تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

حمله نازلی خاتون شارب مطلا بمیرزا امیرعباس فخرآور گستاخ

گوش دهید و دریافت کنید

حامد اوغلی قدوسی معتمدالتجار به اینکه بدستور والی طهران نانواهایی که نان را گران کرده اند را مقرر شده که تنبیه کنند، بنای اعتراض را گذاشت. از قرار اخبار، رییس صنف نانواها اعلام کرده بوده که چون همه چیز گران شده ما نان را بمیزان پنج یک گران می کنیم تا مداخلمان کفاف مخارجمان را بدهد. لاکن این منافات داشته بوده با اعلانیه دولت که وعده داده بوده که هیچ چیز گران نشده و بهیچ وجه من الوجوه نمی گذاریم که گران شود. و هر آدم یا جریده ای هم که عیان می کرده که فلان چیز گران شده، به تشویش اذهان عمومی و دروغ زنی و غرض ورزی متهم و از حیز انتفاع ساقطش می کردند، اما اینبار که رییس نانواها این را رسما اعلام کرد دیگر هیچ راهی بجهت انکار نمی ماند و لاکن جناب والی طهران یک ابداعی کرد و امر فرمود هر نانوایی که نان را گران کند فلک شود و اگر بفعل خود الحاح نمود، در تنورش بیندازند یا دم توپ بسته شود. حامد اوغلی هم که خیلی تجارت و بازرگانی می فهمد و مستفرنگه هم هست در وبلاگ خود اعلام نمود که این کار غلط است و خیلی تلاش نمود تا جناب والی را مجاب کند که وقتی همه چیز گران شده اگر نان گران نشود نانواها مضمحل می شوند. نتیجتا فعلا که بازار ساختن فلک و ریختن توپ رونق گرفته!

دیگر آنکه پس پریشب نازلی خاتون شارب مطلا، حمله کرد به میرزا امیرعباس فخرآور صاحب وبلاگ پسر گستاخ که البته وی را نیافت والّا حتما این پسر گستاخ را زیر خود منکوب و مستقیما به دیار عدم روانه می کرد. این میرزا امیرعباس، از آن نظرکرده هایی ست که یک شبه و به مدد تله فیزیون امریکا، وکیل محصلان و احرار ایرانی شد و در وبلاگستان هم جزو نوادری ست که چندمرتبه بیشتر از مراجعان به وبلاگش، کامنت در آنجا یافت می شود! این نازلی خاتون هم که در راپورت های قبلی ذکر خیرش رفته، علاوه به امورات الفیه و شلفیه ای، در باب فرقه های چپی و بخصوص مارکسیستیه، صاحب رای و خیلی متعصب است و مشارالیها همان شب مذکور، که به سمع و نظرش می رسد این پسر گستاخ دارد در تله فیزیون امریکا درباب تحرکات دانشجویی و میزان چپیّت آن، حرف های صد من به یک غاز می زند، بکمال عصبیت رسیده و قصد هلاک وی را نمود و ایضاً کم نمانده بود که خود هم از فرط غضب منفجر شود که خداوند بکل وبلاگستان رحم کرد!

دیگر آنکه سه نفر از جنابان بلاگرها به اسم های میرزا روزبه ميرابراهيمي و اميد خان معماريان و آقا شهرام رفيع‌‏زاده به محکمه جدید خود معترض شدند. مشارالیهم را چند سال قبل، عدلیه به همراه چند نفر دیگر جلب و حبس و بعدا یک اموراتی به آنها اعمال نمود که جمیعا اعترافات غریبی در باب جاسوسی و خرابکاری و مزدوری و انواع مفاسد و رذایل علیه خودشان کردند و بعد آن رها شدند. لاکن بعد آن اعلان کردند که آن حرف ها را تحت شکنجه گفته و از این جهت اعتباری ندارد و حتی یکطوری شد که رییس عدلیه حکم کرد که به این خاطر، اعترافات مذکور عبث و بی ارزش بوده و قابل استناد نیست. مع هذا خبر رسید که حالا یک محکمه جدیدی تشکیل و قاضی به استناد همان اعترافات مشغول قضاوت است، اما بواسطه دلرحمی و عنایتی که به این بیچاره ها دارد دستور داده که محکمه غیرعلنی باشد تا با آبروی آنها بازی نشود. حضرات بلاگرهای متهم هم نامه نوشته و ضمن تذکر به آنکه آن اعترافات تا بحال یک کرور بار از تله فیزیون و جراید استحفاظیه تا بحال منتشر شده، جناب قاضی را قسم جلاله داده اند که بفکر آبروی آنها نباشد و محکمه را علنی کند. ممکلت عجیبی شده: بلاگر علیه خودش اعتراف می کند، رییس عدلیه اعترافات را رد می نماید، دو سال بعد زیردست معظی الیه دوباره به همان استناد می کند، قاضی به فکر آبروی متهم است، متهم به قاضی التماس می کند که بفکر آبروی وی نباشند و قاضی قبول نمی کند... الله اکبر!

دیگر آنکه میرزا ناصرخان کبیرالدوله که از اکراد پارسی گو و از طنازان صاحب طبع شعر است، بعد آنکه جناب رییس الوزرا فرمود که باید ازدیاد نفوس بشود یک شعری بجهت تشویق رعایا به این مهم در بحر شش و هشت بشکن و بالا بنداز سرود که یکمقداری از آن راپورت می شود:

گفته آقاي رييس زود بزان مردمشون يه قشون و دو قشون

جوجه‌كش‌خونه بشه كشورمون، چه محشره بچه بنداز آي خره!

بشه جمعيت‌مون بيشتر از حد نصاب بي حساب و بي كتاب

سه قلو يا شيش‌قلو باشه كه ديگه بهتره بچه بنداز آي خره!

اگرم كشور ما خشك و همه‌ش بيابونه دِ نگير تو بهونه

چون كه جمعيتمون از چين و ماچين كمتره بچه بنداز آي خره!

با يكي و با دو تا نمي‌رسيم به پاي چين تو بزا يك‌دو‌سه جين

تو بزن، چهل تا بزن، امرِ رييسِ كشوره بچه بنداز آي خره!

واسه اين كه برسه شهر تو به حد نصاب اينه پاسخ و جواب:

شب جمعه كه ميشه استان شدن يادت نره بچه بنداز آي خره!

تمت. بیست و یکم آذر 1385 جلالی مطابق دوازدهم دسامبر 2006 سال مسیحی

میرزا محمود، خفیه نویس دارالصوت زمانه

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

دمتان گرم

-- نرگس ، Apr 26, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)