اعتراض بی مورد به تخریب تخت جمشید
گوش دهید و دریافت کنید
وقایع وبلاگیه بیست وهفتم
بعد تبریکات وافره بجهت عید سعید کریسمس و ایضا شروع سال نو مسیحی خدمت اهل دارالصوت زمانه و علی الخصوص جناب جلالت مآب، میجر مهدی خان جامی، مختصرا معروض می دارد بجهت این ایام، شادی و سرور و طربی در وبلاگستان حاکم و بساط تبریک و تهنیت داغ است .
و لاکن بطور کامل اینطور نیست. فی المثل یکی از محترمین وبلاگستان، باسم فرشادخان مهدی پور که نگاه مشرقي (http://www.mahdipour.parsiblog.com/ ) را اداره و عمیقا مسبوق به سابقه تشرع و تدین می باشد، از اینکه بجهت این ایام خیلی تله فیزیون و سایر نقالات عمومی عید سعید ولادت حضرت مسیح را تبریک گفته و اضافه بر ارامنه، کثیری از رعایای غیر ارامنه هم مشغول به خریدن هدایا و اشجار ویژه این ایامند، معترض و خیلی بجهت اینکه یحتمل است عید ملی نوروز بخاطر این اعمال کم قدر و ارزش بشود، ترحم از خود بروز داد و امر نمود که از خاطر نرود که ما نوروز داریم. ولاکن خیلی عجیب می نماید که همین جماعت متشرع، به نوروز هم که می رسد بجهت آنکه آن بیچاره سابقه اسلامیت چندانی ندارد هم باز بنا ناسازگاری گذاشته، تلویحا یا تصریحا اعلام می کنند که از خاطر نبریم که ما مسلمانیم! و باز اگر یک عیدی مثل ... باز بنای... که... و ... (تدبیرا مختصری خود مقراضگری استعمال شد!)
دیگر آنکه میرزا علیرضا خان مجیدی، حکیم باشی وبلاگستان(http://www.1pezeshk.com/) اعلان کرد که از قرار اخبار، یک جماعتی از ژورنالیست ها و سینماتوگراف سازهایی که بجهت کاری در عمارت تخت جمشید بودند، به آن آسیب رسانده، کله سربازی را کنده اند و به این سبب معترض شد به وبلاگستان و اکابر ان که هنوز مشغول بازی شب یلدایند و از چنین مهماتی غافل شده اند و البته بلاگران دیگری هم با وی همراهی و جمع شدند. و این تخت جمشید که در ولایت فارس است همان عمارتیست که در ازمنه قدیم اسکندر مقدونی آن را بخاطر دستمالی به آتش کشید و بعد آن علی الدوام خراب و خرابه تر شد و هر که آمد تکه ای از آن تباه کرد تا آنکه چندی قبل شیخ صادق خلخالی حاکم شرع قصد محو کامل آن را کرد و لاکن توفیق نیافت. از قرار بعد آن مقرر شده که بهمت و تدبیر یک اداره ای مسمی به میراث فرهنگی اتخاذ یک تدابیری شود که این عمارت و آثار امثال آن به ید رعایا و به معونت ابر و باد و مه و خورشید و فلک بنحو تدریجا نابود شود. علی هذا چیز عجبیبی حادث نشده و اعتراضات و عصبیت های امثال جناب حکیم باشی بی مورد می نماید.
دیگر آنکه میرزا محمد خان دادفر(http://dadfarr.blogfa.com)، وکیل سابق رعیت بوشهر، را که محکمه حکم به حبس داده بود و سابقا زندان رفتن عن قریب وی راپورت شد، رییس عدلیه از اجرای حکم مانع شد و مشارالیه را که درب زندان رفته بود بازگرداندند. مشارالیه از استصلاحیون معروف بوده و لاکن از قرار معلوم، مقرر شده که استصلاحیون همه جا به در بسته برخورد کنند حتی اگر آن در، درب زندان باشد! علی هذا میرزا محمد خان در کمال کنفّیت به ولایت خود مراجعت و وصف الحال استصلاحیون را شاعری از زبان وی گفته و مطربی اینطور خوانده:
(فقط سمعی!)
تمت. هشتم دیماه 1385 جلالی مطابق بیست و نهم دسامبر 2006 سال مسیحی
میرزا محمود، خفیه نویس دارالصوت زمانه
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|