وقایع وبلاگیه سی ام

از آن پروگرامی که بجهت ساماندهی سایت ها و وبلاگ ها بود، بند مربوط به وبلاگ ها محذوف و بجهت این، علی اصغر خان سیدآبادی بنای اعتراض گذاشت. افواهاً خبر رسیده اعلان نارضایتی وی بسبب آن است که بعقیده مشارالیه رییس الوزرا و کابینه که الان در ولایت خوزستان بسر می برند و قاعدتا به کار تصویب چند صد مصوبه و دادن وعده و وعیدهای بیشمار و رسم خط و نشان های پرمقدار و تجمیع عریضه ها و از این قبیل امور که به قرار سابق مشغول آنند؛ لابدا وقت و حوصله بررسی این مصوبه را نداشته و لذا –نعوذ بالله- این بند همین طور الله بختکی حذف شده است. و بعد هم وی استتنتاج کرده که زبانش لال نکند تمام مصوبات و قوانین بهمین وجه خلق و اصلاح و حذف و ابلاغ می شوند که مکررا در این باب معروض می گردد نعوذ بالله!

دیگر آنکه یکی از عناصر اناث که بلباس مبدل و اسم مستعار وِل بانو در وبلاگستان حاضر است و تا فی الحال یک فتوگرافی از یک دختر بغایت مکش مرگمایی در سردر عمارت وبلاگ خود نمایش می داد و اتفاقا همین سبب اقبال فراوان و رونق نسبی آن شده بود، دفعتا اعلام کرد که از فرط آنکه هر که آمده اینجا یا به اینجانبه میلیده و یا مچاتته کرده، اصرار و الحاح نموده که فتوگراف واقعی و اصلی مرا مشاهده کند، علی هذا فلان جای وبلاگم فتوگراف حقیقی خود را در معرض دیدن گذاشته ام، که فی الفور جماعت به آنجا رفته لاکن با یک عجوزه موحشی که انگشت چروکیده میانی اش را بقدر منارجنبان راست کرده بود مواجه شدند که از قرار شایعات بسبب این، جماعتی بغش و رعشه دچار شده باقی فرار را بر قرار ترجیح داده اند. لاکن به قرار اخبار، یک چند نفری از اعازب همانجا مانده، پیغام داده اند که با این اوضاع فیلتریت، ما بهمین هم کمال رضایت را داریم و به خود مشغولند!

دیگر آنکه آقا محمود فرجمکی مجلس درس خود را ایندفعه به یک موضع عقلی مصطلح به "اتحاد بلاگ و بلاگر" مخصوص، بحث های مبسوط و مفیدی کرد و از آنجمله فرمود:

«... و یکی از موضوعات مغلق و مهم فلسفه همین اتحاد عاقل و معقول است که فُرفوریوس از حکمای یونانی، در باب آن رساله ای هم نوشته بوده که شیخ الرئیس آن را نقل و البته رد می کند و لاکن جناب صدرا آن را تایید فرموده...

اما اینها محل بحث ما نیست و صرفا از آن جهت ذکر شدند که با بحث ما یعنی اتحاد بلاگ و بلاگر، خلط نشوند. یک نکته ای هم در اینجا عرض شود که خیلی از فضلا این خَلط را خِلط صادر می فرمایند که البته غلط و از آن بدتر مهوع هم هست... لاکن این ها هم که قواعد لسانی و در نهایت حلقی است هم محل بحث ما نیست و امروز در باب اتحاد بلاگ و بلاگر نکاتی اخلاقی را متذکر می شویم....

اتحاد بلاگ و بلاگر یعنی آنکه وقتی یک بلاگر یا بلاگره ای یک چیزی را در وبلاگ خود خلق نمود، مثل آن است که با دست و زبان و سر و گوش و –استغفرلله!- جاهای دیگر خود، آن چیز را به فعلیت رسانده باشد و اینطور نیست که مثلا یک نفر برای خودش عذر بتراشد که فلان چیز را من بنفسه صادر نکرده و فقط آنرا بلاگیده ام.

این مثل آن است که یک نفر یک فعلی را، مثلا از همین افعالی که از جوانان لاابالی گرفته تا پیرمردهای موقر وقتی از کنار خانمی رد می شوند، انجام می دهند، انجام بدهد و بعد توجیه کند که اینجانب نبودم و دستم بود و در نهایت هم مدعی شود که تقصیر آستینم بود!

اینست که عزایزان! علی الخصوص ای کسانی که تا مختصری درشتی و سختی می بیند، برمیدارید و هزار چیز کت و کلفت را در وبلاگتان به دشمنان و دوستان و اهل منزل آنها و مملکت و کائنات و حتی اهل حکومت بار می کنید و بعد هم به بهانه آزادی در وبلاگستان راست-راست راه میروید؛

هیهات... حاشا... ابدا که اینطور نیست و بدانید که اتحاد بلاگ و بلاگر همیشه پابرجاست و اگر دین و وجدان و آزادگی ندارید و از دوست و رفیق و اهل و عیال آنها خجالت نمی کشید، لااقل از اینکه شما را دستگیر و عمودتان را افقی کنند، بترسید و قبل آنکه به حساب شما برسند، خودتان به حساب خودتان برسید، و اگر هم تصمیم به اینطور انتحاریات دارید بعدا توقع پتیشن جان در حمایت از خود را نفرمایید و ننه من غریبم درنیاورید...»

تمت. نوزدهم دیماه 1385 جلالی مطابق نهم ژانویه 2007 سال مسیحی

میرزا محمود، خفیه نویس دارالصوت زمانه