وقایع وبلاگیه سی و یکم

اسدالله خان علیمحدی ذوالبیلی که دارالاخبار بلاگنیوز تحت اداره و تکفل وی است اعلان داد که علیرغم تفکرات عمیق و دقیق مشارالیه به معاونت بیلی خان هنوز موفق به کشف کامل سر عقبماندگی و فلاکت بشر از نوع فارس نگردیده و لاکن اینقدر بر جناب وی مکشوف گردیده که تحصیلکردگان و منورالفکران خیلی در این امر سهیم بوده اند. بعد آن هم سراغ اصل مطلب رفته و به برخی از جنابان بلاگرینی که قواعد و مقررات بلاگ نیوز را مراعات نمی کنند معترض شد. این بلاگنیوز یک دار الاخباری ست که یک طوری بنا شده که هر بلاگری مایل باشد ،می تواند بعد تقاضا و قبول قواعد آن، به عضویت آنجا درآمده و واسطه شود که اخبار وبلاگستان و غیر آن در آنجا اعلان شود و جناب ذوالبیلی هم به آن نظارت دائمی دارد و خیلی جای مقبول و حتی المقدور بی طرفی است که یومیه چند هزار نفر یه آنجا سرکشی کرده و البته بتهمت ناحق گرفتار فیلتر هم شده است.

لب کلام اسدالله خان این بود بعضی جنابانی که در وبالیگ خود دائم دم از قانون و حقوق و حریت و این قبیل امورات می زنند، به مرحله عمل که می رسند، فی المثل در همین بلاگنیوز، قواعد و آداب را زیر پا گذاشته کما مثل البدویون عمل کرده، عرض خود برده و زحمت ایشان می دارند. پس معلوم است که عمل و نظر آن تطابق و توافق با هم ندارد و همین عامل بدبختی و فلاکت و استبداد در مملکت ماست. علی هذا مقرر شده که منبعد بجهت تعیین قرب و بعد مملکت به رفاه و سعادت و میزان صداقت منورالفکری، دارالاخبار بلاگ نیوز تحت نظر باشد.

دیگر آنکه ناصرخان کبیر الدوله اعلان خودمختاری داده و یک مانیفستی انتشار داد که حاوی خیلی مسائل مهم و موضوعات درشت و البته کلمات کلفتی بود که از مانیفست مذکور جز اینکه ارتفاع خود وی قریب دو ذراع است و خیلی محترم است چیز دیگری دستگیر این خفیه نویس نشد تا راپورت کند.

واین مانیفست یک چیز خیلی مهمی است که باید اصول و مواضع یک حزب یا جماعت یا دسته ای را در اول کاری که قصد شروعش را دارند روشن و واضح کند و لاکن تا به حال هر مانیفستی که رویت شده، جز ظاهر مکلف و باطن مغشوش چیز دیگر نداشته است. علی ایحال جناب کبیرالدوله مانیفست خود را علی رغم آنکه هیچ دسته و حزبی را راه نمی برد منتشر و به دیگران هم امر فرموده که مانیفست وبلاگ خود را اعلان کنند تا خدای ناکرده بلاگری مانیفست نانوشته از دار دنیا نرود.

دیگر انکه پارساخان صائبی خبط عظیمی کرد و به اشتباه بنای اعتراض به آقا سید ابراهیم خان نبوی که طناز مشهوری هست، گذاشت

). از قرار معلوم، یک نفر که از لحاظ اسم و ایضا وجه ظاهری کمال شباهت به آن سید ابراهیم خان را دارد و در جریده روز مطالب میان مایه ای به حالت غالبا عصبی، که البته گاه بگاه هزل و هجوهای مفرحی هم در آن یافت می شود می نویسد ، به همان شیوه فوق الذکر برمی دارد و جنابان بلاگرین را یک مشت اطفال لوس و ننر که جز زدن حرفهای بیمایه و انجام امور بی... فعل دیگری بلد نیستند توصیف نموده گودرزخان را با شقایق بانو مربوط و از اینها نتایج ناسیونالیستی غریبی استخراج می کند. بعد این، پارسا خان هم که مثل خیلی های دیگر این کاتب عصبی و بدمزه را با آن جناب نبوی که صاحب کتابهای نغزی بوده و در جراید بسیاری مثل مهر و گل آقا و جامعه و نشاط و آریا مطالب خوشمزه و پر مغزی را در قوالب مختلف فکاهی می نوشت اشتباه گرفته، به آن جناب گلایه نمود.

لاکن قطعا معروض داشته می شود که بعد تتبعات دقیق بر اهل فن معلوم شده محال است کاتب این جور مطالب نسبتی با کاتب آنجور مطالب داشته فلذا این ابراهیم خان ملانقطی، هیچ ربطی با آن ابراهیم خان که تالی حضرت عبید بود ندارد، و این ابراهیم خان جعلی به اغلب احتمال در ایامی که ان جناب اصلی را به زندان بردند، با وی تعویض شده و از این جهت حرجی بر وی نیست.

تمت. بیست و دویم دیماه 1385 جلالی مطابق دوازدهم ژانویه 2007 سال مسیحی

میرزا محمود، خفیه نویس دارالصوت زمانه