خانه > کلاغستون > خبر > رادیو تاکسی: قبرستون بهاییها در خاوران | |||
رادیو تاکسی: قبرستون بهاییها در خاوران
یعنی این آقا کجا میره؟ داداش، داداش با توام کجا میری؟ آقا با منی؟ آره نه با عمم هستم با شمام دیگه. کدوم راننده تاکسی دیدید که به مسافر بگه کجا میری؟ آخه این روزها که همش آدم باید بدود. قربونت برم امروز ما به قحطی رسیدیم. الان روز ارتحال و ارفرانسه، مسافر پیدا نمیشه. میگم پس یک خبری هست که احوال ما را میپرسی. والا کیه احوال ما را بپرسه؟ نوکرتم هستیم داداش. حالا بگو ببینم میخواهی من خالی برم؟ بذار یک نونی نصیبمون بشه. عرض کنم من میخوام برم سمت همین پشت مشتها، میخوام برم سمت میدون فردوسی. میری یا نه این رو هم نمیری؟ آقا میریم، پا شو بیا بالا. کیه دست رد به سینه یک تاکسیدار میزنه. نوکرتم. نمیدونم اصلا حالم گرفته است. ای بابا. واسه چی حالا؟ یک مسافر داشتم بردمش خاوران. قبرستون بهاییها را شنیدی؟ من هم تا حالا نمیدونستم. بردمش اونجا. بهم یک پولی داد بعد خودش گم و گور شد دو مرتبه خودش برگشت. نمیدونی، اصلا حالم گرفته است. ای بابا. اون قبرستون خاوران یک دو سه تا قبر دیگه هم داره اونجا که حال ادم گرفته میشه. فقط قبر بهاییها نیست. آره شنفته بودم. این بچهی همسایمون سال ۶۷ اعدام شد، اون هم بیچاره اونجا خاک است. نمیدونی چه خبره؟ من بهت میگم چه خبره...اونجا نتیجه همهی ندونستنها و بیخیالیها است که نتیجهاش توی زندگی بقیه اون شکلی میشه. اینجوری درمیاد از کار. مثل همین بهاییهای خودمون. نگاه کن من کار ندارم اصلا. ببینم تو راننده تاکسیای دیگه؟ نوکرتم فکر کردی چکارهام من؟ نه نه میخوام ببینم راننده تاکسیای، قدیما راننده تاکسیها فقط راننده تاکسی نبودند اما تو فقط راننده تاکسی دیگه. آره قربونت برم شنود منود هم یخدی. میدونی چیه موضوع سر اینه که به نظر من یک چیزی گفتی که خیلی آدم دلش میسوزه این روزها. ببین من اصلا کار ندارم که بهاییها چی میگن. من میگم آدم که هستند. من همسایمون هم این وضعیت را داره. بیچاره بدبخت. میدونی چی میگفت؟ نه. میگفت دو سه روز پیش فامیلشون را تو قائم شهر گرفتن، نمیدونم فلان کسشون را تو فلان جا گرفتن. بابا یه پیرمرد هفتاد هشتاد ساله، جرمش چیه؟ بهاییه. آخه این که نمیشه جرم. کجای دنیا یک همچین چیزیه. مملکت ما فقط منتظرند به یکی برچسب کافر بزنند قربونت برم. بابا من میگم تو فکر کن تا سناتور اوباما هم میگه من برای حذف تهدیدهای ایران تلاش میکنم. فلانی میگه فلان میکنم. همهی دنیا دارند میگن. آخه یک خرده آدم باید زرنگ باشه. حالا اصلا تو نمیخواد از این کارها بکنی! بعدا میخواهی یک بلایی سر همه بیاری. الان که باید که عاقل باشی. بهاییها از یک طرف، اهل سنت از یک طرف ... داداش اینکه گفتی، همسایتون؛ پسر من یک هم کلاسی داشت طفلی بهایی بود. تو مدرسه بچهها باهاش هم غذا نمیشدند. میگفت معلم معارف پعارف گفته اینها کافرن. اینها تمیز نیستند. آقا یعنی چی. این بچه همون غذایی را خورده که بچه من هم خورده یا همان آبی را نوشیده که بچه من هم داره مینوشه. آقا یعنی چی اینا میگن نجسن؟ وقتی اون سر دنیا، حالا اون سر دنیا هم نه دیگه همین جفت دست خودمون، همین طالبان و اینا مگه چیکار میکردند. آقا میگفتند مسلمانیه. آدم میکشتند. زن مردم را میکشتند فقط به خاطر اینکه با یک مرد صحبت کرده. هزار و یک بدبختی. من میگم آقا من اصلا میخوام بیام یکجور دیگه نگاه کنم. میخوام بگم اینها اگر به فکر خودشون هم هستند الان آخه چه کاریه. آدمی که مزاحم هیچکس نیست آدمی که دستکم شهروند ایرانی است. حتی اصلا میدونی شهروندی چیه یعنی من و تو به نظر تو واقعا شهروندیم. یک چیزی میخوام اصلا ازت بپرسم. تو فکر میکنی فقط همسایهات ممکنه این بلا سرش بیاد؟ آره قربونت چرا که نه. تو مملکتی که هیچ چی حساب و کتاب نداره هرچیزی امکان پذیره... حالا تو چی تو فلانی. چه فرقی میکنه. ببینم نکنه خودت یک ریگی تو کفشت باشه؟ ای آقا من اعتراف میکنم. من همین جا حاضرم بگم خرگوشم. آقا من روزی ده مرتبه از صبح تا شب میگم من خرگوشم. من خودم یک گله خرگوشم. داداش من خدا بیامرزدش. یک همسایهای داشتیم عکاس بود. من یک مدتی بچگیهام شیراز بزرگ شدم. اون بنده خدا عکاسی داشت. بعد این بیچاره بعد انقلاب دکانش را تخته کردند، بیچاره مرض قند گرفت و مرد چرا؟ چون گفتند بهایی است. بعد هم تازه منت سرش گذاشتند که زنده نگهش داشتند. این چه زنده نگه داشتنیه؟ بیچاره محکوم به مرگ شد. یعنی چی؟ یعنی آقا مرض قند داشت، دوا نمیتونست راحت بگیره. میخواست بره بیمه بیمه براش مشکل درست کردن. بازنشستگیش به خاطر اینکه یک زمانی شرکت نفت کار میکرده قطع شد چون بهایی بود. آقا مگه این همه سال به مملکت خدمت نکرد . من داشتم نگاه میکردم دیدم زمان آقای خمینی اینقدر اینها بدبختی نکشیدن که الان دارند میکشن. بابا اول انقلاب که من یادمه خیلیهاشون را بصورت زنجیره پدرشون را درآوردند که لابد سر از خاوران درآوردن. آره ۶۰ و ۶۱ آره. بعد مثلا یک مقطعی اینا را دیگه ولشون میکنند. جالب اینجاست که تو دولتها بعدی هم حالا دیگه خیلی پیله نمیکنند. بعد یکهو یکی پیدا میشه یک کشف تازه میکنه. باز یک هاله نور دور کلهاش میبینه که شب بهش الهام میشه از فردا صبح میفته دنبال این مردم. آخه این چه زندگی واقعا... آقا قربونت برم همش زیر سر این حجتیهایهاست. میدونی موقع قدیم من دو سه تا مسافر داشتم بازاری بودند، حجتیه ای بودند. ان زمان اینها را تشکیل دادند این آقای حلبی ملبی اومد مثلا انجمن راه انداخت علیه بهاییت. حالا شاگرد ماگرداش الان کیان؛ آقای جنتی و خزعلی و بقیه هستند. اینها همش زیر سر اونها است قربونت برم. همشون هم از دم انگلیسی. من اصلا نمیدونم کی انگلیسی است این وسط. برو ببین سفارت انگلیس تو این چند ساله به کیا ویزا داده. حاج اقاها اصلا خودشون پاسپورت انگلیس را دارن، اونوقت میشه فهمید کیا انگلیساند کیا نیستن. خب اینطوری که پس هیچ چیز پرونده ایران را ببندیم... قربونت برم برو ببین اینها باید کنسولگری تو خود حوزه میزدند. با تشکر از اردوان روزبه
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
ممنون آقای نیک آهنگ مثل همیشه قشنگ بود.
-- بدون نام ، Jun 8, 2008پدر و مادر من هم از کار برکنار شدند. مادرم ۱۳ سال و پدرم ۱۷ سال پول بازنشستگی پرداخت کرده بود. آیا نام این کار دزدی نیست؟ دزدی از نوع اسلامی!.... هه هه. مردم ایران به این نام ها عادت دارند. تمام پلیدی های این حکومت برایشان موضوع هزل و لطیفه شده است.
ضمن تشکر از این همه انصاف در مورد ایرانیان بهایی در ایران ارزو میکنم یک روزی به این طرف شهر هم سر بزنید ویادی از زحمات مهندس امانت که میدان شهیاد یا ازادی را در زیر هزاران انگ از طرف همین فقیه هان همه چیز دان به خوبی انجام داد بکنیم میسازند برای ایران اباد و ازاد تلاش می نمایند و سپس جاسوس کافر مشرک بهم زننده امنییت میشوند راستی این اقایان چه کرده اند افزونی این همه توضیح المسائل ها انهم توسط مغز هایی که بسیاری از انها دارای انواع اختلا لات مغزی هست اگر قبول ندارید پرونده شخص جننتی را از دکتر معا لج ایشان بخواهید و مطالعه فرمایید واز نیک اهنگ نهایت تشکر هست
-- ehsan ollah mohammadi ، Jun 8, 2008به واقع بهائيان از آن دسته افرادي هستند كه بزرگترين خدمات را به ايران كرده اند
-- بدون نام ، Jun 8, 2008بسياري از ايشان اولين كارخانه ها و صنايع را وارد ايران كردند
جالب است تلويزيون را 1 بهائي وارد ايران كرد و هرگز نه به نفع ديانت بهائي و نه بر عليه ساير اديان در آن سخني نبود ولي بعد از آنكه تلويزيون را واگذار كرد صدا و سيما شد تريبون بر عليه بهائيت
يادمان هست كه اولين مدرسه به شكل نوين و يا اولين حمام را بهائيان در ايران ساختند و ما امروز چقدر قدرشناسيم !؟
به عنوان یک بهایی که می گویند کافر است می گویم که بدانید محبوبترین صفت در نزد حق انصاف است که در این متن دردناک رعایت شده است.و جزای آن بی حساب.
-- بدون نام ، Jun 8, 2008به عنوان يك ايراني بهايي از متن شما بسيار سپاسگزارم
-- ايمان ، Jun 9, 2008بعنوان یک ایرانی غیر بهایی.....جانم؟!!
-- محسن ، Jun 9, 2008من سجده و تسبيح و عبادت نشناسم
-- ياس ، Jun 11, 2008از ياد تو غافل نشوم طاعتم اين است
به عنوان يك بهائي از انصافتون ممنون
-- ساني ، Jun 13, 2008جناب آقای نیک آهنگ کوثر سلام از متن شما به نظر میرسد شما هم دستی بر آتش دارید و با فرقه ضاله بهائیت از یک ابشخور آب مینوشید برای شما بسیار متاسفم وبرای ایرانیها متاسفتر که به اباطیل شما ... شما کی توبه نامه مینویسید در کل خطر شما -بهائیت -وهابیت -فراماسونرها- صهیونییستها -حجتیهایها-برای ایران به یک اندازه است البته شما خطرناکتر هستید .
---------------------------
جناب شرافت:
من نه بهایی هستم، نه با هیچ گروهی هم آبشخور. مسلمانم، اما کورکورانه دنبال کسی نمیروم. به هیچ گروه و دسته عقیدتی هم بی احترامی نمیکنم.
بهاییها مانند مسلمانها و مسیحیها و بیدینها، انسانند.
فکر نمی کنید احترام به انسانها فارغ از گرایش سیاسی و اعتقادیشان، همان چیزی باشد که خداوند رحمان از ما خواسته؟
-- عباس شرافت ، Jun 14, 2008من چند سالی هست که ساکن کانادا هستم و از وقتی امدم اینجا با تعداد زیادی بهایی اشنا شدم که فقط از روی ناچاری ترک وطن کرده اند.به نظر من هیچ کس حق ندارد تحت هیچ عنوانی دیگری را در شرایطی قرار دهد که به ناچار از سرزمین مادری اش دل بکند.
-- اسا ، Jun 16, 2008یه کلام دین یعنی اسلام
-- قلی ، Jun 17, 2008دینایه قبلش قبول ، دین های بعدش غیر قابل قبول
matne jalebi bud. Afarin bar hame ye ensan haye ba ensaf va azad andish. Omidvaram ruzi ,hameye Ensanha Ehteram be bandegane Khodavande yeganeh ro yad begirand
-- farid ، Jun 17, 2008