سرد مزاجی بلاگرها در ایام انتخابات
وقایع وبلاگیه هجدهم
گوش دهید و دریافت کنید
ايام انتخابات در ممالك محروسه نزديك شده و بخلاف آمدِ هميشه كه در اين مواقع خيلي در وبلاگستان شور و حال و جنب و جوش بود، تا بحال بجز يك چند نفري از حضرات بلاگرها مثل سيد علي اصغرخان سيد آبادي و نيماخان نامداري بزرگان ديگر زياد به اين كار داخل نشدهاند. گويا كه بقاعده كثيري از رعاياي ممالك محروسه كه اكثر افعالشان عكس قاعده است، جنابان بلاگرها هم به همين طريقند چون اتفاقا اين بار انتخابات مضاعف شده و هردو انتخابات مجلس خبرگان و شورايهاي بلديه را يكجا منعقد ميكنند و سردمزاجی جنابان بلاگرها از این حیث هیچ توجیه ندارد. و اين مجلس كه ذكرش رفت يك مجلسيست كه يك عده از آيات عظام و علماي جليلالقدر كه البته شان همگي اجل از آراي مردم است، به آن داخل مي شوند و لاكن عليرغم آنكه از اين جهت وفور نعمت و کثرت آیت هست منتها شوراي استحفاظ (مسمي به نگهبان!) به يك نحوي صلاحيت طالبان ورود به اين شورا را بررسي كرده كه در برخي ولايات عدد داوطلبان تاييد صلاحيت شده از عدد سهميهاي كه از آنجا بايد به مجلس بروند كمتر شده و از اين جهت مثل بقيه انتخاباتها رونقي ندارد.
اما انتخابات شوراهاي بلديه و قريه كه بموجب آن يك عدهاي از رعايا داخل به شوراي شهر يا ديه خود مي شوند و در انتخاب شهردار و نظم و اداره امور شريك ميشوند، اينطور نيست. بخصوص در طهران كه هم از استصلاحيون و هم از استحفاظيون و هم از اصوليون خيلي داوطلب هست ولي به نظر اين خفيهنويس بساط اين انتخابات در وبلاگستان خيلي سرد و خنك است و خيلي بعيد نيست كه خداي ناكرده مثل دور قبل، اين موجب يك نتايجي شود كه باز يك خوبروي بلند بالاي وجيه المنظر خوش گفتار متفكري مثل آن دفعه اداره طهران بدست بگيرد كه ديدن رويش كفاره و استماع حرفش استغاثه داشتهباشد!
ديگر آنكه يكي از علمايي كه از سد شوراي استحفاظ گذشته و ميخواهد به مجلس خبرگان ورود كند، مسمي به آيت الله نجمي هم وارد به وبلاگستان شد. بيچاره آسيد محمدعلي خان ابطحي كه چند سال پيش به وبلاگستان آمد خيلي لعن ونفرين شد بخاطر اين و حتي بعضي بتحقير و از جهت استخفاف مشاراليه را آخوند "وبلاگباز" لقب دادند و لاكن فيالحال آنقدر بلاگري به نظر حضرات مهم و محترم آمده كه دم هر انتخاباتي يكعدهاي بكسوت بلاگري درميآيند والبته اكثرا بعد از انتخابات از وبلاگستان غايب و وبلاگ خود را به امان خدا رها مي كنند. مع هذا بقرار نظر عدهاي از واردين و مطلعين از امور، اين نزول اجلال حضرات به هر نحو و به هر ميزاني كه باشد، حتي بقدر چند روزي قبل انتخابات، باز هم خوب و مفيد است دست كم از اين باب كه ميشود اميدوار بود از اين جهت هم كه شده، به این زودی ها حکومت بلاگري را جرم اعلام نكند!
ديگر آنكه لوا خاتون زند صاحب بلوط كه از نسوان فعال وبلاگستان است خطاب به همجنسان خود اعلان داد كه هيچ عيب نيست كه نسوان اقرار به قوه حشريه كنند و از جهت جنسی تمايل به مردان داشتهباشند و آن را بی هیچ ترس و شرمی ابراز و دنبال کنند. که این، همانطور که انتظار می رفت خیلی مورداستقبال و بلکه استدبار قرار گرفت!
ديگر آنكه بزرگمهرخان حسين پور به وبلاگستان نزول اجلال كرد. اين بزرگمهرخان يكي از آن كاريكاتوركِشهاي شهير است و كاريكاتور يك جور نقاشي و صورتگري است كه بكمال اعوجاج خلق و مستوجب خنده ميشود. مثلا اگر بيني يكي اندكي درشت باشد آنرا خيلي بزرگ و اگر چشم يكي ريز باشد آنرا خيلي كوچك تصوير ميكنند تا جالب و مضحك بشود و اين بخصوص در مورد بزرگان و امرا و وكلا و رييسان –علي بقدر مرتبتهم- خريدار و خواهان بيشتري دارد و لاكن از وقتي كه يك عدهاي كه بطور خداداد، كاريكاتور خلق شدهاند مصدر امور اجرايي مملكت شدند، كار و بار شاغلين به اين كار كساد شد و خيليهايشان مجبور به ترك مملكت شدند. مع ذالك اين بزرگمهرخان خيلي ظرايف ديگر بلد بود و بهمين سبب تا بحال ماند و منجمله آنها، جواد كشي وي بود كه بكمال جالبيت بود و اين «جواد» كه معرف اعضاي فرقه جواديه است يك آدمهايي هستند با شارب میانه و گيس پشت بلند و تنبان گشاد و پيراهن پُرچين و كفشهاي پاشنه بیضه مرغی و اكثرا شاغل به مسافركشي با گاريهايي مسمي به پيكان 47 چپي و عاشق صفحات جواد خان يساري جواد الغنا، كه همه جاي ايران هم سراي ايشان است و خيلي خوب اين فرقه را بزرگمهرخان حسينپور ميكشيد و مي كشد و مشاراليه از اين هنرها زياد دارد که ان شاالله یکی بعد دیگری در وبلاگستان هم ظهور کند.
تمت. هفتم آذر 1385 جلالی مطابق بیست و هشتم نوامبر 2006 سال مسیحی
میرزا محمود، خفیه نویس دارالصوت زمانه
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|