تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

هلاکت قشون امریکایی به های اهل وبلاگستان

گوش دهید و دریافت کنید
وقایع وبلاگیه سی و سیم


عطاالله خان مهاجری وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد در عهد دولت استصلاحیون، بواسطه آن که وزیر حال فرهنگ و ارشاد طعنتا اظهار داشت که آن ایامی که می گفتند ما وزیر فرهنگیم و نه ارشاد به سر آمده؛ در وبلاگ خود جواب مبسوطی به وی داد. سابقتا دعوا به زمانی مربوط است که وزارت مربوطه را آقا محمدخان خاتمی رییس الوزرای استصلاحی به عطاالله خان واگذار و مشارالیه هم مختصری تساهل و تسامح بساط کرد و مقداری رکن سانسورچی گری آن وزارت را تعمدا تضعیف نمود و از این قبیل افعال، و در جواب معترضین و هواخواهان قیچی و سانسور و فشار و ارشاد، که یکی از جلودارهای ایشان جریده کیهان به ادیتوریت همین وزیر فعلی بود، اظهار داشت که ما وزیر فرهنگیم و ارشاد وظیفه ما نمی باشد. مختصر آنکه عطاالله خان از عمارت وبلاگ خود حمله سختی به وزارت و دولت حاضر کرده ایشان را که داعیه ارشاد عام و خاص را دارند با محتسب و داروغه و فقیه عهد حافظ قیاس و از این ارشادات بر حذر داشت. و لاکن این ناممکن است بجهت آنکه این وزارت که فرهنگ را معطل کرده اگر ارشاد را هم تعطیل کند مبدل به تجارتخانه کاغذ شده، فقط بکار کاغذ فروشهای ظهیرالدوله آمده برای دولت علّیه خوبیت ندارد.


دیگر آنکه یکی از اکابر وبلاگستان که به سخن تخلص می کند، یحتمل بواسطه همان ماجرای انتساب اهل وبلاگستان به لوسیت و ننریت از جانب ابراهیم خان نبوی جعلی که قبلا راپورت شد، دفاع جانانه ای از وبلاگستان نمود و اعلان داد که خدمات وبلاگستان بقدری زیاد است که اصلا ذکر آنها ممکن نیست و همین بس که اگر ديروز مقابل تجاوز دشمن می باید با تفنگ جنگ می کرد، فی الحال يک حرکت کوچک بلاگی به همان میزان موثر باشد. که این البته خیلی باعث خوشوقتی شد چرا که فی المثل در جریان همین انتخابات تموز پارسال که کل وبلاگستان علیه یک نفری بسیج و تا سر حد خود جِریدگی کوشش نمود چندان حاصلی نیافت ولی بعرض این مدت کم، تا حد تیر و تفنگ اثر آن تعمیق یافته.


ان شاالله به همین شتاب اثر و قدرت وبلاگستان اگر زیاد شود، تا وقت حمله قشون امریکایی که دم به دم هم بعددشان در خلیج فارس و بحر عمان اضافه میگردد، به یک های وبلاگستان همه هلاک شده فرج حاصل گردد. بعون الله!


دیگر آنکه میرزا مهدی خان استاد احمد که وبلاگ به هیچ عنوان تحت اداره وی است یک مدیحه خیلی مقبولی را در وصف جناب رییس الوزرا که بتازگی از سیر ممالک امریکای لاتین مراجعت فرمود، سروده چشم انتظار خلعت و صله است. تیمنا مقداری از آن راپورت می گردد:


منم که شهره ی شهرم به ماست مالیدن


در عرصه های جهانی به خویش بالیدن


ندیده دیده ی دنیا شبیه اینجانب


منم که جایزه دادم برای زاییدن


چه کارهای بزرگی برایتان کردم


به سفره ی همگان نان مفت پاشیدن


مسیرهای چپاول به مفسدین بستم


نمانده راه زیادی برای چاپیدن


برای حل مسائل همیشه می کوشم


همیشه فکر شمایم زمان خوابیدن


چنین فراخی نان در بهشت ناممکن


چنین رفاه عمومی به خواب نادیدن


صفا کنید و خجالت کشید و خوش باشید !


نباشد البته راهی به جز پسندیدن


مخواه از من خادم که کت به تن بکنم


به غیر فصل زمستان ز بیم چاییدن


که یحتمل بواسطه همین فقره، خلعت مشارالیه به بعد فصل شتا موکول شود.


تمت. بیست و نهم دیماه 1385 جلالی مطابق نوزدهم ژانویه 2007 سال مسیحی


میرزا محمود، خفیه نویس دارالصوت زمانه

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)