خانه > کلاغستون > وقایع وبلاگیه > نجنبیدن و سردمزاجی جنبش دانشجویی | |||
نجنبیدن و سردمزاجی جنبش دانشجویی
علی ایحال، بسبب این روز در چند دانشگاهی یک افعالی شد که البته به روال معمول از همه شدیدتر در دانشگاه طهران بود و به این ترتیب که یکعده ای از محصلین و محصلات، چند ساعتی در وسط محوطه که اطمینان حاصل بود کسی در آنجا مزاحم آنها نمی شود جمع شده، ضمن خوش و بش و رد و بدل رسایل و جزوات و ادخال سرور فی قلب همدیگر، چندتایی شعار هم علیه حکومت مرکزی و له حریت و دموکراسی گفتند و نوشتند و افعالشان را "جنبش دانشجویی" اسم کردند و بعد در کمال خوبیت و خوشیت متفرق شدند. بسبب همین روز قبل الذکر، خیلی از جنابان بلاگرها اعلانیه دادند که اکثرا بواسطه آنکه معظی الیهم یا از فرقه دانشجوها هستند و یا یک ایامی بوده اند، بجانب داری از ایشان و مملو از حرف ها و حرافی های معموله بود. و لاکن بعضی هم خیلی چیزهای نغزی گفتند، منجمله میرزا حسین خان کجاآبادی که در ایوان عمارت وبلاگ خود ظاهر و از جماعت مُراجع سوال پرسید که آیا به نظر شما این جنبش دانشجویی قادر است که غذای یک روز طعام خانه دانشگاه (مسما به سلف) را از قرمه سبزی به کشک تغییر دهد؟ جماعت گفتند نه. بعد سوال کرد که آیا در هیچ موقعی این جنبش مقدورش بوده که پروگرام کند کلا 4 ساعت دروس را تعطیل کند؟ که جماعت جواب منفی داد. باز مشار الیه سوال کرد که اصلا این جنبش می تواند از کل طهران بیشتر از دویست یا سیصد نفر محصل دور خودش جمع کند؟ متفقا جواب دادند محال است... و این همچنان ادامه داشت بطوریکه فی الحال هم که این راپورت ارسال می شود هنوز وی مشغول از این دست سوالات معرفه الجنبشی پرسیدن و جماعت مشغول نفی اند! دیگرآنکه محمد خان دادفر بوشهری که وبلاگ مشق را اداره می کند و سابقا وکیل مردم آن ناحیه در مجلس شورای ششم بود را قرار شد که بزندان ببرند. از قرار معلوم وی در زمان وکالتش که مخبر کمیسیون اصل 90 مجلس بوده، خیلی پا در کفش عدلیه کرده بوده، از آنجا هم متقابلا بجهت وی یک آشی با روغن مبسوط طبخ کرده بوده اند و همان ایام مقرر می شود که وی به حبس هفت ماهه برود؛ لاکن حکم را تابحال معلق کرده و حالا هوسِ به حبس انداختن وی را کرده اند. که این در وبلاگستان سروصدایی راه انداخت و خیلی از جنابان بلاگرها منجمله نازلی خاتون شارب مطلا و میرزا امین عنکبوتیان و میرزا نیکان صاحب دیوان و آقا سید حسین معروف بنای اعتراض به آن را گذاشتند و لاکن کمافی السابق جز اظهار تاسف و اعتراض کار دیگری نشد. و وی که زمانی احوالات و اوضاع پلوتیکی را درجریده "آیینه جنوب" خود نشان می داد عن قریب به یک حبسی می رود که هیچ بعید نیست بعوض هفت ماه، یک ایامی در حبس بماند که وقت خروج "خشت جنوب" مناسب احوالاتش باشد. دیگر آنکه ریتا خاتون اصغرپور به حرف هایی که آقا محمد خان قوچانی –که سابقا جریده منورالفکری شرق را وی می گرداند و میر محمد بیک عطریانفر کارگزاران الدوله وی را می چرخاند!- معترض و حمله تندی به مشار الیه کرد. از قرار، این آقا قوچانی که بعد تعطیلی شرق، خیلی بیشتر از ماضی مجذوب سیاسی کاری و صاحب منصبی شده، در یک خطابه ای گفته که اگر حریف می خواهد نفط به سر سفره مردم بیاورد ما یعنی استصلاحیون هم جهدمان ایست که دموکراسی را سر سفره های مردم ببریم. و این خیلی خوشمزه است که همه می خواهند یک چیزی سر سفره های رعیت ببرند که مکانش آنجا نیست، هرچند که اگر لوفرض نفط برده شود نفوس می دانند که آن را نباید خورد اما می شود بجهت چیزهای دیگر بکار برد و لاکن دموکراسی مد نظر حضرات جز بجهت منورالفکری استعمال دیگر ندارد!
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|