تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

مشت نه منی یکی از منورالفکران وبلاگستان به گونه مردک داعی

گوش دهید و دریافت کنید


وقایع وبلاگیه سی و دویم

حمله برخی جنابان بلاگرین به آقا سید ابراهیم خان نبوی صاحب دوم دام به سرکردگی پارساخان صائبی بالا گرفته و خیلی منجمله سعیدآقای رنگین الکلام و آقا سینا هدا و حاجی تلفونچی باشی در تعاقب مشارالیه هستند که چرا در یک گوشه ای از یک نوشته خود جماعت بلاگرین یا بعضی از مشارالیهم را "لوس و ننر" توصیف کرده بوده و باید ادعایش را پس بگیرد. لکن بعقیده برخی از مطلعین همین که بخاطر دو کلمه بیقدر، اینهمه رنجش و عصبیت حضرات فراهم آمده و این عکس العمل ها را موجب شده، یک مقداراتی خود موید لوسیت و ننریت می تواند بوده دلیل محکمه پسندی برای صاحب دوم دام فراهم کند، بهمین جهت مشارالیهم را از ادامه نهی کرده اند.

دیگر آنکه رویا خاتون صدر که از معدود نسوان صاحب کتاب و رساله در طنز و طنازی ست و در ایام اخیر هیچ فستیوالی یا مسابقه ای بی حضور وی منعقد نمیگردد در بی بی گل خود به فستیوالی که اخیرا بلدیه طهران برپا کرد معترض شد و حتی گفت من در هیچ پروگرامی بقدر این فستیوال احساس خواری و خفت نکرده بودم. این بلدیه طهران از وقتی که مشهدی محمد باقر قالیباف معتمد الخاقان آنرا ریاست می کند خیلی به امور مستظرفه متمایل و کاّنه ریگ بجهت فستوال های فتوگراف و سینماتوگراف و شعر و طنز و این قبیل امور خرج می کند که البته از قرار اخبار مخصوص، یک ده خرجی که رییس بلدیه قبلی بجهت دیگ و سه پایه هبه می فرموده –وخیرش را هم پارسال دید!- نیست. خلاصه آنکه بقرار تقریرات رویا خاتون مجلس اختتام فستیوال مذکور مسمی به طنز طهران که اتفاقا خیلی مجلل هم بوده بیشتر به گدایی اسباب و مسکن و یا تجلیل و تکریم جناب معتمد الخاقان می گذرد. به قرار شایعات از طنز و کاریکاتور و فتوگراف و سیناتوگراف به همان نحو قرار است برای روز مبادا استفاده شود که از آن دیگ و سه پایه و آبگردان و دوری ها در روز مبادا استفاده شدند و خیلی فرقی برای آقایان روسای بلدیه ندارد. والله اعلم.

دیگر آنکه مریم بانوی اقدمی که از نسوان متفلسفه وبلاگستان بوده مکتوباتی هم در این باب به چاپ رسانده در وبلاگ خود اعلان داد که چند شب پیش در جایی منتظرالتاکسی بوده است. و این تاکسی یک جور چارچرخه ای است که در شوارع راه رفته چنانچه میل تاکسی چی باشد آدم هایی که بگردن کج و حال نزار ایستاده و التماس رکاب دارند را یکی یکی چپانده تا یک مسیری برده و در آن بین پیاده می کند و از قرار معلوم فقط در ممالک محروسه است که به این وجه تاکسیت می شود.

الغرض آنکه این مریم بانو به همان نحو که معروض شد منتظرالتاکسی بوده که یک مردکی مشارالیها را به منزل خود دعوت می کند و مریم بانو هم به کمال خونسردی به وی نزدیک می شود. مشارالیه که خیلی مشعوف شده از این، طمعش بیشتر شده همانجا بخیالاتی صورت خود را هم به قصدی جلو می آورد که یک مشتی به وزن نه من مریم بانو به گونه وی زده مردک را سه ذراع آن طرفتر پرت می کند و موضوع خاتمه می یابد. لاکن بعدا مریم بانوی اقدمی از این عمل در وبلاگ خود اظهار ندامت نمود و گفت خوب که تامل کردم دیدم این کار صواب نبوده علی الخصوص که اگر مشارالیه هم منورالفکر و فلسفه خوانده بود، ای بسا لگدی پرتاب می نمود کار به جنگ و خونریزی می کشید!

تمت. بیست و ششم دیماه 1385 جلالی مطابق شانزدهم ژانویه 2007 سال مسیحی

میرزا محمود، خفیه نویس دارالصوت زمانه

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)