت شما از این تاریخ به سمت بزرگترین نویسنده رماننویس ایران منصوب میشوید.» این حکم را میلیونها نفر مخاطبان ایرانی و خارجی آثارش صادر کردهاند. هفته پیش که یکی از دوستان من به پرلاشز رفته بود، میگفت: «روی قبر هدایت پر گل بود.» این گلها را مردم میآورند؛ اینها همه هم ایرانی نیستند؛ هلندی، سوئدی، آلمانی، عرب، عجم و... هستند. برای چه سر قبر هدایت گل میگذارند؟ به خاطر ارادتی است که به این مرد دارند، این دینی است که مردم در قلب خودشان نسبت به فرهنگ و ادبیات فارسی زبان احساس میکنند. آقایان یا این را نمیدانند یا مانند آن کبک سر زیر برف بردهاند؛ پررونقترین و آبرومندترین شاخه تمدن ما ادبیات ماست. به هر حال به نتیجهای که میخواهند، نخواهند رسید. حتی کتابهایی هم که درباره صادق هدایت نوشته شده، اجازه انتشار ندارد. مثلاً «فرهنگ عامیانه مردم ایران» که از سال ۱۳۷۰ تاکنون هفت بار چاپ شد و مورد توجه اقشار مختلف مردم قرار گرفت، در سه سال اخیر گفتهاند این کتاب نباید دیگر چاپ شود. یعنی با یک انقلاب جدید روبهرو شدیم. این انقلاب جدید حتی انقلاب اسلامی را که اتفاق افتاده قبول ندارد یعنی میگوید کتابهایی را که از ۳۰ سال پیش تا سه سال اخیر چاپ شده، قبول ندارم؛ بیخود چاپ شده، اشتباه شده، اینها مغایر است با آنچه ما میخواهیم، در نیتجه هیچ کدام از آثار هدایت نیابد تجدید چاپ شود.
از جهانگیر هدایت میپرسم اگر بخواهیم آثار اصیل و کارهایی را که مطمئن باشیم آثار واقعی صادق هدایت است، بخوانیم باید چه کار کنیم؟ در حال حاضر با ناشرانی در اروپا تصمیم گرفتیم که تمام آثار صادق هدایت را به زبان فارسی چاپ کنیم و اولین جلد این مجموعه به زودی چاپ میشود، متن اصلی بدون هیچ سانسور. «زنده به گور»، «سه قطره خون»، «سگ ولگرد»، «سایه روشن» و «فردا»، بعد هم داستانهای کوتاه متفرقه هدایت مثل «حکایت با نتیجه» «شرح حال یک الاغ در هنگام مرگ» و ... این جلد اول از مجموعه آثار هدایت است که در ۶۰۰ صفحه منتشر میشود .وقتی از من سوال میکنید که آثار صادق هدایت را چطور باید خواند؟ باید این کتاب را تهیه کنید. این مجموعه قرار است در چند جلد چاپ شود؟ شش جلد خواهد بود؛ داستانهای کوتاه، طنزها (دو جلد شامل یک جلد مجموعه توپ مرواید و البعثه... و یک جلد طنزهای دیگر)، ترجمهها (زبان انگلیسی و فرانسه)، ترجمههای زبان پهلوی و «بوف کور». بوف کور را باید جدا کنیم. خودش یک رمان مستقل است. «بوف کور» را به صورت سه زبانه فارسی، انگلیسی و فرانسه منتشر میکنیم. به جز این آثار دیگر مثل مکاتبات، نامهها، کارت پستالها و تصاویر را هم منتشر میکنید؟ کارت پستالها، عکسها و نقاشیهای هدایت را به صورت سه آلبوم مجزا و مستقل چاپ کردم که چاپش تمام شده و البته اجازه چاپ ندارد. نامههای هدایت را هم آقای محمد بهارلو چاپ کردند و در واقع تقریباً آنچه از هدایت باقی مانده بود چاپ شده است. هدایت البته ترجیح میدهد نامی از این ناشر اروپایی ذکر نکند تا نخستین جلد از این مجموعه منتشر و وارد بازار شود، البته به صورت خصوصی به من میگوید که برای مخاطبان ایرانی آثار صادق هدایت که در سه سال اخیر نتوانستهاند این کتابها را تهیه کنند هم فکری کرده است و ترتیبی داده که مردم از طریق اینترنت و به رایگان به مجلدات منتشر شده این مجموعه دسترسی داشته باشند. بعضی از کارهای صادق هدایت بعداز سالها منتشر شده. این امکان وجود دارد که هنوز آثاری منتشر نشده باشد؟ خیر، نمانده چون اگر مانده بود پیش ما بود. جهانگیر هدایت، مسئول دفتر صادق هدایت، نماینده ورثه صادق هدایت وقت بسیار زیادی صرف آمادهسازی این مجموعه میکند. او هر بار که به تلاشهای صورت گرفته برای به فراموشی سپردن صادق هدایت اشاره میکند با اعتقاد کامل آنها را بینتیجه میداند و حتی این تلاشها را موجب مطرح شدن بیش از پیش نام هدایت در فضای فرهنگی ایران میداند. او نام پسرش را هم صادق گذاشته که صدایش میکنند «صادق هدایت» نمیدانم چرا؟ • «خانه صادق هدایت، زبالهدانی شده است» |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
واقعا آثار این نویسنده بزرگ حرف نداره . من هر وقت هرکدام از آثار این مرد بزرگ را می خوانم متعجب می شوم چه رنجی این نویسنده از نادانی ، حماقت و فقر فرهنگی مردم ایران می برده است . کلمه کلمه آثار او خون جگر از نادانی و فساد جامعه ایران است . امری که متاسفانه بعد از چند دهه از انتشار آثار او اگر بیشتر نشده باشد کمتر نشده !!!!
-- مهرداد ، Apr 21, 2009چگونه نظام اجازه انتشار کتابهای صادق هدایتی را میدهد که ٧ دهه قبل حال جامعه امروز ما را پیش بینی کرده بود؟؟ ما زیر زور و حکومت یک قشر "بوف کور" مانند زندگی می کنیم و حالتی داریم همانند یک "زنده بگور" که حتی "سه قطره خون" هم در بدنش جاری نیست و غرق در "فساد وجهل" به ارتکاب "خود کشی" جمعی مشغولیم بدون انکه که از سرانجام ان وحشتی در دلمان باشد !!
-- بدون نام ، Apr 21, 2009درود
شبیه صادق هدایت عزیز نه بوده و نه خواهد آمد.
ولی افسوس جوان ها و دولت مردهای ما نسبت به فرهنگ و افتخارت سرزمین خودشون بی تفاوت هستند.
-- احسان ، Apr 25, 2009